امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

روایت مناقشه‌برانگیز مورخ لهستانی از هولوکاست/ جویندگان طلا در اردوگاه‌های مرگ

#1
تاریخ ایرانی: اکثر مورخان دانشگاهی زحمتکشانی گمنام هستند، اما پارسال در لهستان کتاب تاریخی نازکی که یکی از استادان دانشگاه پرینستون راجع به هولوکاست نوشت پرفروش شد و جنجال به پا کرد؛ به طوری که نشانی‌های پست الکترونیکی انتشارات «زناک»، ناشر این کتاب هدف رگبار نامه‌ها قرار گرفت، کسب ‌و کارش با خطر تحریم مواجه شد و دیوارهای موسسه‌شان پر از شعار شد. مدیرعامل این انتشارات، شخصاً طی نشستی خبری ادعا کرد که خودش مخالف انتشار این کتاب بود و از خوانندگان رنجیده معذرت‌خواهی کرد.



یان ت. گروس که یک منتقد لهستانی به او «خفاش‌ خون‌آشام تاریخ‌نگاری» لقب داده است در تازه‌ترین کتابش که به تازگی توسط انتشارات دانشگاه آکسفورد به انگلیسی نیز منتشر شده به سراغ موضوعی حساس رفته است: چگونگی همدستی لهستانی‌ها در قتل و غارت یهودیان که در سایهٔ هولوکاست رخ داد.



عنوان کتاب که «برداشت طلا» نام دارد، برگرفته از عکس روی جلد آن است که گویا نشان می‌دهد دهقانان لهستانی برای یافتن طلا یا جواهرات باارزش به دورمانده از چشم نازی‌ها، به حفاری در میان بقایای اجساد کشته‌شدگان تربلینکا مشغول هستند، اردوگاهی که در آن ۸۰۰ هزار یهودی را با گاز خفه کردند و اجسادشان را سوزاندند.



گروس رویدادهای بیرون از سیم خاردارهای اردوگاه‌های مرگ نازی‌ها را روایت می‌کند و لهستانی‌هایی که می‌گویند همچون شکارچی در پی یهودیان بودند، از یهودی‌ها حق‌سکوت می‌گرفتند، یهودی‌ها را قتل‌عام می‌کردند و با گرفتن اموال و کار یهودیان سودی به جیب می‌زدند. پیش از آنکه جنگ جهانی دوم شعله‌ور شود حدود ۳/۳ میلیون نفر یهودی در لهستان زندگی می‌کردند و در پایان جنگ حدود ۹۰ درصدشان جان خود را از دست دادند.



طبق کتاب جدید یان گروس، روستایان لهستانی نزدیک تربلینکا از طریق تجارت اشیای ارزشمند با نگهبانان این اردوگاه مرگ پول خوبی به جیب زدند. گروس طی مصاحبه‌ای تلفنی از شهر کراکف لهستان که در آنجا در دورهٔ تابستانی برای دانشجویان پرینستون تدریس می‌کند، می‌گوید: «حذف یهودیان از حیات اقتصادی و اجتماعی لهستان حس رضایت بسیار گسترده‌ای پدید آورده بود. هر فرصتی که پیش می‌آمد شمار زیادی از لهستانی‌ها در قربانی کردن یهودیان شرکت می‌کردند.»



«برداشت طلا» که گروس آن را همراه با ایرنا گرودزینسکا گروس، همسر سابق‌اش نوشته است مضمون آشنایی دارد. گروس در کتاب دیگری به نام «همسایه‌ها» که در سال ۲۰۰۱ توسط انتشارات دانشگاه پرینستون منتشر شد کشتار یهودیان شهر کوچک ژدوابنه در سال ۱۹۴۱ را بازآفرینی کرده بود و لهستانی‌ها را واداشت تا در تاریخشان بازنگری کنند. کمابیش تمامی یهودیان شهر ژدوابنه در یک روز کشته شدند. حدود ۱۶۰۰ نفر را با چاقو و چماق ضرب و شتم کردند و در انباری زنده ‌زنده سوزاندند. طبق اسنادی که گروس ارایه کرد این جنایت را لهستانی‌ها در قبال همسایگان یهودیشان مرتکب شدند نه نازی‌ها که در تاریخ‌نگاری رسمی لهستان عامل این جنایت قلمداد شده‌اند.



این کتاب جنجالی نام ژدوابنه را در لهستان بر سر زبان‌ها انداخت. لخ والسا، قهرمان مبارزه با شوروی که بعد‌ها رییس‌جمهور لهستان شد گروس را «نویسنده‌ای میان‌مایه... و جهودی در تقلای پول درآوردن» خواند.





