22-07-2014، 18:12
دوران زندیه در ایران تنها چهل و شش سال طول کشید، پایتخت زندیه شیراز بود و پس از دوران افشاریه و پیش از قاجاریان در ایران به قدرت رسیدند. کریم خان زند بنیانگذار زندیه از برگزیدن لقب شاه خودداری نمود،خود را وکیل الرعایا نامید.
پس از مرگ کریمخان تعدادی از خاندان زندیه بنامهای زکی خان زند، ابوالفتح خان زند، صادق خان زند علیمراد خان زند، جعفر خان زند، صید مراد خان زند و لطفعلی خان زند فرمانروایی دوران زندیه را برعهده داشتند.
رابطه با بیگانگان
زندیان با انگلستان دارای پیوندهای بازرگانی بودند و برخی سران این دودمان همچون واپسین شاهان لطفعلیخان برخوردهای نزدیک و دوستانهای با نمایندگان این کشور داشتند. هرچند برخورد کریم خان با انگلیسی ها در تاریخ پُرآوازه است ؛ وی چینی های پیشکشی انگلیسیها را در پیش رویشان شکست و ظرفهای مسی ایرانی را به زمین زد و گفت که میبینید مال ما بهتر است و نیازی به ظرفهای شما نداریم ولی مینماید این از عاقبت اندیشی بنیانگذار این دودمان بوده باشد چه که هندوستان به تازگی به استعمار انگلیسی ها درآمده بود. ولی با این همه وی به شرکت انگلیسی هند شرقی پروانه زدن تجارتخانه در بوشهر را داد و تسهیلاتی بدیشان بخشید. انگلیسی ها پارچههای پشمی به ایران میآوردند و در برابر کریم خان ایشان را از حق گمرک معاف نمود. ولی بازرگانان انگلیسی حق بیرون بردن طلا و نقره را از ایران نداشتند و ناچار بودند برای بهای کالاهای خویش کالاهای ایرانی خریداری کنند.
فتح بصره در سال 1775میلادی نیز از سوی کریم خان برای از رونق انداختن بازرگانی عثمانی و رونق بخشیدن به بندرهای ایران بود چه که پنج سال پیش از آن بازرگانان انگلیسی تجارتخانه خویش را در بوشهر بسته و در بصره برپا نموده بودند و با چیرگی بر بصره آنها چارهای نداشتند جز اینکه شرط های ایران را در راه بازرگانی بپذیرند.
هلند نیز در آن زمان هماورد بازرگانی انگلستان بود، این کشور در این زمان جزیره خارک را اشغال کرد و آن را محور بازرگانی خویش با ایران و عثمانی قرار داد ولی دیری نگذشت که در سال 1776میلادی راهزنی به نام میرمهنا ظاهرا به اشاره زندیان خارک را گرفت و هلندی ها را بیرون راند.
همچنین روس ها نیز پیوندهای بازرگانی گستردهای در این روزگار با زندیان داشتهاند.
در نیمه دوم سده هجدهم اروپاییان حرکتهای استعماری خویش را در خاور آغاز کرده بودند و کریم خان از این جنبش اینان هشیار بوده و به پیروانش نیز هشدار میداده است.
او که مرد سادهزیی بود به تجملات و انباشتن دارایی کششی نداشت و بیشتر سرمایه کشور را به مصرف نیازهای درونی کشور میرساند. او دوست داشت مردم در آرامش و آسایش و شادی زندگی بکنند و در راه این آرزوی خویش میکوشید. او که انسانی بیآلایش بود در توده مردم حاضر میشد و از روزگار آنان آگاه میشد و گاه در انجام کارهای پست نیز بدانها یاری میرساند.
