20-07-2014، 13:14
برادرانم، مثل من خادم فداکاری دارید، بدون طمع و غرض شخصی، جان خود را کف دست گرفته برای دین و دنیای شما جانبازی میکنم. اگر دست فداکاری به من ندهید و به باری به هر جهت بگذرانید و مسامحه نمایید، روز به روز روزگارتان سیاهتر میشود …
آیت الله سید ابوالقاسم كاشانی در سال 1264 شمسی، در خانوادهای روحانی در قم پا به عرصه وجود نهاد. پدر آیت الله سید مصطفی، از علما و مراجع بزرگ عصر خویش بود كه در سال 1280 شمسی، به نجف اشرف هجرت نموده و در آنجا مشغول تدریس و تحقیق شد و در جنگ اول جهانی به صفوف مجاهدان پیوست و رهبری نیروهای عراقی علیه تجاوز انگلیس را بر عهده گرفت. سید ابوالقاسم به همراه پدر، عازم عراق شده و در حوزه نجف به ادامه تحصیل پرداخت و از اساتیدی همچون میرزا محمد تقی شیرازی، آخوند خراسانی و میرزا حسن خلیلی بهرههای فراوانی برد و در 25 سالگی به درجه اجتهاد نائل آمد.
طرز فکر آیت الله کاشانی
آیت الله کاشانی معتقد بودند که سیاست از دیانت جدا نیست و اسلام یک دین اجتماعی است و بایست علمای اسلامی، همانند پیشوایان بزرگ دین، در امور اجتماعی پیشقدم باشند و برای همین منظور در مبارزات اجتماعی برای طرد استعمار، همیشه پیشقدم و پرچمدار بود که شاید اشاره به دو نمونه آن، کافی باشد:
1ـ انقلاب عراق و جهاد برای استقلال:
با آغاز جنگ جهانی اول، قوای استعماری به عراق حمله کرد، علماء بزرگ برای دفاع از سرزمین اسلامی عراق، فتوای جهاد دادند، نیروهای ملی به رهبری علماء و از جمله پدر آیت الله کاشانی و خود وی قیام کردند و این جهاد 14 ماه طول کشید و در همین جنگ بود که پدر آیت الله کاشانی به درجه شهادت رسید...
هنگامی که قرارداد استعماری 1919 م در عراق امضاء شد، آیت الله کاشانی با همکاری علماء بزرگ و عشایر عرب بر ضد این قرارداد قیام کرد و فتوای جهاد داد و علیه نیروهای استعماری اشغالگر به جنگ پرداخت و خود نیز با مرحوم آیت الله آقا سید محمدتقی خوانساری اسلحه برداشته و به میدان جنگ رفتند.
آیت الله کاشانی علاوه بر اینکه عضو «هیئت عالی دینی انقلابیون» بود یکی از چهار عضو «کمیته عالی جنگ حکومت انقلاب» هم بود. این جنگ بیش از 6 ماه طول کشید و سرانجام هم به پیروزی و استقلال عراق منجر شد .
روی همین اصل بیگانگان یکی از شرایط صلح را تسلیم آیت الله کاشانی قرار دادند، کتابخانه بزرگ خانوادگی آیت الله را از بین بردند و چون مقدمات دستگیری ایشان را فراهم می کردند از راه پشتکوه و لرستان به ایران آمدند.
... پس از جنگ جهانی دوم، نیروهای استعماری، آیت الله کاشانی را به بهانه همکاری با آلمانی ها!، دستگیر و 28 ماه تمام در اراک و کرمانشاه و رشت زندانی نمودند، ولی علت اصلی این توقیف و تبعید آن بود که آیت الله کاشانی مبارزه شدیدی را علیه نیروهای متجاوز شروع کرده بود و استعمار که از سابقه امر در عراق اطلاع داشت، آیت الله را دستگیر کرد...
آیت الله کاشانی پس از آزادی در فعالیت های اجتماعی و مبارزات سیاسی شرکت کردند و در نتیجه در خرداد ماه 1324 دستگیر و 22 ماه تمام در بهجت آباد قزوین تبعید بودند و سپس به «بیروت» تبعید شدند...
جریانات بعد از این، خیلی مفصل است و بهتر این است که چند جمله کوتاه را در این باره از زبان دیگران بشنوید: «... حضرت آیت الله کاشانی از بنیانگذاران نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران و جبهه ملی بودند که شعار ملی شدن صنعت نفت را عنوان کردند.
