22-06-2014، 13:03
[rtl]*دو تا لر ميرن سوراخ لايه ی اوزن رو بدوزن، خودشون ميمونن اونور[/rtl]
[rtl] [/rtl]
[rtl] [/rtl]
[rtl]*به يه لره ميگن خسته نباشي ميگه اگه باشم چه گهي ميخوري[/rtl]
[rtl] [/rtl]
[rtl] [/rtl]
[rtl]*لره از دهشون اومده بوده تهران رانندگي ياد بگيره، جلسة اول از معلمش مي پرسه: اين چراغ رنگيه چيه؟! يارو مياد سركارش بگذاره، ميگه: اين چراغ راهنماييه؛ وقتي سبزه يعني اهل تهران برن، وقتي زرده شهرستانيها و قرمز هم مال لراست! خلاصه اين جريان ميگذره و لره هم امتحان ميده وقبول ميشه، روز اول ميشينه پشت ماشين و ميرسه به چراغ قرمز و خوب طبعاً رد ميكنه. افسره داد ميزنه: راننده پيكان، بزن كنار! لره سرشو از پنجره مياره بيرون، داد ميزنه: لـُــرُم... مـــا لـُـــرُم!! افسره يك نگاه ميندازه، ميگه: باشه بابا...برو...برو[/rtl]
[rtl]*تركه و لره رفته بودن شكار، تركه از دور يك شير ميبينه، نشونه ميگيره ميزنه... تيرش خطا ميره و ميخوره به دم شيره. شيره هم شاكي ميشه، ميدوه طرفشون كه خوارشونو سرويس كنه. تركه جنگي ميره بالاي درخت، ميبينه لره همينجور اون پايين واستاده، بهش ميگه: بابا بيا بالا، الان مياد دهنتو سرويس ميكنه. لره يك نگاهي بهش ميكنه، ميگه: برو گيتو بخور! مگه من زدم؟[/rtl]
[rtl]*يك شب تلوزبون فيلم سينمايي گذاشته بوده، تو فيلم مرده به زنش ميگه: شب بخير لورا. يهو تو لرستان ملت همه تلوزيون رو خاموش ميكنند، ميرن ميخوابن[/rtl]
[rtl] [/rtl]
[rtl] [/rtl]
[rtl]يه روز 4 تا لر سوار آسانسور ميشن هر كاري ميكنن آسانسور حركت نميكنه .... يه مرده با كت شلوار و سامسونت مياد دكمه آسانسورو ميزنه .... راه ميفته ... يكي از لرا ميگه : به افتخار آي راننده صلوات[/rtl]
[rtl]لره با هواپيما مياد تهران، تو فرودگاه به رفيقش ميگه: اگه ميدونستم اينقدر نزديكه با ماشين ميومدم[/rtl]
[rtl] [/rtl]
[rtl]لره رو ميفرستن جبهه، بعد شيش هفت ماه برميگرده، در ميزنه، داداش كوچيكش با يك تپه ان ريش درو وا ميكنه! لره هول ميكنه، ميگه: چي شده!؟ ننه مرده.. بوا مرده؟! داداشش هيچي نميگه، فقط يك نگاهِ معني داري بهش ميندازه و ميره تو. لره جفت ميكنه، ميره تو ميبينه داداش بزرگش هم تا زير گردن ريش گذاشته! بدبخت پاك شلوارشو خيس ميكنه، ميگه: اصغرجون، تورو خدا بگو چي شده؟! كي مرده؟! داش اصغر هم يك نگاه به لره ميكنه و از اتاق ميره بيرون. لره بدبخت سراسيمه ميره تو اتاق باباش، ميبينه ريش باباش رسيده تا دم نافش! لره دو دستي ميزنه تو سرش، ميگه: بوا... بگو آخه چه بلايي سرمون اومده؟ ننه مرده؟! باباش ميگه: اي كاش ننت مرده بي... كاش بوات مرده بي... پسر آخه اين ريش تراشو چرا بردي؟!!![/rtl]
[rtl]به لره ميگن: با بيد جمله بساز. ميگه: در خانه ما يك بيد بيد! ميگن: اون بيد نيست، بوده. ميگه: آهان باشه، در خانه ما يك بود بيد!!![/rtl]
[rtl] [/rtl]
[rtl]ميخواستن لره رو شكنجه روحي بدن، ميفرستنش تو يك اتاق گرد، ميگن برو يك گوشه بشين![/rtl]
[rtl]لره داشته با تمام وجود وضو ميگرفته و دستاشو محكم ميكشيده رو هم، ازش ميپرسن: چرا اينقدر محكم وضو ميگيري؟ ميگه: چني آرم وضو ميرم كه هيچ گوزي نتونه باطلش كنه[/rtl]
اين مطلب به سفارش مدير كل گروه دوستداران كره نوشته شده
[rtl] [/rtl]
[rtl] [/rtl]
[rtl]*به يه لره ميگن خسته نباشي ميگه اگه باشم چه گهي ميخوري[/rtl]
[rtl] [/rtl]
[rtl] [/rtl]
[rtl]*لره از دهشون اومده بوده تهران رانندگي ياد بگيره، جلسة اول از معلمش مي پرسه: اين چراغ رنگيه چيه؟! يارو مياد سركارش بگذاره، ميگه: اين چراغ راهنماييه؛ وقتي سبزه يعني اهل تهران برن، وقتي زرده شهرستانيها و قرمز هم مال لراست! خلاصه اين جريان ميگذره و لره هم امتحان ميده وقبول ميشه، روز اول ميشينه پشت ماشين و ميرسه به چراغ قرمز و خوب طبعاً رد ميكنه. افسره داد ميزنه: راننده پيكان، بزن كنار! لره سرشو از پنجره مياره بيرون، داد ميزنه: لـُــرُم... مـــا لـُـــرُم!! افسره يك نگاه ميندازه، ميگه: باشه بابا...برو...برو[/rtl]
[rtl]*تركه و لره رفته بودن شكار، تركه از دور يك شير ميبينه، نشونه ميگيره ميزنه... تيرش خطا ميره و ميخوره به دم شيره. شيره هم شاكي ميشه، ميدوه طرفشون كه خوارشونو سرويس كنه. تركه جنگي ميره بالاي درخت، ميبينه لره همينجور اون پايين واستاده، بهش ميگه: بابا بيا بالا، الان مياد دهنتو سرويس ميكنه. لره يك نگاهي بهش ميكنه، ميگه: برو گيتو بخور! مگه من زدم؟[/rtl]
[rtl]*يك شب تلوزبون فيلم سينمايي گذاشته بوده، تو فيلم مرده به زنش ميگه: شب بخير لورا. يهو تو لرستان ملت همه تلوزيون رو خاموش ميكنند، ميرن ميخوابن[/rtl]
[rtl] [/rtl]
[rtl] [/rtl]
[rtl]يه روز 4 تا لر سوار آسانسور ميشن هر كاري ميكنن آسانسور حركت نميكنه .... يه مرده با كت شلوار و سامسونت مياد دكمه آسانسورو ميزنه .... راه ميفته ... يكي از لرا ميگه : به افتخار آي راننده صلوات[/rtl]
[rtl]لره با هواپيما مياد تهران، تو فرودگاه به رفيقش ميگه: اگه ميدونستم اينقدر نزديكه با ماشين ميومدم[/rtl]
[rtl] [/rtl]
[rtl]لره رو ميفرستن جبهه، بعد شيش هفت ماه برميگرده، در ميزنه، داداش كوچيكش با يك تپه ان ريش درو وا ميكنه! لره هول ميكنه، ميگه: چي شده!؟ ننه مرده.. بوا مرده؟! داداشش هيچي نميگه، فقط يك نگاهِ معني داري بهش ميندازه و ميره تو. لره جفت ميكنه، ميره تو ميبينه داداش بزرگش هم تا زير گردن ريش گذاشته! بدبخت پاك شلوارشو خيس ميكنه، ميگه: اصغرجون، تورو خدا بگو چي شده؟! كي مرده؟! داش اصغر هم يك نگاه به لره ميكنه و از اتاق ميره بيرون. لره بدبخت سراسيمه ميره تو اتاق باباش، ميبينه ريش باباش رسيده تا دم نافش! لره دو دستي ميزنه تو سرش، ميگه: بوا... بگو آخه چه بلايي سرمون اومده؟ ننه مرده؟! باباش ميگه: اي كاش ننت مرده بي... كاش بوات مرده بي... پسر آخه اين ريش تراشو چرا بردي؟!!![/rtl]
[rtl]به لره ميگن: با بيد جمله بساز. ميگه: در خانه ما يك بيد بيد! ميگن: اون بيد نيست، بوده. ميگه: آهان باشه، در خانه ما يك بود بيد!!![/rtl]
[rtl] [/rtl]
[rtl]ميخواستن لره رو شكنجه روحي بدن، ميفرستنش تو يك اتاق گرد، ميگن برو يك گوشه بشين![/rtl]
[rtl]لره داشته با تمام وجود وضو ميگرفته و دستاشو محكم ميكشيده رو هم، ازش ميپرسن: چرا اينقدر محكم وضو ميگيري؟ ميگه: چني آرم وضو ميرم كه هيچ گوزي نتونه باطلش كنه[/rtl]
اين مطلب به سفارش مدير كل گروه دوستداران كره نوشته شده