کریم خان زند (وکیل الرعایا)
او را نیکوترین فرمانروا پس از تازش عربها به ایران دانسته اند. کریمخان از ایل لر زند بود .پدرش ایناق خان نام داشت و رئیس ایل بود. کریم خان در آغاز سرباز سپاه نادرشاه افشار بود و پس از مرگ او به ایلش پیوست و کم کم با سود بردن از جو به هم ریخته پس از مرگ نادر نیرویی به هم زد و چندی بعد با دو خان بختیاری به نام های ابوالفتح خان و علیمردان خان ائتلافی را فراهم ساخت و کسی را که از سوی مادری از خاندان صفوی میدانستند به نام ابوتراب میرزا را به شاهی برداشتند.در این اتحاد علیمردان خان نایب السلطنه بود و ابوالفتح خان حاکم اصفهان و کریم خان نیز سردسته سپاه بود. اما چندی که گذشت علیمردان خان ابوالفتح خان را کشت و بر دیگر همراهش کریم خان هم شورید ولی سرانجام پیروزی با کریم خان بود.چندی هم با محمد حسن خان قاجار دیگر داودار پادشاهی ایران درگیر بود که سرانجام سربازانش محمد حسن خان را در حالی که رو به گریز بود کشتند. او بازمانده افغان های شورشی را نیز یا تار و مار کرد و یا آرام نمود. سر انجام با لقب وکیل الرعایا به فرمانروایی بخش بزرگی از ایران به جز خراسان که آن را به احترام نادرشاه آن را در دست نوه او شاهرخ میرزا باقی گذاشت.
کریم هوشمند و با تدبیر بود و به آرامش و رفاه مردم اهمیت میداد و به دانشمندان ارج می گذاشت. وی کارخانههای چینی سازی و شیشه گری در ایران احداث کرد. صنایع و بازرگانی در دوره وی رونق فراوان یافت.
کریم خان در 1193 هجری قمری درگذشت. فرزندان او هفت تن بودند.چهار پسر و سه دختر. پس از مرگش بزرگترین پسرش ابوالفتح خان به فرمانروایی رسید.
وضعیت مردم پس از پادشاهی کریمخان
پس از در گذشت کریم خان زند دگرباره جانشینان او به جان هم افتادند و با جنگ و نزاع های مستمر ، زمینه تقویت و کسب اقتدار آغا محمد خان و سلسله قاجار را فراهم آوردند. در سال 1209 هجری قمری لطفعلی خان آخرین پادشاه زند پس از رشادت های بسیار آن به دست آغا محمدخان قاجار کشته شد.
آغامحمدخان با به دست آوردن شهر شیراز دست به کشتار کسانی که از دودمان زند بودند زد، سران لطفعلی خان را اخته نمود و دستور تجاوز جنسی به زن باردار و دختر لطفعلی خان زند و دیگر زنان این دودمان را داد. وابستگان این خاندان یا به عثمانی گریختند یا در گوشهای در گمنامی زیستند و یا کشته شدند. از میان تبار شاهان این دودمان تنها از پشت علیمراد خان زند فرزندانی به جا ماند که امروزه دنباله آنان در ایران زندگی نمیکنند. دستهای از زندیان نیز که از دوده فرمانروایان این خاندان نبودند تا سالها به پیشه کاروانداری پرداختند.
البته دستگاه دیوانی زند به رهبری مرد زیرکی به نام حاجابراهیمخان کلانتر که به لطفعلی خان خیانت کرده بود یکراست به قاجارها پیوست و به جز تنی چند که به واپسین فرمانروای زند تا دم مرگ وفادار ماندند دیگران رویه ابراهیم خان را پیش گرفتند.
پس از مرگ کریمخان تعدادی از خاندان زندیه بنامهای زکی خان زند، ابوالفتح خان زند، صادق خان زند علیمراد خان زند، جعفر خان زند، صید مراد خان زند و لطفعلی خان زند فرمانروایی دوران زندیه را برعهده داشتند.