در دوره 16 این مبارزه به اوج شدت رسید و سرانجام به ملی شدن نفت ایران منجر شد. در جریان اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت حضرت آیت الله کاشانی به وسائل مختلف دولت را تقویت می کردند و با نفوذ و محبوبیتی که در کشورهای اسلامی داشتند ملل مسلمان جهان را به پشتیبانی از مبارزات ملت ایران دعوت می نمودند.
در فروش اوراق «قرضه ملی» فتواهای حضرت آیت الله نقش عمده ای داشت. روز سی ام تیر حضرت آیت الله طی اعلامیه ای مردم را به تظاهر مقاومت دعوت کردند و اعلام داشتند که اگر پای یک نفر انگلیسی به ایران برسد کلیه تأسیسات نفتی کشور را نابود خواهیم کرد. »
مبارزات سیاسی
1. مبارزات علیه استعمار: ایشان در عراق به همراه پدر، پدر ف رهبری نیروهای ملی عراق را برعهده داشت به طوریكه انگلیسیها كه وجود ایشان را بزرگ ترین مانع پیشرفت خود در عراق میدانستند، حكم اعدام ایشان را صادر كردند اما ایشان قبل از دستگیری، عراق را به سمت ایران ترك كرد. بعد از بركناری رضا خان در شهریور 1320 و اشغال ایران توسط متفقین، آیتالله كاشانی، اعلامیهای با این مضمون كه ایران مال ایران است و ذخایر آن به خصوص نفت از آن ایرانیان است، انتشار داد. ایشان همچنین در قم اعلامیه و شبنامه علیه انگلیسی ها صادر میكرد تا اینكه سرانجام در خرداد 1323 بازداشت و تبعید گردید و تا پایان جنگ جهانی در اردوگاههای متفقین زندانی بود.
2- مبارزات علیه استبداد داخلی: آیتالله کاشانی پس از پایان جنگ جهانی دوم، در فعالیتهای اجتماعی و مبارزات سیاسی فعالانه حضور یافت و در مقابل سیاست بازیهای قوامالسلطنه – که با ایجاد حزب دموکرات و ائتلاف با حزب توده قدرت گرفته بود – قد علم کرد و برخلاف خواستة دربار و قوام، مردم را به مبارزه دعوت کرد. در نتیجه در خرداد 1324، دستگیر و 22 ماه به بهجت آباد قزوین تبعید شد. در مجلس ختم آیتالله سیّد ابوالحسن اصفهانی، آیتالله سیّد محّمد بهبهانی خواستار آزادی آیتالله کاشانی شد که قوام با عزیمت ایشان به قزوین موافقت کرد.
آیت الله بعد از نخستوزیری هژیر – که از سرسپردگان انگلیس و مأمور حل قضیة نفت بود – تظاهرات عظیمی را به راه انداخت. در این تظاهرات قشرهای مختلف به خصوص روحانیون، از جمله شهید نواب صفوی، حضور فعال داشتند.
هژیر که از این اقدام وحشتزده و به خشم آمده بود، دستور تیراندازی به سوی تظاهرکنندگان در مقابل مجلس را صادر کرد، که عدهای از مردم کشته و مجروح شدند. هژیر در 25 خرداد 1327، دستور داد منزل آیتالله را محاصره کنند. روز بعد مردم تظاهراتی برپا کردند که آیتالله، مردم را به آرامش و لغو تظاهرات دعوت کرد. این اقدامات، هژیر و کابینة او را به سقوط کشانید و ساعد بر سرکار آمد. آیتالله کاشانی با برپایی نمازهای عید فطر و عید قربان، بار دیگر قدرت و عظمت مردم مسلمان ایران را به نمایش گذاشت.
بعد از ترور هژیر توسط فدائیان اسلام در 27 اسفند1328 کابینة ساعد سقوط کرد و در انتخابات دورة شانزدهم، آیتالله کاشانی غیاباً از طرف مردم به نمایندگی مجلس انتخاب شد و منصورالملک، نخستوزیر وقت ایران، طی تلگرافی از ایشان عذرخواهی کرده و خواستار بازگشت به ایران شد. سرانجام در بیستم خرداد 1329، پس از شانزده ماه تبعید در میان استقبال پرشور مردم وارد تهران شد و در پیامی خطاب به ملت ایران فرمود: «…. باید همه دست برادری و اتحاد و صمیمیت به هم بدهیم و در امور اجتماعیه همت و مجاهدت و فداکاری نمایید و میدان را برای خائنین باز نگذارید که همه چیز این ملت را با شهوترانی و عیاشی وخودخواهی به باد فنا بدهند …. برادرانم، مثل من خادم فداکاری دارید، بدون طمع و غرض شخصی، جان خود را کف دست گرفته برای دین و دنیای شما جانبازی میکنم. اگر دست فداکاری به من ندهید و به باری به هر جهت بگذرانید و مسامحه نمایید، روز به روز روزگارتان سیاهتر میشود …»
عمده فعالیت آیتالله کاشانی پس از این تاریخ، در رابطه با ملی شدن صنعت نفت و روی کار آمدن دولت مصدق بود که مردم را در قیام 30 تیر 1331، رهبری و هدایت کردند. پس از کودتای 28 مرداد 1332، که قرارداد کنسرسیوم در دولت زاهدی به زیان ایران منعقد شد، آیتالله کاشانی طی اعلامیة شدیداللحنی آن را محکوم و از درجة اعتبار ساقط دانست.
در سال 1334، پس از دستگیری سران فدائیان اسلام، بار دیگر آیتالله کاشانی به عنوان دخالت در قتل رزمآرا دستگیر و در معرض محاکمه و اعدام قرار گرفت. اما بر اثر پافشاری مقامات روحانی و هشدار جدی آنها، آزاد گردید.
سرانجام آیتالله کاشانی در 23 اسفند 1340، پس از عمری مبارزة مستمر با استبداد داخلی و استعمار خارجی، دعوت حق را لبیک گفت و در حرم مطهر حضرت عبدالعظیم به خاک سپرده شد.
آیت الله سید ابوالقاسم كاشانی در سال 1264 شمسی، در خانوادهای روحانی در قم پا به عرصه وجود نهاد. پدر آیت الله سید مصطفی، از علما و مراجع بزرگ عصر خویش بود كه در سال 1280 شمسی، به نجف اشرف هجرت نموده و در آنجا مشغول تدریس و تحقیق شد و در جنگ اول جهانی به صفوف مجاهدان پیوست و رهبری نیروهای عراقی علیه تجاوز انگلیس را بر عهده گرفت. سید ابوالقاسم به همراه پدر، عازم عراق شده و در حوزه نجف به ادامه تحصیل پرداخت و از اساتیدی همچون میرزا محمد تقی شیرازی، آخوند خراسانی و میرزا حسن خلیلی بهرههای فراوانی برد و در 25 سالگی به درجه اجتهاد نائل آمد.
طرز فکر آیت الله کاشانی
آیت الله کاشانی معتقد بودند که سیاست از دیانت جدا نیست و اسلام یک دین اجتماعی است و بایست علمای اسلامی، همانند پیشوایان بزرگ دین، در امور اجتماعی پیشقدم باشند و برای همین منظور در مبارزات اجتماعی برای طرد استعمار، همیشه پیشقدم و پرچمدار بود که شاید اشاره به دو نمونه آن، کافی باشد:
1ـ انقلاب عراق و جهاد برای استقلال:
با آغاز جنگ جهانی اول، قوای استعماری به عراق حمله کرد، علماء بزرگ برای دفاع از سرزمین اسلامی عراق، فتوای جهاد دادند، نیروهای ملی به رهبری علماء و از جمله پدر آیت الله کاشانی و خود وی قیام کردند و این جهاد 14 ماه طول کشید و در همین جنگ بود که پدر آیت الله کاشانی به درجه شهادت رسید...
هنگامی که قرارداد استعماری 1919 م در عراق امضاء شد، آیت الله کاشانی با همکاری علماء بزرگ و عشایر عرب بر ضد این قرارداد قیام کرد و فتوای جهاد داد و علیه نیروهای استعماری اشغالگر به جنگ پرداخت و خود نیز با مرحوم آیت الله آقا سید محمدتقی خوانساری اسلحه برداشته و به میدان جنگ رفتند.
آیت الله کاشانی علاوه بر اینکه عضو «هیئت عالی دینی انقلابیون» بود یکی از چهار عضو «کمیته عالی جنگ حکومت انقلاب» هم بود. این جنگ بیش از 6 ماه طول کشید و سرانجام هم به پیروزی و استقلال عراق منجر شد .
