لیست سی و سه نفره کروش، فقط برای جام جهانی نیست. یک بار که لیست را از دروازه تا نوک حمله مرور کنیم، نگاهی دورتر از برزیل را در لیست کروش میبینیم. لیست در تناسب با دست نوشتههای پیشین کارلوس کروش، تفاوتهایی دارد که میتوان آن را در سه یا چهار مورد خاص دید. بازیکنانی که پیش از این در جمع مدعوین مورد علاقه سرمربی نبودند و در اردوی ماقبل آخر آمادهسازی تیم ملی پیش از جام جهانی، وارد لیست میشوند. کروش دارد برای فوتبال ایران یک پالس مشخص و مفهوم میفرستد. پیامی که شاید بتوان معنی آن را به سادگی درک کرد.
اولین دعوت شده جدید در لیست تیم ملی را میتوان در خط دفاعی دید. مهرداد جماعتی از فولاد به جمعی وارد میشود که به نظر نمیرسد زیاد میلی به حضور تازه واردها و غریبهها نشان دهد. در خط میانی اما کروش این بار با دو تازه وارد لیستش را تنظیم میکند. بختیار رحمانی که شاید از یک سال قبل باید به چشم او میآمد و چون هرگز مورد نظر کروش واقع نشد، نقدهایی به نگرش او وارد بود و دیگری علی کریمی از سپاهان. وقتی نام «علی کریمی» در لیست برای اولین بار به چشم میخورد و جلوی نامش باشگاه سپاهان را میبینیم، دچار تردید میشویم که شاید سایت فدراسیون در نگارش اسامی دچار اشتباه شده باشد اما در حقیقت کروش، کریمی جوان سپاهان را به کریمی مسن تراکتورسازی ترجیح داده. کروش در خط حمله هم با پیام صادقیان نشانههایی از تفاوتهایش در قبال نگارش لیست و نگاهش به آینده را بروز داده است.
چهار نشانه در لیست سی و سه نفرهای که قرار است یازده خط خورده برای جام جهانی داشته باشد. چهار تازه وارد که کنار «رضا نوروزی» و «احمد آل نعمه» جمع تازه واردهای کروش را شکل میدهند. یک لیست از چهار جوان که شاید فقط و فقط سردار آزمون را برای تکمیل شدن کنار خود نمیبینند. همین چهار تازه وارد (شاید منهای رضا نوروزی و آل نعمه) یک پیام خاص را از کروش به گوش ما میرسانند. اینکه کروش دارد به ادامه همکاریاش با ایران فکر میکند. به ادامه زندگی در ایران و شاید جام ملتهای آسیا.
نیازهای یک تیم مانند ایران در جام جهانی با آن چه مثلا برای تورنمنتی به مراتب متفاوتتر مثل جام ملتهای آسیا میخواهد تفاوتهایی از قعر زمین دارد تا فرق سر آسمان. لیست کروش خود گویای این تفاوتها هست. برای حضور در برزیل، تیمی که کروش روی نیمکت آن خواهد نشست، به چهار یا پنج دفاع میانی نیاز خواهد داشت اما میتوان در استرالیا با سه دفاع میانی تخصصی وارد شد. در جام جهانی، براساس همان سیستم 3-3-4 دوستداشتنی کروش، باید پنج یا شش هافبک میانی یا بهتر است بگوییم دفاعی را به برزیل ببریم اما همین تعداد میتوان در استرالیا به چهار هافبک خلاصه شود. در استرالیا میتوان روی دو مهاجم جوان و آینده دار حساب کرد، میتوان در بازی با تیمهایی مثل امارات و تایلند و قطر و هند، فرصت بازی را به ستاره تیمهای امید و جوانان هم داد اما در جام جهانی برزیل برای تیمی مثل ایران، داشتن دو یا سه مهاجم تخصصی (در همان پست قوچان نژاد و انصاری فرد) کفایت میکند.
کروش به دنبال یک فرضیه ایدهآل و در عین حال عقلانی برای بستن لیست 23 نفره تیمش میگردد. لیستی که در خط دفاعی پرتعداد و مطمئن، در خط میانی پرترافیک و با نیروهای باتجربه و آزمون پس داده و در خط حمله خلاصه و مفید. در خط دفاعیاش مطمئنا باز هم به دنبال همان الگویی خواهد بود که در دو بازی مقابل قطر در دوحه و کره جنوبی در سئول با آن جواب گرفت. یعنی استفاده از 4 دفاع میانی روی یک خط کنار هم. وقتی لیست را مینویسد و نام خسرو حیدری را در جمع هافبکها قرار میدهد، همین میلش به جمع کردن بیشتر عناصری با تواناییهای دفاعی را نشان میدهد.
حالا دوباره به لیست کروش نگاهی بیندازیم. کروش بازیکنانی را به تیم ملی دعوت کرده که تا پیش از این تجربه هیچ رویدادی ولو در حد یک بازی ملی حساس در جام ملتها را نداشتند. یکی مثل پیام صادقیان که مهمترین بازیهای عمرش به دربی تهران خلاصه شده یا بختیار رحمانی و مهرداد جماعتی که هرچند در فوتبال ایران به پختگی نسبی رسیدهاند اما مهمترین تجربیات بینالمللیشان را در بازیهای رده امید و لیگ قهرمانان آسیا دشت کردهاند. در عین حال، همین بختیار رحمانی و همین مهرداد جماعتی و البته پیام صادقیان و علی کریمی (که باور حضورش در کوتاهترین زمان ممکن در اردوی تیم ملی ساده نیست) قرار است به زودی نسل جدید فوتبال ایران شوند.
آندرانیک تیموریان در همین روزها به تیم ملی دعوت شد. در روزهایی که برانکو با یک سختگیری به مراتب بیشتر از کروش، دایرههای تیمش را محدود میکرد و درهای ورودی را قفل و بست میزد. آندرانیک تیموریان ناگهان از ابومسلم به چشم برانکو چسبید. چسبید و رها هم نکرد. اولین بازیکنی شد که قبل از تجربه جام ملتها و انتخابی جام جهانی، مستقیم به ترکیب اصلی تیم ملی رسید و سه بازی کامل را در جام جهانی تجربه کرد. آن هم در روزهایی که فریدون زندی از آلمان آمده بود و نکونام و محرم نویدکیا برای خودشان در تیم ملی حکومتی داشتند. آندو اما به آن چه میخواست رسید.
تیموریان را میتوان نمونه بارز سارقانی دانست که حتی سختترین قفلهای مربیان تیم ملی را هم باز میکنند. از او زبردستتر میان سارقان سالهای اخیر تیمهای ملی ندیدهایم اما مگر در صنف او نمیتوان امید داشت که یکی روی دست بقیه بلند شود؟ جیببرها هم ترقی میکنند!
سادهترین و دم دستیترین حساب و کتاب ممکن شاید این است که از خودمان بپرسیم تیمی که میخواهد در جام جهانی دفاع کند، دفاع کند، دفاع کند و بعد ضدحمله بزند، چه نیازی به پیام صادقیان و بختیار رحمانی خواهد داشت؟ این آیه یاس خواندن برای بهترینهای لیگ نیست اما وقتی سیاهه بازیکنانی که با فکر کروش سه سال زندگی کردهاند را مرور میکنیم، به این نتیجه میرسیم که شاید کروش جوانهایی را برای زندگی کردن و نفس کشیدن در اردوی تیم ملی دعوت کرده و البته فرصتی به آنها داده تا قدرت سرقت خود را به مربی تیمی نشان دهند که روی درهای ورودی تیمش قفل و بست زده. کدام یکی این قفلها را باز میکنند و وارد میشوند؟
جام جهانی شاید تنها آوردگاهی است که «جوان» بودن در آن برای یک بازیکن ایرانی مزیت که نیست هیچ، مایه دردسر هم هست. نه جام ملتها و نه انتخابیهای قاره و نه حتی لیگ قهرمانان آسیا صاحب چنین ویژگی معکوسی نیستند. پس همین، درصدهای امیدواری را پایین میآورد و خود به خود تلاش برای خط نخوردن را بالاتر میبرد.
لیست را که نگاه میکنیم، جای سه نفر بیشتر از همه خالی است. سردار آزمون که دلیل نبودنش را نمیتوان فهمید، علی کریمی که قرار بود دعوت شود و نشد و مهدی رحمتی که البته در مورد حضورش در لیست، خودش بیشتر از همه امید داشت.
به نظر میرسد کروش برای کریمی و شاید هم رحمتی، تله گذاشته باشد. برای مطمئن شدن از شخصیت آنها برای حضور دوباره در تیم ملی و اینکه میتواند روی قامت آنها دیوارش را بنا کند یا نه! شاید کروش منتظر واکنشهای همین دو نفر بعد از اعلام لیست و حتی تا آغاز اردوی بعدی تیم ملی باشد. شاید منتظر است تا واکنش بازیکنانی را ببیند که پیش از این ساده از تیم ملی گذشتند و رفتند و حالا برای ماندن در تیم ملی باید منتظر چشمک او باشند.
اما در مورد سردار آزمون داستان کمی متفاوت است. اینکه انتظار داشته باشیم آزمون را در جام جهانی همراه تیم ملی ببینیم یا حتی او فرصت بازی پیدا کند کمی بلندپروازی به نظر میرسد اما اگر واقعا نگاه کروش وسیعتر از جام جهانی و بازیهای باقی مانده است، چرا نباید آزمون را در این اردو و کنار سایر بازیکنان دید؟ فرصت تمرین کردن، فرصت ساخته شدن، فرصت پرورش یافتن بهعنوان یک بازیکن ملی را چرا باید از یکی چون سردار آزمون در اردوی تیم ملی گرفت؟ اردویی که شاید آخرین اردوی نظری و بصری کروش باشد. اردوی بعد، همه چیز رنگ جام جهانی خواهد داشت. همه چیز به لیست 23 نفره خلاصه میشود.
اما این لیست، فقط برای جام جهانی نیست. کروش تیمش را از همین امروز برای جام جهانی جمع میکند، برای جام جهانی تمرین میدهد، برای جام جهانی با آنها حرف میزند و برای جام جهانی با آنها پای میز ناهار و شام مینشیند اما کارلوس کروش با این لیست، یک پالس مشخص به فوتبال ایران داده. با دعوت کردن از صادقیان و کریمی و جماعتی و رحمانی، به ما فهمانده که میخواهد در ایران بماند. شاید برای اینکه باز هم مربی ایران در استرالیا باشد. شاید برای اینکه یک جام ملتها را هم در کارنامهاش ثبت کند و شاید یک بار دیگر بعد از برزیل برای جام جهانی روسیه بجنگد.
کارلوس کروش شاید بیشتر از اینکه به جوانهای تازه وارد این اردو فرصت داده باشد، به خودش موقعیت داده تا آیندهای که باید با بختیار رحمانی و پیام صادقیان ساخته شود را محک بزند. هرچند همین امروز تلاشها برای جانشینی کروش بعد از جام جهانی از داخل آغاز شده باشد اما بعید هم نیست که کروش دیوانگیاش را تکمیل کند و قراردادش را با تیم ملی تمدید کند.
6- بیاییم کمی هم با واقعیتها زندگی کنیم. همه این سی و چهار نام را دوباره از نو بخوانیم. از رحمان احمدی تا رضا نوروزی. بعد یاد رویاهایی که گاهی میبافیم بیفتیم و البته حرفهایی که گاه و بیگاه از زبان کارشناس و کارنشناسها میشنویم. یاد حرفهایی که در تاکسی و صف نانوایی و در مغازه قصابی میزنیم و دهان به دهان میچرخانیم و تبدیلش میکنیم به باور جامعه. یادمان بیفتد که میگوییم باید بوسنی را به راحتی برد و توان شکست دادن نیجریه را هم داریم. یادمان باشد که امروز میگوییم با کمی تمرین کردن میتوان آرژانتین را هم برد و به همین سادگی برای تیمی که چهارمین حضورش در تاریخ جام جهانی را تجربه میکند و فقط یک بار در تاریخ جام جهانی رنگ برد را دیده چه توقعات هولناکی میسازیم.
سه باره و چهار باره لیست را مرور کنیم. این همه دارایی ماست. این لیست حتی با حضور کریمی و آزمون و رحمتی و یکی دو نام دیگر، وزنش نه تغییر محسوسی پیدا میکند و نه تبدیل به یک ابر قدرت جهانی میشود. این لیست را برای پنجمین بار بخوانیم و بعد فقط با آخرین لیست مدعوین آرژانتین مقایسه کنیم. آرژانتین بزرگ است؟ با نیجریه مقایسهاش کنیم. نیجریهای که قهرمان جام جهانی جوانان میشود و قهرمانیاش در آفریقا به یک عادت تکراری بدل شده. به نیجریهای که جان اوبی میکل همین سه روز پیش گفته بود: «افتخاری در فوتبال اروپا نیست که تا امروز تجربه نکرده باشم و فقط رویای قهرمانی در جام جهانی را دارم!» با لیست بوسنی که روی پله هفدهم جهان ایستاده مقایسهاش کنید. با لیست ایتالیا، با ستارههای فرانسه، با تیمی که غنا به برزیل میآورد... مقایسه کنیم. ضرر که ندارد. قرار نیست خودزنی کنیم و یا خودمان را حقیرتر از آن چه هستیم ببینیم اما لازم هم نیست آنقدر چشمهای مان را محکم ببندیم که هیچ نوری به مردمک چشممان نرسد. لااقل میتوان یک نگاه منصفانه به داراییهای خود بیندازیم. داراییهایی که نه با خزانه بانک جهانی برابری میکند و نه ما را به ورشکستگی میرساند.
لیست را نگاه کنیم. این همه دارایی ماست. با همین دارایی هم میتوان در برزیل آبرومندانه بازی کرد و حتی به صعودی سخت امیدوار بود اما هرگز نمیتوان ذرهای به کسب 9 امتیاز از هر سه بازی امید داشت. شگفتی و معجزه هم حدی دارد. حدی که در عقل نمیگنجد اما در همان دنیای ماوراییاش صاحب حدی است. کسب 9 امتیاز با این تیم در این گروه نه تنها غیرممکن است که ممکن شدن آن در شگفتی هم نمیگنجد !
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://8pic.ir/viewer.php?file=89468037674484002790.png
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://8pic.ir/viewer.php?file=63703801616596712363.jpg
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://8pic.ir/viewer.php?file=96140766020398623621.png
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://8pic.ir/viewer.php?file=00141107738817237691.png