رابطه با بیگانگان
زندیان با انگلستان دارای پیوندهای بازرگانی بودند و برخی سران این دودمان همچون واپسین شاهان لطفعلیخان برخوردهای نزدیک و دوستانهای با نمایندگان این کشور داشتند. هرچند برخورد کریم خان با انگلیسی ها در تاریخ پُرآوازه است ؛ وی چینی های پیشکشی انگلیسیها را در پیش رویشان شکست و ظرفهای مسی ایرانی را به زمین زد و گفت که میبینید مال ما بهتر است و نیازی به ظرفهای شما نداریم ولی مینماید این از عاقبت اندیشی بنیانگذار این دودمان بوده باشد چه که هندوستان به تازگی به استعمار انگلیسی ها درآمده بود. ولی با این همه وی به شرکت انگلیسی هند شرقی پروانه زدن تجارتخانه در بوشهر را داد و تسهیلاتی بدیشان بخشید. انگلیسی ها پارچههای پشمی به ایران میآوردند و در برابر کریم خان ایشان را از حق گمرک معاف نمود. ولی بازرگانان انگلیسی حق بیرون بردن طلا و نقره را از ایران نداشتند و ناچار بودند برای بهای کالاهای خویش کالاهای ایرانی خریداری کنند.
فتح بصره در سال 1775میلادی نیز از سوی کریم خان برای از رونق انداختن بازرگانی عثمانی و رونق بخشیدن به بندرهای ایران بود چه که پنج سال پیش از آن بازرگانان انگلیسی تجارتخانه خویش را در بوشهر بسته و در بصره برپا نموده بودند و با چیرگی بر بصره آنها چارهای نداشتند جز اینکه شرط های ایران را در راه بازرگانی بپذیرند.
هلند نیز در آن زمان هماورد بازرگانی انگلستان بود، این کشور در این زمان جزیره خارک را اشغال کرد و آن را محور بازرگانی خویش با ایران و عثمانی قرار داد ولی دیری نگذشت که در سال 1776میلادی راهزنی به نام میرمهنا ظاهرا به اشاره زندیان خارک را گرفت و هلندی ها را بیرون راند.
همچنین روس ها نیز پیوندهای بازرگانی گستردهای در این روزگار با زندیان داشتهاند.
در نیمه دوم سده هجدهم اروپاییان حرکتهای استعماری خویش را در خاور آغاز کرده بودند و کریم خان از این جنبش اینان هشیار بوده و به پیروانش نیز هشدار میداده است.
از میان تبار شاهان این دودمان تنها از پشت علیمراد خان زند فرزندانی به جا ماند که امروزه دنباله آنان در ایران زندگی نمیکنند. دستهای از زندیان نیز که از دوده فرمانروایان این خاندان نبودند تا سالها به پیشه کاروانداری پرداختند
وضعیت مردم در زمان پادشاهی کریمخاناو که مرد سادهزیی بود به تجملات و انباشتن دارایی کششی نداشت و بیشتر سرمایه کشور را به مصرف نیازهای درونی کشور میرساند. او دوست داشت مردم در آرامش و آسایش و شادی زندگی بکنند و در راه این آرزوی خویش میکوشید. او که انسانی بیآلایش بود در توده مردم حاضر میشد و از روزگار آنان آگاه میشد و گاه در انجام کارهای پست نیز بدانها یاری میرساند.