روی همین اصل بیگانگان یکی از شرایط صلح را تسلیم آیت الله کاشانی قرار دادند، کتابخانه بزرگ خانوادگی آیت الله را از بین بردند و چون مقدمات دستگیری ایشان را فراهم می کردند از راه پشتکوه و لرستان به ایران آمدند.
آیت الله بعد از نخستوزیری هژیر – که از سرسپردگان انگلیس و مأمور حل قضیة نفت بود – تظاهرات عظیمی را به راه انداخت. در این تظاهرات قشرهای مختلف به خصوص روحانیون، از جمله شهید نواب صفوی، حضور فعال داشتند
2ـ نهضت ملی ایران و ملی شدن صنعت نفت:... پس از جنگ جهانی دوم، نیروهای استعماری، آیت الله کاشانی را به بهانه همکاری با آلمانی ها!، دستگیر و 28 ماه تمام در اراک و کرمانشاه و رشت زندانی نمودند، ولی علت اصلی این توقیف و تبعید آن بود که آیت الله کاشانی مبارزه شدیدی را علیه نیروهای متجاوز شروع کرده بود و استعمار که از سابقه امر در عراق اطلاع داشت، آیت الله را دستگیر کرد...
آیت الله کاشانی پس از آزادی در فعالیت های اجتماعی و مبارزات سیاسی شرکت کردند و در نتیجه در خرداد ماه 1324 دستگیر و 22 ماه تمام در بهجت آباد قزوین تبعید بودند و سپس به «بیروت» تبعید شدند...
جریانات بعد از این، خیلی مفصل است و بهتر این است که چند جمله کوتاه را در این باره از زبان دیگران بشنوید: «... حضرت آیت الله کاشانی از بنیانگذاران نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران و جبهه ملی بودند که شعار ملی شدن صنعت نفت را عنوان کردند.
در دوره 16 این مبارزه به اوج شدت رسید و سرانجام به ملی شدن نفت ایران منجر شد. در جریان اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت حضرت آیت الله کاشانی به وسائل مختلف دولت را تقویت می کردند و با نفوذ و محبوبیتی که در کشورهای اسلامی داشتند ملل مسلمان جهان را به پشتیبانی از مبارزات ملت ایران دعوت می نمودند.
در فروش اوراق «قرضه ملی» فتواهای حضرت آیت الله نقش عمده ای داشت. روز سی ام تیر حضرت آیت الله طی اعلامیه ای مردم را به تظاهر مقاومت دعوت کردند و اعلام داشتند که اگر پای یک نفر انگلیسی به ایران برسد کلیه تأسیسات نفتی کشور را نابود خواهیم کرد. »
مبارزات سیاسی
1. مبارزات علیه استعمار: ایشان در عراق به همراه پدر، پدر ف رهبری نیروهای ملی عراق را برعهده داشت به طوریكه انگلیسیها كه وجود ایشان را بزرگ ترین مانع پیشرفت خود در عراق میدانستند، حكم اعدام ایشان را صادر كردند اما ایشان قبل از دستگیری، عراق را به سمت ایران ترك كرد. بعد از بركناری رضا خان در شهریور 1320 و اشغال ایران توسط متفقین، آیتالله كاشانی، اعلامیهای با این مضمون كه ایران مال ایران است و ذخایر آن به خصوص نفت از آن ایرانیان است، انتشار داد. ایشان همچنین در قم اعلامیه و شبنامه علیه انگلیسی ها صادر میكرد تا اینكه سرانجام در خرداد 1323 بازداشت و تبعید گردید و تا پایان جنگ جهانی در اردوگاههای متفقین زندانی بود.
2- مبارزات علیه استبداد داخلی: آیتالله کاشانی پس از پایان جنگ جهانی دوم، در فعالیتهای اجتماعی و مبارزات سیاسی فعالانه حضور یافت و در مقابل سیاست بازیهای قوامالسلطنه – که با ایجاد حزب دموکرات و ائتلاف با حزب توده قدرت گرفته بود – قد علم کرد و برخلاف خواستة دربار و قوام، مردم را به مبارزه دعوت کرد. در نتیجه در خرداد 1324، دستگیر و 22 ماه به بهجت آباد قزوین تبعید شد. در مجلس ختم آیتالله سیّد ابوالحسن اصفهانی، آیتالله سیّد محّمد بهبهانی خواستار آزادی آیتالله کاشانی شد که قوام با عزیمت ایشان به قزوین موافقت کرد.
آیت الله بعد از نخستوزیری هژیر – که از سرسپردگان انگلیس و مأمور حل قضیة نفت بود – تظاهرات عظیمی را به راه انداخت. در این تظاهرات قشرهای مختلف به خصوص روحانیون، از جمله شهید نواب صفوی، حضور فعال داشتند.
هژیر که از این اقدام وحشتزده و به خشم آمده بود، دستور تیراندازی به سوی تظاهرکنندگان در مقابل مجلس را صادر کرد، که عدهای از مردم کشته و مجروح شدند. هژیر در 25 خرداد 1327، دستور داد منزل آیتالله را محاصره کنند. روز بعد مردم تظاهراتی برپا کردند که آیتالله، مردم را به آرامش و لغو تظاهرات دعوت کرد. این اقدامات، هژیر و کابینة او را به سقوط کشانید و ساعد بر سرکار آمد. آیتالله کاشانی با برپایی نمازهای عید فطر و عید قربان، بار دیگر قدرت و عظمت مردم مسلمان ایران را به نمایش گذاشت.
در پی ترور نافرجام شاه، بار دیگر آیتالله کاشانی که از طرف شاه « فناتیک» لقب گرفته بود، دستگیر و در قلعة فلکالافلاک خرمآباد زندانی و از آنجا به لبنان تبعید شد. پس از تبعید ایشان، مبارزات مردم همچنان ادامه یافت و شهید نواب صفوی رابطة مستقیم با آیتالله کاشانی برقرار نموده و اعلامیههای ایشان را پخش میکرد
در پی ترور نافرجام شاه، بار دیگر آیتالله کاشانی که از طرف شاه « فناتیک» لقب گرفته بود، دستگیر و در قلعة فلکالافلاک خرمآباد زندانی و از آنجا به لبنان تبعید شد. پس از تبعید ایشان، مبارزات مردم همچنان ادامه یافت و شهید نواب صفوی رابطة مستقیم با آیتالله کاشانی برقرار نموده و اعلامیههای ایشان را پخش میکرد.بعد از ترور هژیر توسط فدائیان اسلام در 27 اسفند1328 کابینة ساعد سقوط کرد و در انتخابات دورة شانزدهم، آیتالله کاشانی غیاباً از طرف مردم به نمایندگی مجلس انتخاب شد و منصورالملک، نخستوزیر وقت ایران، طی تلگرافی از ایشان عذرخواهی کرده و خواستار بازگشت به ایران شد. سرانجام در بیستم خرداد 1329، پس از شانزده ماه تبعید در میان استقبال پرشور مردم وارد تهران شد و در پیامی خطاب به ملت ایران فرمود: «…. باید همه دست برادری و اتحاد و صمیمیت به هم بدهیم و در امور اجتماعیه همت و مجاهدت و فداکاری نمایید و میدان را برای خائنین باز نگذارید که همه چیز این ملت را با شهوترانی و عیاشی وخودخواهی به باد فنا بدهند …. برادرانم، مثل من خادم فداکاری دارید، بدون طمع و غرض شخصی، جان خود را کف دست گرفته برای دین و دنیای شما جانبازی میکنم. اگر دست فداکاری به من ندهید و به باری به هر جهت بگذرانید و مسامحه نمایید، روز به روز روزگارتان سیاهتر میشود …»
عمده فعالیت آیتالله کاشانی پس از این تاریخ، در رابطه با ملی شدن صنعت نفت و روی کار آمدن دولت مصدق بود که مردم را در قیام 30 تیر 1331، رهبری و هدایت کردند. پس از کودتای 28 مرداد 1332، که قرارداد کنسرسیوم در دولت زاهدی به زیان ایران منعقد شد، آیتالله کاشانی طی اعلامیة شدیداللحنی آن را محکوم و از درجة اعتبار ساقط دانست.
در سال 1334، پس از دستگیری سران فدائیان اسلام، بار دیگر آیتالله کاشانی به عنوان دخالت در قتل رزمآرا دستگیر و در معرض محاکمه و اعدام قرار گرفت. اما بر اثر پافشاری مقامات روحانی و هشدار جدی آنها، آزاد گردید.
سرانجام آیتالله کاشانی در 23 اسفند 1340، پس از عمری مبارزة مستمر با استبداد داخلی و استعمار خارجی، دعوت حق را لبیک گفت و در حرم مطهر حضرت عبدالعظیم به خاک سپرده شد.