30-06-2014، 15:02
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://www.tarikhirani.ir/Images/news/1367052800_presidents.jpg
تاریخ ایرانی: «گذر زمان زخمها را التیام میبخشد»، ضربالمثلی که دربارهٔ اکثر روسای جمهور آمریکا صادق است.
پس از ترک کاخ سفید، دستاوردهای رئیسجمهور توسط اساتید، زندگینامهنگاران و محققان تاریخپژوه زیر ذرهبین قرار میگیرد و موشکافی میشود؛ ذرهبینی که معمولا تصویر زیباتری از واقعیت را نشان میدهد.
به گفتهٔ جیمز تربر، رئیس مرکز تحقیقات ریاست جمهوری در دانشگاههای آمریکا، «در اکثر موارد، تاریخ چهرهٔ بهتری از رئیسجمهور به تصویر میکشد که با دوره مسئولیتشان متفاوت است.»
هفته گذشته کتابخانهای با نام جورج بوش افتتاح شد؛ بدین ترتیب دوران نوزایش تصویر جورج دبلیو. بوش نیز آغاز گردید. طبق نظرسنجی CNN/ORC (مرکز تحقیقات و نظرسنجی)، تعداد کسانی که جورج بوش را یک سیاستمدار ناموفق میدانستند ۱۳ درصد کاهش یافته است. این پدیده فقط به جورج بوش خلاصه نمیشود، طبق بررسیهای صورت گرفته توسط موسسه آمار و تحقیقات گالوپ، جرالد فورد، جیمی کارتر، رونالد ریگان، جورج بوش اول و بیل کلینتون نیز از این قاعده مستثنی نبودهاند.
علت این پدیده چیست؟
تاریخپژوهان عواملی همچون تمایل بشر برای بخشش خطای دیگران و یا نحوهٔ به پایان رسیدن دوران ریاستجمهوری را بر این رنسانس موثر میشمارند، اگرچه تاثیرگذاری این عوامل در دولتهای مختلف متفاوت است اما در نهایت ترکیبی از همهٔ آنهاست که تصویر تاریخی رئیسجمهور را شکل میدهد.
چگونه کاخ سفید را ترک کردند؟
در سال ۱۹۳۳، هربرت هوور در حالی کاخ سفید را ترک کرد که ایالات متحده آمریکا دوران رکود بزرگ اقتصادی را طی میکرد.
هنگامی که جیمز بوکانان پس از یک دوره مسئولیت، دفتر ریاست جمهوری را ترک میکرد شکست سیاستهای وی برای برقراری صلح میان شمال و جنوب آمریکا منجر به جنگهای داخلی شد.
استعفای ریچارد نیکسون در سال ۱۹۷۴ در پی رسوایی واترگیت، باعث شد تا چهرهٔ او به عنوان یک جمهوریخواه منفور در اذهان عمومی ثبت گردد.
به عقیدهٔ دیوید نیکلز، پژوهشگر تاریخ ریاست جمهوری آمریکا در دوران دوایت آیزنهاور، نحوهای که یک رئیسجمهور کاخ سفید را ترک میکند نقش مهمی در یادآوری دوران رهبریاش ایفا میکند: «اگر پیش از ترک کاخ سفید واقعهٔ مهمی رخ دهد، جبران آن برای رئیسجمهور غیرممکن به نظر میرسد.» نیکلز میگوید: «اکثر مردم جزئیات اتفاقات دولتهای سابق را به یاد نمیآورند و تنها وقایع مهم را به خاطر میسپارند.»
اگرچه نیکسون با سفر به چین کمونیست باعث بهبود روابط این دو کشور گردید و همچنین او بود که آژانس حفاظت از محیط زیست آمریکا را بنیان گذاشت، ولی به اعتقاد نیکلز، مهمترین خاطرهای که از ریچارد نیکسون در اذهان عمومی به جای مانده متن استعفای او از ریاست جمهوری و تصویر خداحافظیاش از کاخ سفید است و این جملهٔ مشهورش که «من یک خلافکار نیستم.»