کریم خان زند (وکیل الرعایا)
او را نیکوترین فرمانروا پس از تازش عربها به ایران دانسته اند. کریمخان از ایل لر زند بود .پدرش ایناق خان نام داشت و رئیس ایل بود. کریم خان در آغاز سرباز سپاه نادرشاه افشار بود و پس از مرگ او به ایلش پیوست و کم کم با سود بردن از جو به هم ریخته پس از مرگ نادر نیرویی به هم زد و چندی بعد با دو خان بختیاری به نام های ابوالفتح خان و علیمردان خان ائتلافی را فراهم ساخت و کسی را که از سوی مادری از خاندان صفوی میدانستند به نام ابوتراب میرزا را به شاهی برداشتند.در این اتحاد علیمردان خان نایب السلطنه بود و ابوالفتح خان حاکم اصفهان و کریم خان نیز سردسته سپاه بود. اما چندی که گذشت علیمردان خان ابوالفتح خان را کشت و بر دیگر همراهش کریم خان هم شورید ولی سرانجام پیروزی با کریم خان بود.چندی هم با محمد حسن خان قاجار دیگر داودار پادشاهی ایران درگیر بود که سرانجام سربازانش محمد حسن خان را در حالی که رو به گریز بود کشتند. او بازمانده افغان های شورشی را نیز یا تار و مار کرد و یا آرام نمود. سر انجام با لقب وکیل الرعایا به فرمانروایی بخش بزرگی از ایران به جز خراسان که آن را به احترام نادرشاه آن را در دست نوه او شاهرخ میرزا باقی گذاشت.
کریم هوشمند و با تدبیر بود و به آرامش و رفاه مردم اهمیت میداد و به دانشمندان ارج می گذاشت. وی کارخانههای چینی سازی و شیشه گری در ایران احداث کرد. صنایع و بازرگانی در دوره وی رونق فراوان یافت.
پس از در گذشت کریم خان زند دگرباره جانشینان او به جان هم افتادند و با جنگ و نزاع های مستمر ، زمینه تقویت و کسب اقتدار آغا محمد خان و سلسله قاجار را فراهم آوردند. در سال 1209 هجری قمری لطفعلی خان آخرین پادشاه زند پس از رشادت های بسیار آن به دست آغا محمدخان قاجار کشته شد
تنها کشورگشایی دوران فرمانرواییش گشودن شهر بصره و ستاندن این شهر از عثمانیان بود که البته آن هم رویه بازرگانی و اقتصادی داشت. در زمان او بندر بوشهر مرکز تجارت و داد و ستد شد. کریم خان از انگلیسیها دل خوشی نداشت و همیشه می گفت که انگلیسیها میخواهند ایران را مانند هند کنند بنابراین با دیگر کشورهای اروپایی نظیر فرانسه و هلند به امور بازرگانی میپرداخت. با این همه انگلیسیها از هر دری که رانده میشدند از در دیگری میآمدند.کریم خان در 1193 هجری قمری درگذشت. فرزندان او هفت تن بودند.چهار پسر و سه دختر. پس از مرگش بزرگترین پسرش ابوالفتح خان به فرمانروایی رسید.
وضعیت مردم پس از پادشاهی کریمخان
پس از در گذشت کریم خان زند دگرباره جانشینان او به جان هم افتادند و با جنگ و نزاع های مستمر ، زمینه تقویت و کسب اقتدار آغا محمد خان و سلسله قاجار را فراهم آوردند. در سال 1209 هجری قمری لطفعلی خان آخرین پادشاه زند پس از رشادت های بسیار آن به دست آغا محمدخان قاجار کشته شد.
آغامحمدخان با به دست آوردن شهر شیراز دست به کشتار کسانی که از دودمان زند بودند زد، سران لطفعلی خان را اخته نمود و دستور تجاوز جنسی به زن باردار و دختر لطفعلی خان زند و دیگر زنان این دودمان را داد. وابستگان این خاندان یا به عثمانی گریختند یا در گوشهای در گمنامی زیستند و یا کشته شدند. از میان تبار شاهان این دودمان تنها از پشت علیمراد خان زند فرزندانی به جا ماند که امروزه دنباله آنان در ایران زندگی نمیکنند. دستهای از زندیان نیز که از دوده فرمانروایان این خاندان نبودند تا سالها به پیشه کاروانداری پرداختند.
البته دستگاه دیوانی زند به رهبری مرد زیرکی به نام حاجابراهیمخان کلانتر که به لطفعلی خان خیانت کرده بود یکراست به قاجارها پیوست و به جز تنی چند که به واپسین فرمانروای زند تا دم مرگ وفادار ماندند دیگران رویه ابراهیم خان را پیش گرفتند.