شما شکموها، شده موقع خوردن فکر کنید که این بستنی، آن شکلات، این خورش یا آن شیرینی که یکی یکی به قعر شکم می فرستید از کجا آمده اند و چه سرگذشتی دارند؟ (مسلماً بستنی و پفک و آبنبات از ابتدای خلقت آدم وجود نداشته اند) شاید برایتان مهم نباشد اما به نظر ما یک شکموی آگاه بسیار بهتر از شکموی نادان است!
یکی از غذاهای پرطرفدار بین خوش خوراک ها (مخصوصاً بچه ها) پیتزا است، همان خمیر گردی که با پنیر و مخلفات پوشیده شده و موقع خوردن، لقمه هایش کش می آید!
جالب است بدانید که این غذای بسیار خوشمزه قدمتی نسبتاً طولانی دارد و به زمان اهالی یونانی ساکن در ماگناگریسیا در جنوب ایتالیا بازمی گردد. حتی در کتاب «انئید» ویرژیل نیز اشاره ای به این غذا شده است. در قرن سیزدهم میلادی در کتاب تاریخ روم نوشته «مارکوس پورچیوس کاتو» به خمیر گرد صافی اشاره شده که با روغن زیتون و سبزیجات و عسل در اجاق پخته می شده است. باستان شناسان در حین حفاری های خود در شهر پومپی در ایتالیا به بقایای مغازه هایی برخوردند که نشان دهنده شباهت این مغازه ها با پیتزافروشی های امروزی هستند (احتمالاً فسیل سیب زمینی سرخ کرده ها را هم پیدا کرده اند!) البته پیتزا در آن زمان به شکل امروزی وجود نداشت و فقط شامل نان مسطح گردی بود که با آرد عمل می آمد و همراه ادویه و روغن پخته می شد. در آن زمان گوجه فرنگی در اروپا ناشناخته بود و شیر گاومیش هندی که از آن برای تهیه پنیر مازارلا (پنیر پیتزا) استفاده می شود، برای اهالی کامپانیا در ناپل هنوز مفهومی نداشت. گوجه فرنگی برای اولین بار در قرن شانزدهم وارد اروپا شد اما در ابتدا آن را میوه ای سمی می دانستند! تا اینکه در اواخر قرن هجدهم مردم فقیرنشین ناپل از آن به عنوان ماده اصلی در نان های پیتزا شکل خود استفاده کردند. این نان های پیتزایی به زودی توجه جهانگردان را به خود جلب کرد و آن ها را به مناطق فقیرنشین ناپل کشاند پیتزای مدرن در شکل امروزی توسط نانوایی به نام رافائل اسپوزیتو درست شد (حقش بود که جایزه نوبلِ شکموها را ببرد!) رافائل اسپوزیتو که در نانوایی در شهر ناپل کار می کرد، به فکر درست کردن پیتزای مخصوصی افتاد و آن را به عنوان هدیه برای پادشاه امبرتو و ملکه مارگریتا برد. این پیتزا شکلی بسیار میهن پرستانه (و پاچه خارانه) داشت و مثل پرچم ایتالیا به رنگ های سفید و قرمز و سبز درست شده بود (فکرش را بکنید، پرچم کشور هضم و تبدیل به کود بشود!) برای رنگ سبز از ریحان و برای قرمز از گوجه فرنگی و رنگ سفید از پنیر مازارلا استفاده شده بود. ملکه از این پیتزا بسیار استقبال کرد و به احترام او نام این پیتزا را مارگریتا (یا همان پیتزای سبزیجات) گذاشتند. این پیتزا استانداردی را تعیین کرد که تا به امروز در سراسر جهان در پیتزاها وجود دارد. تا حدود سال ۱۸۳۰م پیتزاها در دکه های کنار خیابان به فروش می رسیدند و اولین پیتزافروشی واقعی به نام آنتیکاپورت آلبا برای اولین بار در ناپل باز شد. پیتزا در بین ایتالیایی ها بسیار محبوب شد و به زودی به صورت غذای محلی آنها درآمد. یک مهاجر ایتالیایی به نام جنارولمباردی مغازه کوچکی در محله ایتالیایی نشین نیویورک باز کرد. شاگردش آنتوتیو توتونوپرو شروع به پختن پیتزا و فروش آن در مغازه کرد. طولی نکشید که پیتزاهای توتونوپرو بسیار پرطرفدار شد و لمباردی را به فکر باز کردن یک پیتزافروشی در سال ۱۹۰۵ انداخت. اما در این زمان مصرف پیتزا هنوز به مهاجرین ایتالیایی محدود می شد و بین آمریکایی ها محبوبیت چندانی نداشت. بعد از جنگ جهانی دوم مصرف پیتزا همه گیرتر و بین سربازان آمریکایی در ایتالیا بسیار پرطرفدار شد به طوری که گاهی پیتزافروشی ها نمی توانستند جوابگوی تقاضای بی حد و مرز مشتریان آمریکایی خود باشند. سربازان آمریکایی که از این غذای محلی خوششان آمده بود آن را با خود به خانه بردند. ایتالیایی ها که بعد از جنگ اقتصادشان صدمه دیده بود با مهاجرت به سایر کشورهای اروپایی، پیتزا را در تمام اروپا رواج دادند.
با رشد جمعیت در دهه ۱۹۵۰ بخصوص در آمریکا کم کم رستوران های زنجیره ای به وجود آمدند چون پیتزا نسبتاً سریع و آسان تهیه می شد و حملش آسان بود رستوران ها به این فکر افتادندکه برای جلب مشتری بیشتر قسمتی از کار خود را به حمل پیتزاهای سفارش داده شده به خانه مشتریانشان (به صورت مجانی) اختصاص دهند امروز در بسیاری از کشورهای توسعه یافته پیتزا مانند سایر مواد غذایی به صورت آماده و یخی در فروشگاه ها فروخته میشود