26-02-2014، 19:51
پسره به دختری که تازه باهاش دوست شده بود میگه :
امروز وقت داری بیای خونمون؟
دختره : مامانم نمیذاره با چه بهونه ای بیام؟
پسره : بگو میخوام برم استخر...
دختره اومد خونه دوست پسرش
پسره : تو که اومدی استخر مثلا باید موهات خیس باشن، برو تو حموم موهاتو خیس کن!
وقتی دختره میره حموم، پسره به دوستاش زنگ میزنه...
پسره و دوستاش یکی یکی...
این آخری که رفت حموم، نه یک ساعت نه دو ساعت، موند تو حموم...
دیدن این دیر کرد، رفتن حمومو یهو دیدن دختره و پسره رگ دستشونو باهم زدند و گوشه حموم افتادن
و روی دیوار حموم نوشته :
نامردا خواهرم بود
امروز وقت داری بیای خونمون؟
دختره : مامانم نمیذاره با چه بهونه ای بیام؟
پسره : بگو میخوام برم استخر...
دختره اومد خونه دوست پسرش
پسره : تو که اومدی استخر مثلا باید موهات خیس باشن، برو تو حموم موهاتو خیس کن!
وقتی دختره میره حموم، پسره به دوستاش زنگ میزنه...
پسره و دوستاش یکی یکی...
این آخری که رفت حموم، نه یک ساعت نه دو ساعت، موند تو حموم...
دیدن این دیر کرد، رفتن حمومو یهو دیدن دختره و پسره رگ دستشونو باهم زدند و گوشه حموم افتادن
و روی دیوار حموم نوشته :
نامردا خواهرم بود