داستان ترسناک جزیره ناشناخته قسمت دوم - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39) +---- انجمن: داستان و رمان (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=67) +---- موضوع: داستان ترسناک جزیره ناشناخته قسمت دوم (/showthread.php?tid=107622) |
داستان جزیره ناشناخته(ترسناک) - hokm - 10-05-2014 داستان جزیره ناشناخته شماره اول درسال2013 یک کشتی از مسیر خود منحرف شد وبه یک جزیره ناشناخته رسید افرادی که داخل کشتی بودند برای رفع نیاز خود به داخل جنگل های جزیره می رفتند و از میوه های جزیره استفاده می کردند پس از 3 روز تعدادی از سرنشینان کشتی ازحالت طبیعی خارج شده وبه دیگران حمله می کردند و پس از گاز گرفتن شاهرگ گردن آنان و مکیدن خون آن ها پس از چند دقیقه آن ها هم به همان صورت به بقیه حمله می کردند پس از مدتی تعداد کمی از سرنشینان کشتی باقی ماندند وبه سرعت با استفاده از تنه درختان قایق درست کردند واز ترس فرار کردند وپس از اینکه خودرا به مکانی رساندند ماجرا رابرای دیگران تعریف کردند در یک چشم بهم زدن شایعات عجیبی مثل باد میان مردم وزیدن گرفت همه در مورد موجودات ادم خوار صحبت می کردند با این خبرها امنیت بشر تهدیدمی شد تعدادی از کشورها ازجمله ایران امریکا انگلیس اسپانیا و عراق تصمیم گرفتند برای خاتمه دادن به این شایعات گروهی تشکیل دهند وباتوجه به اطلاعاتی که درباره مکان ماهواره ای جزیره داشتند عملیاتی در جزیره صورت دهند وبه شایعات خاتمه دهند پس از دوماه تمرینات سخت این ارتش برای شروع عملیات آماده شدند وبا یک کشتی مجهز به طرف جزیره به راه افتادند در ساعت 7:45 صبح آن ها به جزیره رسیدند و ... ادامه دارد داستان ترسناک جزیره ناشناخته قسمت دوم - hokm - 11-05-2014 داستان جزیره ناشناخته قسمت دوم درساعت 7:45 دقیقه صبح آن ها به جزیره رسیدند آغاز اولین عملیات را شروع کردند هیچ موجودی در جزیره وجود ندارد آن ها سرتاسر جزیره را مورد تجسس قرار دادند ولی هیچ موجودی درجزیره نبود فرمانده ارتش ارطبات خودرا با اداره پلیس برقرار کرد و خبر را به آنان گفت دستور داده شد که تا یک هفته برای احتیاط آنجا بمانند ارتش در تمامی نقاط جزیره پخش شد در ساعت 12 شب صدای فریاد وحشت ناکی جزیره را در برگرفت و بعد از چند ثانیه موجودات عجیبی شبیه انسان با چشم های سفید و بدن ها به شدت زخمی به افراد ارتش حمله کردند سربازان ارتش نمی توانستند با تفنگ جلوی آن ها را بگیرند چون بعد از افتادن روی زمین درعرض چند ثانیه دباره بلند شده و حمله را آغاز می کردند در یک چشم بهم زدن نصف ارتش از بین رفت این جنگ نا برابر تازمانی که خورشید بالا آمد ادامه داشت درهمان لحظه آن موجودات سریع فرار کردند و دیگر آثری از آن ها در جزیره نبود وقتی خبر ها به شبکه های تلوزیونی رسید ترس و وحشت مردم را فرا گرفت و کسی جرات بیرون آمدن از خانه خودرا نداشت و... ادامه دارد RE: داستان ترسناک جزیره ناشناخته قسمت دوم - aCrimoniouSs - 12-05-2014 ادغام شد! |