«با در نظر گرفتن بسیاری از جوانب میتوان اذعان داشت که نیکسون کارنامهٔ مثبتی به عنوان یک رئیسجمهور داشته است، او تنها یک مشکل داشت و آن نحوهٔ ترک مسند قدرتش بود.»
پس از ترک کاخ سفید چه کردند؟
جیمی کارتر، در سال ۱۹۸۲ یعنی دو سال پس از آنکه قدرت را به رونالد ریگان واگذار کرد، بنیاد کارتر را در آتلانتا تاسیس کرد. این مرکز که با هدف حمایت از حقوق بشر و دموکراسی بنا شد، به میزان قابلی توجهی به محبوبیت کارتر افزود به گونهای که ادوارد برکوویتز استاد تاریخ دانشگاه جورج واشنگتن، میزان این محبوبیت را بسیار بیش از دوره پایان ریاست جمهوری او برمیشمرد: «اینکه چگونه دوران پس از ریاست جمهوری خود را سپری میکنید بسیار مهم است و میتوان از کارتر به عنوان بهترین نمونه یاد برد، هنگامی که دفتر ریاست جمهوری را ترک میکرد تعداد کمی از او با احترام یاد میکردند ولی او توانست پس از پایان دوران ریاستش این تحول بزرگ را در افکار عمومی به وجود آورد.»
مرکز تحقیقاتی میلر دانشگاه ویرجینیا نیز تحلیل مشابهی دارد: علیرغم اینکه کارتر اولین رئیسجمهوری بود که در نیم قرن گذشته فقط یک دوره قدرت را در دست داشت، ولی بسیاری از مردم آمریکا از او به عنوان الگوی موفقی از یک «رئیسجمهور پیشین» یاد میکنند. بر اساس گزارشهای منتشر شده توسط این مرکز، تعدادی نیز جیمی کارتر را بزرگترین رئیسجمهور اسبق کشورشان میشمارند.
یک «رئیسجمهور پیشین» موفق، مفهومی است که در دنیای امروزی شکل گرفته و یکی از دلایل شکلگیری آن افزایش طول عمر روسای جمهور در مقایسه با پیشینیان است.
از دیگر سیاستمداران امروزی که پس از اتمام دوران ریاستشان در کاخ سفید نیز مطرح باقی ماندند، میتوان از جورج بوش اول و بیل کلینتون نام برد.
کلینتون در حالی دفتر ریاست جمهوری را ترک کرد که در محاصره جنجال مونیکا لوینسکی قرار گرفته بود. با پشتیبانی از باراک اوباما در انتخابات ۲۰۱۲ و در پی انتصاب همسرش، هیلاری کلینتون، به سمت وزیر امور خارجه آمریکا، او موفق شد تا بار دیگر نام خود را احیا کند تا جایی که در سالهای اخیر از او به عنوان «حاکمپرور» حزب دموکرات نام میبرند.
به گفتهٔ برکوویتز، جورج بوش پدر نیز موفق شده است تا تصویر خود را در اذهان عمومی ارتقا بخشد: «پس از شکست جورج اچ. دبلیو. بوش در سال ۱۹۹۲، میراث تاریخی او هنوز مشخص نبود، ولی او توانست چهرهٔ خود را به یک فرد دلسوز تغییر دهد و ریاست جمهوری پسرش نیز در این امر موثر بود.»
