امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

پدر روشنفكران ایران کیست؟

#1
جریان روشنفكری ، در تولد خود در ایران تولدی بیمارگونه و وابسته داشت . یكی از بزرگترین و فلج كننده ترین بیماری روشنفكران در عصر قاجاریه ، وابستگی شدید آنان به غرب می باشد . یكی از این افراد ، میرزا ملكم خان ناظم الدوله می باشد .

پدر روشنفكران ایران کیست؟ 1
معرفی : میرزا ملكم خان ناظم الدوله در سال 1249 ه.ق در اصفهان متولد شد . پدر وی " میرزا یعقوب " از ارامنه جلفای اصفهان بود كه دینش را تغییرداده و به كسوت مسلمانی در آمده بود و مورخان این تغییر را پوششی برای نفوذ در دربار و انجام جاسوسی می دانند . میرزا یعقوب كه زبان فرانسه را خوب می دانست با سفارتخانه های فرانسه و روسیه ارتباط پیدا كرد و چون با " میرزا آقاخان نوری " صدراعظم وقت و رقیب میرزا تقی خان امیركبیر دوست بود توانست ملكم را به پاریس بفرستد . ملكم در پاریس در علوم طبیعی و در مسائل سیاسی مطالعاتی انجام داد .

پس از قتل امیركبیر به عنوان یكی از مهره های سیاست استعماری انگلیس به ایران بازگشت او به عنوان مترجم به دربار ناصرالدین شاه راه یافت و با انجام چند ماموریت خارج از كشور مورد توجه قرارگرفت . دریكی از این سفرها در سن 24 سالگی به عضویت لژ فراماسونری در آمد و پس از بازگشت به ایران با كمك پدرش و فریب ناصرالدین شاه ، اقدام به تأسیس فراموشخانه نمود. پس از چندی شاه كه به تشكیلات فراموشخانه بدبین شده بود دستورتعطیلی آن و تبعید ملكم را صادر كرد.

ملكم به تركیه رفت و در آنجا به" اصلاح خط "به عنوان راه پیشرفت و ترقی معتقد شد و با میرزا فتحعلی آخوند زاده در این زمینه مراوده پیدا كرد. پس از چندی میانه او و ناصرالدین شاه و با وسا طت میرزا حسین خان مشیرالدوله كه صدر اعظم شده بود بهبود یافت و به سفارت لندن می رسد و از این زمان ، نقش وی در واگذاری امتیازات حساس به خارجیها و مخصوصاً انگلیسی ها شروع می شود. ازجمله آنها می توان از امتیاز رویتر و كشتی رانی در كارون و لاتاری نام برد.

ناصرالدین شاه تحت فشارعلما مجبور به لغو امتیاز لاتاری می گردد و لذا از ملكم می خواهد 40 هزار لیره دریافتی را مسترد دارد و چون ملكم از این كارخود داری می نماید او را از سفارت عزل وتمام القاب او را می گیرد . ملكم اقدام به نشر روزنامه قانون می نماید كه در آن نشر تعالیم تشكیلات فراماسونری " جامع آدمیت " و تمجید از شاه بطور مشخص  انجام می شود.

پس از قتل ناصرالدین شاه و در زمان سلطنت مظفرالدین شاه مجدداً  ملكم به خدمت دستگاه شاهی در آمده و به سفارت رم منصوب می گردد و روزنامه قانون را تعطیل می كند . ملكم در سوئیس درگذشت و بنا به وصیت وی جسدش سوزانیده شد .

ارگان فراماسونری ایران : ابوالقاسم لاهوتی در آخرین كتاب خود كه به زبان تاجیكی نوشته ، در ابتدای فصلی كه بدان نام (تصادف نجات بخش ) داده ، درباره شناساییش با جمعیت فراماسونری آدمیت ، چنین می نویسد : یك روز پدرم به مجلس دوستانش رفته بود ، از منزل كه موعود بود پسر صاحبخانه را به خانه ما فرستاد و به وسیله او به من پیغام داد كه آخرین شعر او را پیدا كرده برایش بفرستم . من زود آن شعر را پیدا كرده فرستادم .


ملكم در ترویج افكارش در فراموشخانه ، وبعد جامع آدمیت ، از آیین انساندوستی " اگوست كنت " فیلسوف و جامعه شناس فرانسوی الهام گرفته است

اما دراین ضمن ناگهان ، به روزنامه قانون ملكم برخورد كردم . بطوری كه بعدها شنیدم این روزنامه در لندن چاپ می شد و پنهانی برای اعضای جمعیت آدمیت به همه نقاط ایران ، منجمله كرمانشاه ، می فرستادند . مندرجات اولین شماره قانون را مرا مفتون و به خود مشغول كرد. وقتی به خود آمدم كه پدرم را بر بالای سر دیدم . او تبسم كنان  مرا می نگریست . معلوم شد كه من ساعتها غرق خواندن قانون بودم ، تا جایی كه آمدن پدرم را حس نكرده بودم . از اینكه بدون اجازه روزنامه را برداشته و خوانده بودم ، عرق ریزان به پدرم التماس كردم كه گناه مرا ببخشید . پدرم گفت: پسر جان ! من گناه دارم كه تاكنون ترا از وجود این روزنامه آگاه نكرده ام .

آنگاه پدرم به تفصیل در باره قانون با من سخن گفت . او از مسلك ماسونیك و مندرجات مجله، توضیحات كافی به من داد و اضافه كرد كه قانون خیلی سری و خطرناك است . درهر خانه ای كه آن را بیابند آن خانه و ساكنان آن را نابود می كنند . پر و بالم از شنیدن جملات پدر گشاده شد و خستگی و نومیدی از من دوری گرفتند به خود گفتم : این همان آتشی است كه در طلبش بودم ، باید هرچه زودتر به این جمعیت داخل شوم . همه شماره های قانون ملكم مرتباً و بطور مخفی برای پدرم می رسید . هر شماره ای كه می رسید ، در نیمه دویم شب می خواندیم ، وبعد از چند روز مخفیانه آن را می بردند . من هنوز نمی دانم آورنده و پس گیرنده آنها كه بود ، شاید پدرم از جای مخصوصی آنها را می گرفت .  نه تنها خود لاهوتی در باره عضویتش در جمعیت آدمیت ، در شرح حالش نوشته ، بلكه بوتلس دانشمند و ایرانشناس شوروی و میكائیل زند ایرانشناس معاصر و عضو آكادمی علوم تاجیكستان و استاد شعبه ادبیات انستیتوی ملل آسیایی آكادمی اتحاد شوروی نیز در این باره اطلاعات ذیقیمتی نوشته اند .

ملكم خان درباره ایجاد  فراموشخانه ، به " بلنت " مستشرق انگلیسی چنین گفته است :

« ... هنوز بیش از بیست سال ازعمر من نگذشته بود كه صاحب قدرت و نفوذ مخصوص در ایران شدم . چون بدی آیین مملكت داری و عقب افتادگی وسائل زندگانی مادی مردم ایران را دیدم ،‌ به اندیشه اصلاح اوضاع افتادم و به اروپا رفتم و در آنجا با مبادی و اصول دین و اجتماع و سیاست ... كه با عقاید عیسوی آمیخته بود از راه تحصیل آشنا شدم و كیفیت تربیت و تنظیم انجمن های مخفی و سری و تشكیل محافل فراماسونری را آموختم ، سپس در میان فلسفه سیاسی اروپا و حكمت این آسیا سازش دادم و دریافتم كه سعی و تلاش برای انتظام امور ایران ، به شیوه ممالك اروپایی كاری بیهوده خواهد بود ، و از این جهت نقشه عمل خویش را در لفافه دین – كه با روحیات مردم ایران سازگارتر بود – پوشیدم و چون به كشور خود بازگشتم ، بزرگان پایتخت و دوستان خودم را كه احساس احتیاج به اصلاح ملل اسلامی می كردند ، پیش خواندم ، به ذیل شهامت و شرافت معنوی ایشان دست توسل زدم .»

پدر روشنفكران ایران کیست؟ 1

ملكم در ترویج افكارش در فراموشخانه ، وبعد جامع آدمیت ، از آیین انساندوستی " اگوست كنت " فیلسوف و جامعه شناس فرانسوی الهام گرفته است و به هنگام تشبیه هیكل انسانی به هیات اجتماع مدنی ، فلسفه تحقیقی او را مد نظر داشته است . آنچه از اصول آزادی و اصالت فرد و حیثیت انسانی در نوشته و افكار و رسالات ملكم مشاهده می شود اقتباس از عقاید " جان استوارت میل " متفكر انگلیسی است .

دست تقدیر !! : خان ملك ساسانی به نقل از گزارش هفته اول جمادی الاول 1281 سفیر ایران در اسلامبول می نویسد: «... یك روز به میرزا حسین خان خبر می دهند كه ملكم خان برای ازدواج با هانریت ، دختر اراكل بیك ارمنی ، معروف به توپچی باشی به طرف خانه ارامنه رفتند ، از مسلمانی به قانون دین مسیح ابا و استغفار كرده و به آیین عیسوی در آمده در شب یكشنبه 29 جمادی 1281 در كلیسای ایا استفانوس مراسم نكاح را در قانون مذهب عیسوی انجام داده است .

میرزا حسین خان ملكم را احضار كرده و می گوید : سالیان دراز بوده دعوی مسلمانی كرده با خود من به مشاهده متبركه عراق به زیارت آمدی ، و در معابر و مساجد مسلمانان نمازها كردی ، حالا به قانون اسلام مرتد می شوی و تكلیف مشكل خواهد شد .

ملكم خان در جواب می گوید : من همیشه معتقد به این مطلب بودم كه امور دنیا بسته به عقل و تدبیر است ، لیكن امروز می گویم كه كارهای دنیا بسته به دست تقدیر می باشد و تقدیر برای من این طور پیش آورده است .

اسباب پیشرفت امور سفارت !! : میرزا ملكم خان با " هنریت " دختر ارالكیان ارمنی ازدواج كرد . هنریت تا پایان عمر درآیین اجدادش باقی ماند ، و به هیچ وجه اشتیاقی به كارهایی سیاسی و اجتماعی همسرش نداشت . تنها امتیازی كه از طرف دولت ایران به همسر ملكم داده شد ، اعطای نشان آفتاب به مشارالیها بود .

میرزا ملكم خان در یكی ازنامه هایش در این باره می نویسد :

« ... در سفر دوم وقتی مامور برلین شدم ، چون می دانست ] یعنی میرزا حسین خان سپهسالار[ كه در فرنگستان ، اسباب عمده پیشرفت سفارت عیال سفر است ، گفت به عیال شما نشان آفتاب مرحمت شد ... »


پس از قتل امیركبیر به عنوان یكی از مهره های سیاست استعماری انگلیس به ایران بازگشت او به عنوان مترجم به دربار ناصرالدین شاه راه یافت و با انجام چند ماموریت خارج از كشور مورد توجه قرارگرفت

سند 40 هزار پوندی و یك كوزه خاكستر!! : میرزا ملكم در سوئیس در تابستان 1908 م در سن 72 سالگی در شهر لوزان از دنیا رفت . خان ملك ساسانی كه در آن موقع در سوئیس تحصیل می كرده و در مراسم تشییع جنازه اش شركت داشته ، می نویسد :

« ... طبق وصیت خودش ، او را به شهر برن – كه دارای دستگاه سوزاندن اجساد است – منتقل كردند، و خاكسترش را برای تسلیم به وارث در كوزه ای ریختند . دختران ملكم خان در بیمارستانهای انگلستان پرستار بودند ، وقتی كه خبر مرگ پدر را شنیدند به شهر لوزان شتافتند .

وصی پدرشان اسناد بانكها را كه از آن جمله سند 40 هزار پوند لاتاری بود ، كه دست نخورده در بانك دو فرانس گذارده بود ، به انضمام كوزه كوچكی محتوی خاكستر مرحوم ابویشان را كه رویش شئونات و القاب و خدمات و تالیفات و آثار پدرشان با آب و تاب فراوان نوشته شده بود ، تسلیم دختران نمود. ابوالقاسم خان ناصر الملك قراگوزلو – كه محمد علی شاه به اروپا تبعیدش كرده بود – با جمعی دیگر ازهم مسلكان ماسونی و عده ای از ایرانیان جزو مشایعت كنند گان نعشش بودند . نویسنده این سطور نیز درتشریفات مزبور حاضر بودند ... .»
پدر روشنفكران ایران کیست؟ 1


پاسخ
 سپاس شده توسط خخخخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان