امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 4
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

فارسی و گیلکی

#1
فارسی و گیلکی دو نقش نیم رخ بر دو روی

                                     یک سکه درزبان گیلکی

 

 1- چیزی باز نمی گوید / در آواز خویش / چه زود خواهد مرد زنجره / ... زنجره یا سیر سیرک نشان می دهد که همیشه نخواهد ماند. اگر چه زنجره به آواز نخوانده ی خویش می اندیشد و هرگز به خواندن آن توفیق نمی یابد. شاید از این روست که  آواز نخوانده ی او مرگ اوست . مرگ سایه نامریی بی شکلی که همواره به دنبال پدیده هاست از انسان گرفته تا زبان و گویشها و لهجه ها . اگر مرگ نقطه ی پایان افلاطونی(= نوعی سر گرمی و بخت آزمایی کودکانه ) یا عروسنگ بازی (= نوعی بازی کودکانه با پنج عدد سنگ ) بود . اما  پایان نفس بازی کودکانه نیست. صد سال پیش در باغ ها و کشتزار هامان ، هزاران هزار زنجره در اعماق سیاهی ها آواز می خواندند. اکنون از آنها خبری نیست . اما زنجرگان جوان تری در روز گار  روی درختان گند لاش (= پلت) و سغ دار(= درخت آزاد) می خوانند با آوازی بلند تر  و سخت تر . به تعبیر دیگر پنجا ه یا صد سال پیش تعدادی  کلمات گیلکی در کنار مردم و با مردم زندگی می کردند و یک لحظه از هم جدا نبودن ، مثل رزینی گالش (= پاپوشی که با تیوپ اتو موبیل و چسب ساخته میشد ) یا دار وینچی (= سقز ) که امروزه انواع کفش و آدامس داخلی و خارجی جای آن دو را گرفته ، ولی زندگی همچنان در بیرون و درون واژ گان ادامه خواهد داشت .  جریان مدام زادن و مردن و مردن و زادن و چنین است که زبان نیز چون آدمیزادان مرگ و تولد دارد .

 

2- الفاظ و کلماتی که زنده اند ، به زبان مردم کوچه و بازار راه پیدا می کنند و جزیی از برنامه و زندگی مردم می شوند، فرقی نمی کند که واژ ه را از روس فراگرفته باشیم یا فرانسه  یا بریتانیا و غیره مثلا گیلک زبانان واژه ابه(= پدر ) را از روسیه ، زنجفیل (=  ریشه گیاهی است که در هندوستان و پاکستان می روید ) از زنجبیل پهلوی و قاتوق (= خورشت/خورش ) را از ترکی قرض گرفته اند ، آن طوری که فارس ها ، آدرس را از فرانسه و ملت را از ترکان عثمانی . همین طور  کلمه چاپ (= فن نقش کردن نوشته ها ) ما خوذ از هندی ،  فوروارد از انگلیسی و کلمات چریک ، آقا و تومان از مغولها به عاریت گرفته شده که این گونه وام گرفتن ها می تواند یکی از راههای افزایش واژگان نیز باشد که البه برای تقویت و  توانمندی زبان  فارسی مخصوصا  زبان گیلکی لازم و ضروری است . دیگر ضرورتی ندارد که  واژه زاران مرده و متروک را دوباره احیا کنیم .  مثلا کلمه ی  پیتر پورد(= راه دور )، یا سوسکا (= سنجاق مو ) و یا سیستوپ (= آژیر) روسی در سرزمین گیل و دیلم ، مدت زمانی است که مرده اند ، چه گونه می توان آنها را دوباره زنده کرد !  آیا واژه ی گیلکی   فتارستن (=  از هم پاشیدن ) و یا  مسکیتی (= آدامس )  دوباره زنده خواهند شد ؟ از جمله ی رفتگان این راه دراز / باز آمده یی کو ؟ که به ما گوید باز !

3- پس نباید کلمات گذشتگان  گیلکان را  در زبان امروز گیلکی معیار  و ملاک دانست . چرا که به حکم تحول و تطور زبان و زمان، واژگانی که فراموش شده اند، دوباره به زبان مردم باز نخواهند  گشت . یعنی ، مسکه چو چو (= پستانک) یا مزقان(= موزیک ) و... واژه  هایی  بسیار دیگر از این دست .که در برخی واژه نامه های گیلکی وارد شده  ، دیگر در میان مردم قابل تکلم نیست .   به گمان من، اکثر کلمات گیلکی برخی قدیمی و متروک ، تعدادی رو به مرگ( یا میان مرگ و حیات) و تعدادی هم هنوز زنده اند و نفس می کشند ، مثل هزاران هزار  لغت دیگر . مثلا واژه ی اسبله(=  گربه ماهی) یک کلمه ی فارسی است . ولی اسپلی، اسپله  و  سبله گیلکی است . این ماهی بزرگ دریایی بی فلس پر چرب – که در اطراف دهانش شاخکهایی شبیه به سبیل دارد هنوز که هنوز است در بحر خزر یا تا لاب (آبکنار / انزلی ) دیده می شود. اگر چه مانند قمبل/ غمبل (= مرغ غواص یا ماهیخوار) بی رحم و قسی القلب است  و بچه ماهی ها را می خورد. این  دریا زی بد ترکیب و خوشمزه برای این که در تور صیادان نیفتد ، زمستان  غیب اش می زند و در بهار اول فروردین ، نخستین روز سال، دوباره سرو کله اش پیدا شده باز به خیانت و جنایت دامن می زند .  پس هم واژه ی اسپله ی گیلکی و هم خود جانور فعلا در قید حیا ت اند . مانند : شال/ کاشال (= شغال). ولی کلمه ی  شپتکه / ایشپتیکا (= گربه ی وحشی ) خود کلمه هنوز در میان گیلانیان رایج است با گویشهای مختلف . اما شاید   این حیوان مانند پرزه(= آهو در گیلان و شوکا در مازندران) در جنگلها  دیده نشود.. چیزی شبیه کلمه ی زنگل(=  گراز و خوک وحشی ) که تنها زنگل از یادها رفته است .  همین طور  یک سری کلمات حالت بده بستان دارند. یا برای خودشان  به دنبال  جانشین می گردند . مثل شاپوری(= لباس رسمی دانش آموزان دوران رضا شاه ) ، فر قون یا فرقان جای داشکای روسی و برانکار جای زنبه ی گیلکی .

4- نکته ی دیگر این که ، امروزه حتی نام های دختران و پسران پراز واژگان  غیر گیلکی است . یعنی- فارسی، عربی ، فرانسوی ، ترکی ، روسی، انگلیسی، پهلوی ، هندی و غیره . مثل دامون (= عبری) ، دا وود(= پهلوی)، نیلوفر (= هندی)، گلی (= فارسی)، نا تاشا(= روسی )، نرگس (= فارسی/ یونانی )، نر جس(= عربی) ، آلما (= ترکی )، آناهیتا (= اوستایی)، و ملیکا(= لاتین ) نام مادر امام زمان و دختر قیصر روم که در  جنگ با مسلمین اسیر شد و به همسری امام حسن عسکری درآمد و گذشته از آن ، کلمات شار بانو (= شهربانو) ، زلخو (= زلیخا)، مشته میدی (= مشهدی مهدی ) و کبلا سیروز و   در زبان  گیلکی به ترتیب فارسی، عربی، عربی و فرانسوی ( که سیروس نام کورش ) است. البه اسامی  گیلکی برای دختران  و پسران هم رایج است ، مثل ویشکا( نام روستایی از توابع رشت) یا ژیلا( جیلا) که گفته اند نام رودی بوده و یا پلیم که به معنی شوند (= آقطی) است که البه هیچ عاقلی نام فرزند خود را پلیم نمی گذارد . چرا که ممکن است ماجرای " رونار" پیش بیاید. گویند ، کسی نام فرزند اش را رونار گذاشت بعدها  کودک در مدرسه فهمید که رونار در فرانسه به معنی روباه یا راسو است که این خود باعث رنجش کودک شد و مدرسه را ترک کرد. به هر حال ، از کلمات کارتر(=  گاریچی)،  معاویه (= شغال ماده )، فهد (= یوز پلنگ )، سگوندی و کلب بن کلب(= سگ پسر سگ) که بگذریم . تعدادی لغات بیگانه در فارسی و گیلکی دیده می شود . از میان زبانهای اروپایی بیش از همه لغات فرانسوی وارد زبانهای ایران شده که  امروزه ترک ، کرد و گیلک آن را تکلم می کنند. مانند :  پارتی، بیلیارد، پلاژ، تراژدی(= نمایش غم انگیز )، بیو گرافی، ویزیت(= باز دید ) ویلا ، بولوار، پاراف (=  امضای مختصر )، بانک، مرسی ، نمره ، مد ، دمو کراسی، پلیس ، تلفن، تاکسی، تریبون، بیلیون (= هزار میلیون ، میلیارد)، فکل و غیره .

5-واما درباره ی مرگ زبان و علی الخصوص   کوچ واژگان گیلکی هم باز سخنی باید گفت . از زمان مشروطیت ( صدو هفت سال  پیش ) تاکنون هزاران واژه ای گیلکی یا فراموش شده اند یا یک جوری ریق رحمت را سر کشیده اند . از آن  جمله اند : فونقراف(= گراما فون)، کلاو(= قور باغه)، رکج (= کوزه گر )، جیم رو(= سرخ رو )، میالسک(= زرشک وحشی )، فیریشکاه(= از انواع کلاه )، شولا (= حقه)، دانسقو (= تفنگ)، کرس(= لال)، گول فنگول(= زرق و برق)، فار سونکا (=  دستکاه خشک کن کار خانه شالی )، فغ (= مکر ، حیله )، خراستن (= ترسیدن )، جوم جوم (= وسوسه) و مانته (= خل – ابله ) که امروزه در روزگار ما به جای  مانته یا شانته حتی شامیسکیتی، تعدادی لغات زبان مخفی جای آنها را  گرفته اند از قبیل : گول، قاق ، هوار تا، شیویل، شتره، گاگول، گوشتکوب ، شامبوسکولی و  شافتولی که هر نه  تا لغت ،

  معنی بلاهت می دهد .  ناگفته نگذارم که در یک آمار گیر ی نمونه ای از گیلانی های  ساکن رشت با میزان تحصیلات ( دیپلم تا دکترا ) که  استاد فر هیخته، شاعر و پژوهشگر گیلانی آقای عباس گلستانی انجام داده معلوم می شود که در برابر  این سوال که از  شانزده واژه ی گیلکی چقدر آشنایی دارند  ، حتی یک نفر از میان پرسش شوندگان که در بین آنها، شاعر ، نویسنده و پژوهشگر گیلک نیز حضور داشتند که با تمام 16 کلمه آشنایی داشته باشند ، پیدا نشد  و در واقع جواب صفر بوده است و اما واژگان مورد پرسش : گودر ( گوساله ی نر )، برازه (جهش)، تو قایی( عشق و عاشقی )، جاکو( وسیله یی برای کوبیدن خوشه ی برنج و جدا کردن شلتوک از خوشه ) ، سومبور( زالو) ، چوله ( شاخه / ساقه ) ، بابو( ابریشم )، بالکه( زنبیل)، اوشوم ( بلدرچین )، ایشکله ( بستن شاخ گاو به دستش ) ، بو لو ( کج بیل)، تامه زه (آرام شده) دچم  ( مفصل / پاشنه پا)، سو کی ( عمودی )، فا کون ( انبار )، لشه ( گوساله ی ماده ) و بنگرید به ماهنامه ی گیله وا / شماره 108)

6- به این ترتیب ، مرگ و میر در همه ی زبانها حتمی و قطعی است. از تمام شدن زنده گی و از مرگ واژگان کاریش نمی شود کرد. مگر در فکر  شعر یا نثر گیلکی توام با فارسی یعنی دو خواهر  توامان چیزی نظیر عشق و مرگ که از دیر باز ، دو خواهر توامان خوانده اند، باشیم. و گر نه گیلکی مطلقا منسوخ خواهد شد که البه در سطور آینده این نوشته نمو نه یی از شعر گیلکی توام با فارسی  خواهد آمد. ولی رو ی هم رفته مرگ چیز کثیفی است. نگارنده تنها می تواند  مدت زمانی به یاد واژگان از دست رفته  باشد ، یا دست کم فاتحه یی   برایشان بخواند. مثلا تعدای از لغات روسی در گیلان منسوخ شده نظیر : تامات (=  رب گوجه فرنگی)، سولتکا (= ماهی)، با جانیک(= آتش نشانی) و تعدادی نیز در میان گیلک زبانان رایج و جاری است و زیانی هم بر نمی تابند ، مانند : پاما دار / پامادور (=  گوجه فرنگی) ، کر توب (= سیب زمینی )، و لوتکا(= قایق ) و همچنین تعدادی هم از  کلمات روسی بین همه مشترک است که هنوز مردم تکلم می کنند . مثل : اسکناس ، استکان ، سماور ، ترمز و پیراشکی و غیره  که حذف آنها غیر ممکن است . یعنی نه کلمه ی فوتبال انگلیسی را می توان از بازکردن محروم کرد ، نه آقا و خانم ترکی و مغولی ونه حتی بلدر چین، مشتلق ، اتاق، پاتیل ، و آلاچیق ترکی را و همین طور ، حج ، جمعه ، آیت، شیطان، کعبه و قرآن ( عربی و دینی ) را .  گفتنی است که  تعدادی از لغات فارسی  به گفته ی اتقان سیوطی وارد قرآن کتاب  مسلمانان شده  به عنوان نمونه : جهنم ، زنجبیل ، یاقوت ، ابریق ، مجوس، دینار، کافور ،  کنز و غیره. بنابر این قصد من از طرح این گونه مطالب رسیدن به این نکته است که برای بقا و ماندگاری زبان گیلکی باید  از واژگان غیر گیلکی مخصوصا فارسی استقبا ل کرد . چون تا دنیا بر پاست زبان فارسی خواننده دارد. علاوه بر آن گیلکان نیز  با  نیلوفر هندی یا دمکراسی فرانسوی و یا اسکناس روسی  مشکلی ندارند. چرا که  یک فرد گیلانی هم فارسی  صحبت می کند و هم با زبانهای بیگانه آشنایی دارد . مثلا ، بوشو سیمیچکه فاگیر( بهین ) بیشیم دریا قرماق زنی . در این جمله،  قارماق / قرماق (= ترکی ) ، دریا(= فارسی )، سیمیچکه یا تخم آفتابگردان (= روسی ) و بقیه کلمات گیلکی اند .

 

7- و اما می بینیم که امروزه در کارهای بعضی شاعران گیلکی سرای ما کلمات فارسی و گیلکی و حتی واژگان بیگانه در کنار هم دیده می شوند و این جای خشنودی و یک جور تحرک  و بالندگی جدید است که زبان گیلکی در میان کلمات فارسی چون گلی در گلستان خود را نشان می دهد.  امیدی که بر ریشه های یک نومید ی می روید. بدین جهت است که گروهی از شعرای گیلکی سرا ، گمان می برند که در جهان مدرنیته و پست مدرن و برای حفظ و نگهداری زبان گیلکی و از این که کلمات گیلکی به زبان مردم کوچه و بازار راه پیدا کنند و جزیی از معیار و مناط شوند، لازم و ضروری است که  زبانهای گیلکی و فارسی دوش به دوش در کنار هم دیده شوند.  می توان مثال هایی زد : شعر گلدسته  از کتاب : ای موشته سرخ آلوچه ( مجموعه شعر گیلکی / محمود طیاری) شاعر و نویسنده گیلانی، کاملا شناخته و روشن است: اگر مرغی بیدی پر بسته / من بوم/ به روی شاخه ی بشکسته / من بوم / اگر آواز غربت بیشتاوستی / جه کوی و بر زن و گلدسته / من بوم ... که به جز کلمات گیلکی بیدی ، بوم و بیشتاوستی بقیه ی کلمات  غیر گیلکی اند . ا ین نمایش نامه نویس گیلانی ، حتی – واژه های فرانسوی ، عربی ، پهلوی  و ترکی نیز در اشعار گیلکی خود به کار  برده نظیر :  فر ، فرانسوی ( صفحه 31)، روضه ی باغ رضوان ( صفحه 87 ) که  روضه و رضوان عربی و باغ پهلوی است . یا : خانم آسیستان کویا ؟(  صفحه 87) خانم ، ترکی و آسیستان فرانسوی است . ایشان حتی از لغات زبان مخفی نیز استفاده کرده مثل : غول یک چشم ( صفحه 86). بعداز طیاری عده یی شاعر هم بوده و هستند که کلمات غیر گیلکی را در اشعارشان   به کار می برند . یکی از آنها شیون فومنی است  و به خوبی از عهده ی این کار بر آمده و به عنوان نمونه : موشت به پیشانی و دس به سفره یه / شکم گوشنه جه / ایمان چی کونه ؟ یعنی – پیشانی (پهلوی)،  سفره (عربی)، شکم ( پهلوی ) ، و ایمان نیز ما خوذ از عربی است . و افراشته هم همین کار را می کرد. او  نیز کلمات غیر گیلکی را در اشعار خود  به کار می گرفت .

 

8-      ولی کلمات گیلکی فراموش شده و منسوخ نود سال پیش دیگر ، ضرورتی ندارد که به کار گرفته شود. مثلا ، کاتیج، شربه و لاک و... چنانکه میر زا زین العابدین گیلانی شاعر که در حدود سال 1300 قمری می زیسته در شعر فارسی که شرح حال خود و بی نوایی خود را در آن شرح داده در بعض ابیات آن از وا ژ ه گان گیلکی – قدیمی که امروزه اغلب آنها متروک شده استفاده کرده مانند : شعر ، پاتیل و کماجدان و با آن کاتیج / و  ان چمچه چوبی کاب گردان من است / لاک و تبجه زلبله و تا کرکه / تا شربه شکسته که گلدان من است  و... اینها را که می نویسم  تا اندازه ی  دلبستگی من با زبان گیلکی که عمری با آن زیسته ام و می زیم دانسته گردد. و آخرین نکته در این نوشته صحبت از  واژه نامه های زبان گیلکی است.از فرهنگ گیلکی دکتر منوچهر ستوده گرفته تا فرهنگ گیل و دیلم استاد محمود پاینده، همچنین  کتاب گویش گیلکی استاد احمد مرعشی که اکنون تعدادی لغات قدیمی و اصیل این کتاب ها نا باورانه کوچ کرده و تعدادی هم ناشناخته و تیره اند که امروزه در گیلان اصلا رایج نیست . اما کتاب دیگری نیز در حوزه زبان گیلکی نشر یافته به نام فرهنگ واژ ه های گیلکی تالیف محقق  ارجمند استاد  جعفر بخش زاد محمودی ضیابری که حاصل تلاش های فردی چندین ساله مولف می باشد. ونیز کتاب دستور زبان گیلکی ( صرف و نحو وآیین نگارش ) ایشان که  نتیجه بیش از 20 سال رنج و کوشش مولف است . هر چند در کتاب اول یعنی فر هنگ واژه های گیلکی با محوریت گویش های مرکزی و غرب گیلان تعدادی کلمات به طور کلی منسوخ شده ، ولی این نکته شایان ذکر است که نویسنده تغدادی لغات غیر گیلکی مانند روسی ، ترکی ، فرانسوی و عربی خصوصا فارسی را کنار کلمات گیلکی به کار برده که به باور راقم این سطور بر ارزش کار و غنای این کتاب در عصر جدید می افزاید
   دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
پیام ناشناس

      / (•◡•) \
پاسخ
 سپاس شده توسط ❀இℬℯѕ✟♚ℊⅈℛℒஇ❀
آگهی
#2
هــآ؟؟!!:|
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
ƊЄƤƦЄƧƧЄƊ

دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
فارسی و گیلکی 1
پاسخ
#3
گیلانیه Big Grin
اوناییی که نفهمیدم حق دارن Big Grin
   دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
پیام ناشناس

      / (•◡•) \
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  پیش فرض برنامه تولید محتوا و ساخت عکس و چت با هوش مصنوعی فارسی زال
  اخیرا کشف کردن حرف فارسی مورد علاقه ی دخترای ایرانی (پ)و(خ)می باشد. . .
  خر در زبان فارسی یعنی بزرگ!
  8 تا از پر درآمد ترین یوتیوبر های فارسی زبان
  دانلود فیلم های دوره آموزش سئوی وردپرس لیندا با زیرنویس فارسی
  فیلم آموزش رایگان سئو لیندا با زیر نویس فارسی
  فیلم آموزش رایگان سئو لیندا با زیر نویس فارسی
  فیلم آموزش گوگل آنالیتیکس لیندا با زیرنویس فارسی
  هرسوالی درباره ی زبان گیلکی داری بگو
  تیکه کلام انگیسی به فارسی (خیلی باحاله معرکه اس)

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان