امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

شعــــر طنـز ...

#1
پاسبان مردي به راهي ديد و گفتا کيستي؟
گفت:فردي بي خيال وفارغ آزاده ام

گفت : از بهر چه مي رقصي و بشکن مي زني ؟
گفت : چون داراي شور و شوق فوق العاده ام

گفت : اهل خاک پاک اصفهاني يا اراک ؟
گفت : اهل شهر آباد و خوش آباده ام

گفت : خيلي شاد هستي ، باده لابد خورده اي
گفت : هم از باده خور بيزارم ، هم از باده ام

گفت : از جام وصال نازنيني سرخوشي ؟
گفت : از شهوت پرستي هم دگر افتاده ام

گفت : پس شايد قماري کرده اي ، پولي برده اي
گفت :من در راه برد و باخت پا ننهاده ام

گفت : پولي از دکان يا خانه اي کش رفته اي ؟
گفت : دزدي هم نمي چسبد به وضع ساده ام

گفت : آخر هيچ سرگرمي نداري روز و شب ؟
گفت : سرگرم نمازو سجده و سجاده ام

گفت : لابد ثروتي داري و دلشادي به پول ؟
گفت : من مستضعف و مسکين مادر زاده ام

گفت : آيا راستي آهي نداري در بساط ؟
گفت : خود پيداست اين از وصله ي لباده ام

گفت : گويا کارمند ساد ه اي يا کارگر ؟
گفت : بيکارم ولي از بهر کار آماده ام

گفت : بيکاري و بي پولي ؟ پس
اين شادي ز چيست ؟!

گفت : يک زن داشتم ،
اينک طلاقش داده ام
شما نه جنگیدینو بردین


ما جنگیدیم و باختیم ..
پاسخ
 سپاس شده توسط danial 80 ، #marya#
آگهی
#2
افرین خوب بودWink
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  شعــــر چیسـت !؟

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان