نوشته روی دیوار - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39) +---- انجمن: داستان و رمان (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=67) +---- موضوع: نوشته روی دیوار (/showthread.php?tid=21074) |
نوشته روی دیوار - ✘Nina✘ - 26-10-2012 نوشته روی دیوار مادر خسته از خرید برگشت و به زحمت زنبیل سنگین را داخل خانه کشید. پسرش دم در آشپزخانه منتظر او بود و می خواست کار بدی را که تامی کوچولو انجام داده، به مادرش بگوید. وقتی مادرش را دید به او گفت: مامان! مامان! وقتی من داشتم توی حیاط بازی میکردم و بابا داشت با تلفن صحبت میکرد، تامی با یه ماژیک، روی دیوار اطاقی را که شما تازه رنگش کرده اید، خط خطی کرد! مادر آهی کشید و فریاد زد: " حالا تامی کجاست؟" و رفت به اتاق تامی کوچولو. تامی از ترس زیر تختخوابش قایم شده بود. وقتی مادر او را پیدا کرد سر او داد کشید و گفت: "تو پسر خیلی بدی هستی. و بعد تمام ماژیک هایش را شکست و ریخت توی سطل آشغال. تامی از قصه گریه کرد. ده دقیقه بعد وقتی مادر وارد اطاق پذیرایی شد، قلبش گرفت و اشک از چشمانش سرازیر شد. تامی روی دیوار با ماژیک قرمز یک قلب بزرگ کشیده بود و درون قلب نوشته بود: "مادر دوستت دارم! مادر در حالی که اشک میریخت به آشپزخانه برگشت و یک تابلوی خالی با خود آورد و آن را دور قلب آویزان کرد. بعد آن، مادر هر روز به آن اطاق میرفت و با مهربانی به تابلو نگاه میکرد! RE: نوشته روی دیوار - برکه - 26-10-2012 وای چه زیبا بود RE: نوشته روی دیوار - nazanin_nr - 26-10-2012 omygat RE: نوشته روی دیوار - عشق=خطر - 08-11-2012 وای چه قدر احساساتی RE: نوشته روی دیوار - only girl - 21-11-2012 ممنون جالب بود RE: نوشته روی دیوار - MissLone - 22-11-2012 تکراری ولی خیلی قشنگ.ممنونم RE: نوشته روی دیوار - shahriar64 - 22-11-2012 خیلی تکراریه کلی ازاین داستان ها ی جدیدبزار |