داستان ترسناک واقعی - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39) +---- انجمن: داستان و رمان (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=67) +---- موضوع: داستان ترسناک واقعی (/showthread.php?tid=148507) |
داستان ترسناک واقعی - -Edgar - 01-08-2014 درود بد تو دوست عزیز که میخوای این داستان رو بخونی این داستانی که من میخوام بگم واقعی و حاضرم دست رو هر چه مقدساته بزارم و قسم بخورم که این داستان واقیه پس اگه میترسی بهتره همین الان از این جا خارج بشی یه روز من به اتفاق خانوادم راهی شمال شدیم و قرار شد که به خای پدری پدر بزرگم که در یک روستابود برای تفریح برویم پس از گذراندن چند روز من و پدر برادر گرام تصمیم گرفتیم که برای ماهی گیری از خونه بیرون بزنیم چون اون روز هوا گروم بود قرار شد شب ساعت 12 راهی رود خانه در نزدیکی ان محل بود بشیم بعد از گذشت یک ساعت نیم ساعت من تصمیم گرفتم راهی خانه بشم (کلی هم غر غر کردم که این چه غلطی بود من کردم امدم اینجا) چیزی که من متوجه اش شدم این بود که انگار مسیری که من برای برگشت خونه انتخاب کردم اقبرستان قدیمی بود خلاصه من واردش شدم داشتم راه میرفتم که یه صدایی مثل صدای پای اسب امد خدا وکلی سکته ناقص زدم اخه ساعت 1:30 دقیقه شب بود خلاصه اهمیت ندادم و رفتم که یک دفعه یه اسب سفید جلوم سبز شد هرچی صداحرکات موزون زدم اسبه تکون نمی خورد منم خودم رو زدم به بیخیالی امدم خونه صبح روز بعد برای پدر بزرگم موضوع تعریف کردم اونم به من گفت که اونجا یه قبرستون قدیمی بوده اون اسبی که من دیدم یه جن بوده البته جن خوب که با انسان ها کاری نداشته یعنی خداوکلی من دو ماهه اونجا نرفتم نظر سپاس یادت نره RE: داستان ترسناک واقعی - Ƥαяℓσนʂ ϱiяℓ - 06-09-2014 (03-09-2014، 10:50)saba 3 نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. یــه دلیل بیار کــه وجود داشته باشه ! RE: داستان ترسناک واقعی - dordaneh - 26-03-2015 من به این خرافات اعتقادی ندارم ولی به هرحال خوب بود |