کتابخانهای برای رئیسجمهور
پس از آنکه فرانکلین روزولت در سال ۱۹۳۹ کتابخانهٔ شخصی و اسناد دوران ریاست جمهوریاش را به دولت فدرال اهدا کرد، احداث کتابخانهٔ ریاست جمهوری به یک سنت تبدیل شد. این کتابخانه ـ موزهها یادمانی هستند از دورانی که هر رئیسجمهور در کاخ سفید سپری کرده است. بنا به گفتهٔ جیمز تربر، این کتابخانهها به نوعی از روسای جمهور اعاده حیثیت میکنند: «این کتابخانهها بدون جانبداری ساخته نمیشوند و اگر چه برای ثبت تاریخ ساخته شدهاند ولی از آنها به منظور ترمیم چهرهٔ مخدوش روسای جمهور بهرهبرداری میشود. به عنوان مثال هنگامی که از کتابخانهٔ ترومن بازدید میکنید فقط به یک مقالهٔ کوتاه در روزنامه برمیخورید که این حقیقت را بیان کرده است که ترومن کسی بود که دستور استفاده از بمب اتم را صادر کرد؛ دستوری که مهمترین تصمیم دوران مسئولیت او به شمار میرود. او و حامیانش سعی در پنهان کردن این حقیقت داشتهاند و هرگز نخواستند تا اهمیت این تصمیم مورد توجه عموم قرار گیرد.»
تا به امروز ۱۳ کتابخانهٔ ریاست جمهوری در آمریکا تاسیس شده است. تعدادی دیگر نیز وجود دارند که توسط مرکز رسمی اسناد ملی آمریکا به رسمیت شناخته نشدهاند.
دیوید نیکلز نیز با تربر همعقیده است که «ساخت این کتابخانهها بدون شک به نفع روسای جمهور پیشین است.» و دلیل آن اینست که «هنگامی که موفقیتها و پیروزیهایتان را برای مردم به نمایش درآورید، خطاهایتان را فراموش میکنند. مورخان علاقه دارند تا داستانهای خوب را بازگو کنند» نیکلز اضافه میکند: «به استثنای هیتلر و چند مورد دیگر، مورخان ترجیح میدهند تا تصویر وحشتناک واقعیت را پنهان کنند.»
او در پایان نتیجه میگیرد: «میتوان گفت سود ما، در این است که نکات مثبت افراد را بیابیم و در ارائه آن اغراق کنیم.»
http://www.tarikhirani.ir/Images/news/1367052800_presidents.jpg
تاریخ ایرانی: «گذر زمان زخمها را التیام میبخشد»، ضربالمثلی که دربارهٔ اکثر روسای جمهور آمریکا صادق است.
پس از ترک کاخ سفید، دستاوردهای رئیسجمهور توسط اساتید، زندگینامهنگاران و محققان تاریخپژوه زیر ذرهبین قرار میگیرد و موشکافی میشود؛ ذرهبینی که معمولا تصویر زیباتری از واقعیت را نشان میدهد.
به گفتهٔ جیمز تربر، رئیس مرکز تحقیقات ریاست جمهوری در دانشگاههای آمریکا، «در اکثر موارد، تاریخ چهرهٔ بهتری از رئیسجمهور به تصویر میکشد که با دوره مسئولیتشان متفاوت است.»
هفته گذشته کتابخانهای با نام جورج بوش افتتاح شد؛ بدین ترتیب دوران نوزایش تصویر جورج دبلیو. بوش نیز آغاز گردید. طبق نظرسنجی CNN/ORC (مرکز تحقیقات و نظرسنجی)، تعداد کسانی که جورج بوش را یک سیاستمدار ناموفق میدانستند ۱۳ درصد کاهش یافته است. این پدیده فقط به جورج بوش خلاصه نمیشود، طبق بررسیهای صورت گرفته توسط موسسه آمار و تحقیقات گالوپ، جرالد فورد، جیمی کارتر، رونالد ریگان، جورج بوش اول و بیل کلینتون نیز از این قاعده مستثنی نبودهاند.
علت این پدیده چیست؟
تاریخپژوهان عواملی همچون تمایل بشر برای بخشش خطای دیگران و یا نحوهٔ به پایان رسیدن دوران ریاستجمهوری را بر این رنسانس موثر میشمارند، اگرچه تاثیرگذاری این عوامل در دولتهای مختلف متفاوت است اما در نهایت ترکیبی از همهٔ آنهاست که تصویر تاریخی رئیسجمهور را شکل میدهد.
چگونه کاخ سفید را ترک کردند؟
در سال ۱۹۳۳، هربرت هوور در حالی کاخ سفید را ترک کرد که ایالات متحده آمریکا دوران رکود بزرگ اقتصادی را طی میکرد.
هنگامی که جیمز بوکانان پس از یک دوره مسئولیت، دفتر ریاست جمهوری را ترک میکرد شکست سیاستهای وی برای برقراری صلح میان شمال و جنوب آمریکا منجر به جنگهای داخلی شد.
استعفای ریچارد نیکسون در سال ۱۹۷۴ در پی رسوایی واترگیت، باعث شد تا چهرهٔ او به عنوان یک جمهوریخواه منفور در اذهان عمومی ثبت گردد.
به عقیدهٔ دیوید نیکلز، پژوهشگر تاریخ ریاست جمهوری آمریکا در دوران دوایت آیزنهاور، نحوهای که یک رئیسجمهور کاخ سفید را ترک میکند نقش مهمی در یادآوری دوران رهبریاش ایفا میکند: «اگر پیش از ترک کاخ سفید واقعهٔ مهمی رخ دهد، جبران آن برای رئیسجمهور غیرممکن به نظر میرسد.» نیکلز میگوید: «اکثر مردم جزئیات اتفاقات دولتهای سابق را به یاد نمیآورند و تنها وقایع مهم را به خاطر میسپارند.»
اگرچه نیکسون با سفر به چین کمونیست باعث بهبود روابط این دو کشور گردید و همچنین او بود که آژانس حفاظت از محیط زیست آمریکا را بنیان گذاشت، ولی به اعتقاد نیکلز، مهمترین خاطرهای که از ریچارد نیکسون در اذهان عمومی به جای مانده متن استعفای او از ریاست جمهوری و تصویر خداحافظیاش از کاخ سفید است و این جملهٔ مشهورش که «من یک خلافکار نیستم.»
«با در نظر گرفتن بسیاری از جوانب میتوان اذعان داشت که نیکسون کارنامهٔ مثبتی به عنوان یک رئیسجمهور داشته است، او تنها یک مشکل داشت و آن نحوهٔ ترک مسند قدرتش بود.»
پس از ترک کاخ سفید چه کردند؟
جیمی کارتر، در سال ۱۹۸۲ یعنی دو سال پس از آنکه قدرت را به رونالد ریگان واگذار کرد، بنیاد کارتر را در آتلانتا تاسیس کرد. این مرکز که با هدف حمایت از حقوق بشر و دموکراسی بنا شد، به میزان قابلی توجهی به محبوبیت کارتر افزود به گونهای که ادوارد برکوویتز استاد تاریخ دانشگاه جورج واشنگتن، میزان این محبوبیت را بسیار بیش از دوره پایان ریاست جمهوری او برمیشمرد: «اینکه چگونه دوران پس از ریاست جمهوری خود را سپری میکنید بسیار مهم است و میتوان از کارتر به عنوان بهترین نمونه یاد برد، هنگامی که دفتر ریاست جمهوری را ترک میکرد تعداد کمی از او با احترام یاد میکردند ولی او توانست پس از پایان دوران ریاستش این تحول بزرگ را در افکار عمومی به وجود آورد.»
مرکز تحقیقاتی میلر دانشگاه ویرجینیا نیز تحلیل مشابهی دارد: علیرغم اینکه کارتر اولین رئیسجمهوری بود که در نیم قرن گذشته فقط یک دوره قدرت را در دست داشت، ولی بسیاری از مردم آمریکا از او به عنوان الگوی موفقی از یک «رئیسجمهور پیشین» یاد میکنند. بر اساس گزارشهای منتشر شده توسط این مرکز، تعدادی نیز جیمی کارتر را بزرگترین رئیسجمهور اسبق کشورشان میشمارند.
یک «رئیسجمهور پیشین» موفق، مفهومی است که در دنیای امروزی شکل گرفته و یکی از دلایل شکلگیری آن افزایش طول عمر روسای جمهور در مقایسه با پیشینیان است.
از دیگر سیاستمداران امروزی که پس از اتمام دوران ریاستشان در کاخ سفید نیز مطرح باقی ماندند، میتوان از جورج بوش اول و بیل کلینتون نام برد.
کلینتون در حالی دفتر ریاست جمهوری را ترک کرد که در محاصره جنجال مونیکا لوینسکی قرار گرفته بود. با پشتیبانی از باراک اوباما در انتخابات ۲۰۱۲ و در پی انتصاب همسرش، هیلاری کلینتون، به سمت وزیر امور خارجه آمریکا، او موفق شد تا بار دیگر نام خود را احیا کند تا جایی که در سالهای اخیر از او به عنوان «حاکمپرور» حزب دموکرات نام میبرند.
به گفتهٔ برکوویتز، جورج بوش پدر نیز موفق شده است تا تصویر خود را در اذهان عمومی ارتقا بخشد: «پس از شکست جورج اچ. دبلیو. بوش در سال ۱۹۹۲، میراث تاریخی او هنوز مشخص نبود، ولی او توانست چهرهٔ خود را به یک فرد دلسوز تغییر دهد و ریاست جمهوری پسرش نیز در این امر موثر بود.»
کتابخانهای برای رئیسجمهور
پس از آنکه فرانکلین روزولت در سال ۱۹۳۹ کتابخانهٔ شخصی و اسناد دوران ریاست جمهوریاش را به دولت فدرال اهدا کرد، احداث کتابخانهٔ ریاست جمهوری به یک سنت تبدیل شد. این کتابخانه ـ موزهها یادمانی هستند از دورانی که هر رئیسجمهور در کاخ سفید سپری کرده است. بنا به گفتهٔ جیمز تربر، این کتابخانهها به نوعی از روسای جمهور اعاده حیثیت میکنند: «این کتابخانهها بدون جانبداری ساخته نمیشوند و اگر چه برای ثبت تاریخ ساخته شدهاند ولی از آنها به منظور ترمیم چهرهٔ مخدوش روسای جمهور بهرهبرداری میشود. به عنوان مثال هنگامی که از کتابخانهٔ ترومن بازدید میکنید فقط به یک مقالهٔ کوتاه در روزنامه برمیخورید که این حقیقت را بیان کرده است که ترومن کسی بود که دستور استفاده از بمب اتم را صادر کرد؛ دستوری که مهمترین تصمیم دوران مسئولیت او به شمار میرود. او و حامیانش سعی در پنهان کردن این حقیقت داشتهاند و هرگز نخواستند تا اهمیت این تصمیم مورد توجه عموم قرار گیرد.»
تا به امروز ۱۳ کتابخانهٔ ریاست جمهوری در آمریکا تاسیس شده است. تعدادی دیگر نیز وجود دارند که توسط مرکز رسمی اسناد ملی آمریکا به رسمیت شناخته نشدهاند.
دیوید نیکلز نیز با تربر همعقیده است که «ساخت این کتابخانهها بدون شک به نفع روسای جمهور پیشین است.» و دلیل آن اینست که «هنگامی که موفقیتها و پیروزیهایتان را برای مردم به نمایش درآورید، خطاهایتان را فراموش میکنند. مورخان علاقه دارند تا داستانهای خوب را بازگو کنند» نیکلز اضافه میکند: «به استثنای هیتلر و چند مورد دیگر، مورخان ترجیح میدهند تا تصویر وحشتناک واقعیت را پنهان کنند.»
او در پایان نتیجه میگیرد: «میتوان گفت سود ما، در این است که نکات مثبت افراد را بیابیم و در ارائه آن اغراق کنیم.»