بدنام در وطن



گروس در سال ۱۹۴۷ در لهستان و از مادری مسیحی و پدری یهودی به دنیا آمد. در سال ۱۹۶۸ دانشجو و جزو اعتراض‌کنندگان به کمونیست‌ها بود که کارش به زندان کشید. هر طور بود از لهستان خارج شد و از دانشگاه ییل دکترای تخصصی در رشتهٔ تاریخ گرفت ولی بعد به تدریس در گروه‌های تاریخ و علوم سیاسی روی آورد.



میزان بدنامی این نویسندهٔ سپید موی ساکن نیویورک، در کشور زادگاهش در میان مورخان آمریکایی همتا ندارد. وقتی شایع شد که در پی انتشار کتاب تازه‌ای است بسیاری در لهستان نگران شدند که باز در پی افشای چه پلشتی‌هایی است. نوشته‌هایش در ساعات پر تماشاگر تلویزیون مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.



به گفتهٔ یان گرابوسکی، یکی از مورخان هولوکاست که اوقات خود را در دانشگاه اوتاوا و لهستان می‌گذراند، گروس در خارج از حوزهٔ سیاست، احتمالاً بیش از هر کسی افکار عمومی را دوقطبی کرده است. کتاب‌های گروس به این علت اعصاب‌ خردکن هستند که روایتی ملی را به چالش کشیده‌اند، روایتی که طبق آن لهستان قربانی تاریخ است و بس، نه آنکه خود قربانی کننده باشد.



باراک اوباما نیز چندی پیش به طور مستقیم طعم حساسیت این موضوع را مستقیماً چشید و وقتی از «اردوگاه مرگ لهستان» سخن گفت جنجالی دیپلماتیک به پا شد و لهستانی‌های خشمگین اعتراض کردند که اردوگاه‌ها را نازی‌ها در لهستان برپا کرده بودند.



جنگ جهانی دوم برای مردم لهستان فاجعه‌ای مضاعف بود زیرا اشغال هم توسط آلمان نازی را تجربه کردند هم توسط شوروی. پلیس مخفی شوروی در سال ۱۹۴۰ دست‌کم ۲۵ هزار نفر لهستانی را اعدام کرد که در گورهای دسته‌جمعی جنگل‌های نزدیک کاتین و جاهای دیگر دفن شدند. در ضمن، آلمانی‌ها نیز طی جنگ جهانی دوم دست‌کم ۱/۹ میلیون نفر از شهروندان غیریهودی لهستان را کشتند. نازی‌های اشغالگر به وحشت‌آفرینی در میان روشنفکران و طبقات حاکم لهستان دست زدند به طوری که نخبگان را می‌کشتند یا به اردوگاه‌های کار اجباری می‌فرستادند. وقتی هم که مبارزان مخفی در سال ۱۹۴۴ در ورشو دست به شورش زدند نیروهای آلمانی پایتخت لهستان را ویران کردند.



گرابوسکی می‌گوید: ناگهان سروکلهٔ گروس پیدا می‌شود که می‌گوید چندان دست پاک هم نبوده‌ایم و سه میلیون از همشهری‌هایمان در بین خودمان به قتل رسیده‌اند. روی واکنش لهستانی‌ها دست می‌گذارد. پدران، مادران و پدربزرگ‌های ما چه نقش یا دخالتی داشته‌اند؟ ریشه‌های باور ملی به بی‌گناهی‌ لهستان مورد حمله قرار می‌گیرد. گروس به تنهایی چنین افتضاحی را برملا می‌کند.



پس از انتشار کتاب «همسایه‌ها»، دولت لهستان دست به تحقیق و تفحصی دو ساله زد که تا حد زیادی روایت گروس را تایید کرد. اما گروس از بند کردن به لهستان دست برنداشت و در سال ۲۰۰۶ کتابی به نام «هراس: ضد یهودیت در لهستان پس از آشویتس» را منتشر کرد. در این کتاب هم لهستانی‌ها متهم شده‌اند که یهودیان جان به در برده از هولوکاست را مورد آزار و اذیت قرار داده‌اند و یهودکشی سال ۱۹۴۶ در کیلس که پس از گم شدن پسربچه‌ای ۸ ساله رخ داد زیر ذره‌بین رفته است.



اسقف شهر کراکف نیز طبق گزارش واشنگتن‌پست واکنش نشان داد و ناشر گروس را بابت «بیدار کردن دیو ضدیت با لهستان و یهودیت» سرزنش کرد. چند دادستان‌ هم در لهستان اعلام کردند که قصد دارند گروس را بابت «افترا زدن به ملت لهستان» به دادگاه بکشانند، اتهامی که در صورت اثبات، حداکثر سه سال زندان دارد. پای گروس هرگز به دادگاه کشیده نشد اما می‌گویند در آن دوره کلاه بر سر می‌گذاشت تا در خیابان‌ها شناخته نشود.





روایت عکس



عکس الهام‌بخش گروس برای نوشتن کتاب جدیدش، دستاورد اتفاقی‌‌ همان جنجال‌ها بود. بعد از آنکه گروس خاطرنشان کرد لهستانی‌ها برای پیدا کردن اشیای باارزش به حفاری در میان بقایای اجساد قربانیان تربلینکا دست می‌زدند، خبرنگاران لهستانی به آن ناحیه سفر کردند تا با ساکنان مناطق مجاور اردوگاه تربلینکا مصاحبه کنند. در سال ۲۰۰۸ گازتا ویبورکزا، بزرگترین روزنامهٔ لهستان مقاله‌ای راجع به حفاری‌ها منتشر کرد که همراه با عکس تکان‌دهنده‌ای بود. این عکس را از یکی از محلی‌ها گرفته بود که زمانی متصدی موزهٔ تربلینکا بود.






گروس می‌گوید: از دیدن این عکس حسابی جا خوردم. چون به خوبی نشان می‌دهد که جوامع اروپایی در دوران جنگ در پی قتل و غارت یهودیان بودند.



طبق دیباچهٔ کتاب «برداشت طلا»، این عکس تار که ظاهراً در اواسط دههٔ ۱۹۴۰ گرفته شده است صحنه‌ای کلاسیک را نشان می‌دهد: «گروهی از دهقانان در فصل برداشت پشت کپه‌ای از محصول در کنار ابزار‌هایشان مشغول استراحت هستند». دقیق‌تر که نگاه کنیم محصول هم چیزی نیست جز «جمجمه‌ها و استخوان‌های انسان». دهقانان برای برداشت اشیاء ارزشمند در کار جستجو در میان بقایای اجساد قربانیان هولوکاست بوده‌اند.



به هر حال گروس چنین تفسیری دارد. اما دیگرانی هم هستند که دربارهٔ چنین تفسیری تردیدهایی را پیش می‌کشند. به نظر کنستانتی گبرت، ستون‌نویس گازتا ویبروکزا این عکس بحث‌برانگیز است. گبرت در مصاحبه‌ای با روزنامهٔ یهودی فوروارد که پارسال منتشر شد، گفته است که «حفاران یا افرادی که در این عکس به چشم می‌خورند در حال گردآوری بقایای اجساد هستند تا در آینده به صورت آبرومندانه‌ای دفن شوند.» مارتینا روسنیاک - کاروات مورخ دانشگاه ورشو نیز به همین روزنامه گفته است که «این عکس مدرک اصلی یان گروس است در حالی که در مورد منشاء آن اطلاعات اندکی داریم.»



گروس هم قبول دارد که اطلاعات زیادی در مورد این عکس وجود ندارد اما می‌گوید چنین حفاری‌هایی پس از جنگ معمول بود و سندهای زیادی در این باره وجود دارد. گروس در کتاب «برداشت طلا» از نویسنده‌ای نقل قول می‌کند که در سال ۱۹۴۵ همراه با کارگروه تحقیق راجع به جنایات نازی‌ها از تربلینکا بازدید کرد. این نویسنده از چپاولگران بیل به دستی نام می‌برد که همه جا پرسه می‌زدند و از تعبیر «تب طلا در تربلینکا» استفاده می‌کند.



به نظر گروس این ادعا که افراد حاضر در عکس به پاکسازی مشغول هستند بی‌اساس است. سال‌های سال کسی در پی ساماندهی تربلینکا نبود و در کل در دوران جنگ چنین اماکن به قول گروس «دردسرسازی» را به حال خود‌‌ رها کرده بودند. به گفتهٔ گروس از اواخر دههٔ ۱۹۵۰ و در دههٔ ۱۹۶۰ بود که به سراغ ساماندهی اردوگاه‌های پیشین کار اجباری رفتند.



به هر حال روایت گروس خیلی از حفاری خشک و خالی برای پاکسازی فرا‌تر می‌رود و شرح می‌دهد که چگونه روستاییان مجاور اردوگاه‌های کار اجباری بابت معامله با نگهبانان اردوگاه پول خوبی نصیبشان می‌شد، نگهبانانی که کلی پول و اشیای ارزشمند از زندانیان گرفته بودند.



گروس شرح می‌دهد که چگونه یهودیان هراسان از تبعید شدن مجبور می‌شدند به حق‌سکوت‌بگیر‌ها (شمالتزونیکز) باج بدهند تا جایشان را به آلمانی‌ها لو ندهند. گروس شرح می‌دهد که چگونه روستاییان، یهودیان پنهان شده در روستا‌ها را لو می‌دادند یا می‌کشتند تا اموالشان را به چنگ آورند. گروس این کشتار‌ها را که علنی و با مشارکت نخبگان محلی رخ می‌داد با لینچ کردن سیاهان تشبیه می‌کند.



کتاب «برداشت طلا» از کتاب «همسایه‌ها» خیلی فرا‌تر می‌رود و در آن آمده است که جنایاتی مانند کشتار ژدوابنه فقط در بیست روستا و شهرک یک منطقه رخ داده است و شاید در کل «چند صد هزار» یهودی پیش از جنگ لهستان به دست همشهریانشان کشته شده باشند.



«برداشت طلا» نیز مانند کتاب‌های قبلی گروس خشم شخصیت‌های مهم لهستان را برانگیخت و به نظر منتقدان، تصویری ناقص و افراطی به دست می‌دهد. می‌گویند خیلی از لهستانی‌ها برای کمک کردن به یهودیان جان خود را به خطر انداختند. ۶ هزار لهستانی برای نجات دادن یهودیان کارهای قهرمانانه‌ای انجام داده‌اند و گروس که دانش‌آموختهٔ جامعه‌شناسی است نه تاریخ، تر و خشک را با هم سوزانده است.



توماژ نالسز، مورخ و مشاور برونیسلاو کموروسکی، رییس‌جمهور لهستان در مجلهٔ تایمز نوشته است: گروس کارهای افراطی مشتی افراد بی‌اخلاق را به کل جامعه تعمیم داده است. کفتار‌ها همه جا هستند. اما جامعهٔ لهستان از آزمون جنگ سربلند بیرون آمد. به لهستانی‌ها افتخار می‌کنم.



اما آنچه «برداشت طلا» را از کارهای قبلی گروس متمایز می‌کند این است که او دیگر تنها نیست. در پی انتشار کتاب «همسایه‌ها»، سایر مورخان نیز به بررسی روابط لهستانی‌ها و یهودیان پرداختند. چند هفته پیش از انتشار کتاب «برداشت طلا»، گرابوسکی هم کتابی به نام «ژودنژاگد: شکار یهودیان، ۱۹۴۲-۱۹۴۵» منتشر کرد که تا حد زیادی بر یافته‌های گروس صحه می‌گذارد. به گفتهٔ گرابوسکی این کتاب که در لهستان انتشار یافته و قرار است توسط انتشارات دانشگاه ایندیانا منتشر شود راجع به محله‌ای است که چند صد یهودی پس از تبعیدهای سال ۱۹۴۲ در آن مخفی شده بودند. در اکثر موارد لهستانی‌های ساکن در این محله یهودی‌ها را دستگیر می‌کردند یا لو می‌دادند. اگر هم کمکی می‌کردند در قبال دریافت پول‌های کلان بود.



این کتاب هم برای گرابوسکی شهرت بدفرجامی داشت و در فهرست آماج نامه‌های الکترونیکی قرار گرفت. می‌گوید لهستانی‌های خشمگین با ارسال رگباری نامه‌های حجیم، پست الکترونیکی دانشگاهی‌اش را پر از نامه کرده‌اند تا «نشان دهند چه حرام‌زاده‌ای هستم».
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  تصاویر/ عصر ناصری به روایت یک آلمانی
  توافقنامه لوزان به روایت تاریخ
  مخوف‌ترین اردوگاه کار اجباری نازی‌ها / عکس
  (تصاویر) آلبوم جنگ‌جهانی دوم؛ هولوکاست(3)
  (تصاویر) آلبوم جنگ‌جهانی‌دوم؛ هولوکاست(2)
  جویندگان طلا در ایران
  روایت پاریسی از شیراز عصر صفوی
  تصاویر/ عصر ناصری به روایت یک آلمانی
  حقایق پشت پرده فروپاشی شوروی به روایت اسناد محرمانه(۱)/ گورباچف پس از حبس خانگی
  روایت یک شاهکار نظامی دوره باستان + عکس

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان