امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

زندگی نامه استاد اسفندیار منفرد زاده

#1
اسفندیار منفردزاده (زاده ۲۴ اسفند ۱۳۱۹، تهران) آهنگساز ایرانی است. وی از سال ۱۳۳۵ فعالیت خود را به عنوان آهنگساز در «رادیو ایران» آغاز کرد، و تا هشت سال بعد ادامه داد. قبل از آن برای مدت کوتاهی در رادیو «نیرو هوایی» و تئاترهای لاله زار عود میزد. او هم زمان با تنظیم اپرای تخت جمشید (۱۳۴۶) و فتح بابل (۱۳۴۷) آهنگ فیلم های هنگامه (۱۳۴۷) و جهنم سفید (۱۳۴۷) هر دو به کارگردانی ساموئل خاچیکیان، را ساخت. آهنگ ترانه های فیلمهای شکوه قهرمان (محمدزرین دست، ۱۳۴۸)، حسن کچل (علی حاتمی، ۱۳۴۹) دور دنیا با جیب خالی (خسرو پرویزی، ۱۳۴۹)، ارادتمند شما عزراییل (منوچهر قاسمی، ۱۳۴۹) و کوچه مردها (سعید مطلبی۱۳۴۹) نیز از ساخته های اوست.

دوران همکاری وی با مسعود کیمیائی درخشان ترین دوران کار وی به عنوان سازنده موسیقی فیلم است. او در این دوران آهنگسازی فیلم هایی چون گوزنها، تنگنا، داش آکل، خداحافظ رفیق، رضا موتوری و قیصر را به عهده داشت که مشهور ترین اثر او موسیقی فیلم قیصر میباشد. .او همچنین برای موسیقی متن دو فیلم قیصر و رضا موتوری برنده جایزه از جشنواره فیلم سپاس شد.اکثر کارهای او با صدای زنده یاد فرهاد و گوگوش اجرا شده اند. چندین فیلم مسعود کیمیایی نیز موسیقی متن او را به همراه دارند.او از کودکی با مسعود کیمیایی دوست بوده است.




زندگی نامه

----------------------------------


او که تحصیلاتش را در رشته موسیقی در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران نیمه تمام گذاشت، در دانشگاه موسیقی وین نیز نتوانست این رشته را به پایان برساند.او در سال ۱۳۴۶ در زمینه اپراهای تخت جمشید نیز فعالیت داشت.
در سال ۱۳۴۴ نیز همراه با علی اکبر صدیف، دکتر رضا ناروند، پرویز اتابکی و گروهی دیگر از هنرمندان، در اجرای اپرای فتح بابل در تالار فردوسی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران همکاری داشت.



سرود بهاران خجسته باد

--------------------------------------


به پیشنهاد پدرام اکبری، تصمیم به اجرای سرود بهاران خجسته باد که در بین زندانیان سیاسی معروف شده بود میگیرند. وظیفه نوشتن نت این سرود به «اسفندیار منفردزاده» آهنگساز معروف، که خود نیز در رابطه با پرونده خسرو گلسرخی توسط ساواک دستگیر و مدتی زندانی بود، سپرده میشود و او به دلیل نبودن امکانات کافی و دسترسی نداشتن به ارکستر، خود به تنهایی تمام سازها را ابتدا تک تک مینوازد و بعد همه را با هم میکس میکند. خوانندگان سرود «علی برفچی»، «عبدالله» و «ابوالفضل قهرمانی»، «فرهاد مافی»، «حسن فخار» «پدرام اکبری» و خود منفردزاده بودند.

سرانجام، هنگامی که مراسم یادبود و بزرگداشت «کرامت» و «خسرو» در مدرسه عالی تلویزیون در حال برگزار شدن بود، رفقا خسته، نوار ضبط شده و آماده «بهاران خجسته باد!» را مستقیما از استودیو به سالن برگزاری مراسم میآورند و برای نخستین بار این سرود پخش میشود.

منفردزاده خود درباره سابقه اجرای این سرود بعدها چنین میگوید: «. . . سرود «بهاران خجسته باد» با شتاب و با سازهایی در حد اسباب بازی، با وسائل ضبط زیر متوسط سال انقلاب - یعنی بسیار ابتدائی امروز - با صداهایی کاملا غیر حرفهای در منزل و نه در استودیو، ضبط شده است. . . اگر سرود «بهاران خجسته باد» بدون کمک امتیازات ویژه با چنین اقبالی ماندگار میشود، عشق و ایثار انسانی بزرگ و عاشق، نیروی پرتوان ماندگاری آن بوده است، نه موسیقی و اجرا با صدای من. . . »


ترانه جمعه


----------------------------


در سابقه و تاریخچه ترانه «جمعه»، باید از فیلم «خداحافظ رفیق» ساخت «امیر نادری» گفت و این واقعیت که: کنجکاوی برای شنیدن آن موسیقی و ترانه متن و شعر و صدا، تنها عاملی بود که میتوانست سینماروهای آن روزگار را به دیدن این فیلم جذب کند. فیلمی که از اولین فیلمهای نامتعارف سینمای ایران بود با بازی هنرپیشه هایی ناشناخته و نه چندان معروف.

«شهیار قنبری» در مجموعهای از ترانه سروده های او که با نام «دریا در من» منتشر شده، در پانویس این شعر مینویسد:

«در یک عصر جمعه، ترانه جمعه را در خانه اسفندیار نوشتم. روبروی سازمان سینما پیام. بلوار الیزابت دوم. ترانه را به امیر نادری و فیلم خداحافظ رفیقاش، دوستانه پیشکش کردیم. روی جلد صفحه چهل و پنج دور، سه تصویر سپید

و سیاه از جوانی ما. پشت جلد. دستانی چروکیده. پیر. سیاه. گرسنه. پای این تصویر نوشتم: ـ نازنین، هدیه ای به تو که هر روزت، جمعه است. ترانه آمنه، با صدای آغاسی، همزمان منتشر شد. میگفتند: جمعه بیش از آمنه گل

کرده است! جمعه، پیروزی ترانه نوین بود.» «منفردزاده» در همدلی که با جریان سینمای متفاوت و معترض داشت و از بابت قولی که داده بود ملودی و ریتم آهنگ و ترانه را میسازد اما از آنجا که خود درگیر تعهدات دیگری است که باید

به موقع آماده کند از «محمد اوشال» از آهنگسازان خوب و مطرح آن سالها میخواهد اجرای اینکار را تقبل کند و «امیر نادری» را نزد او میفرستند. «محمد اوشال»، در جواب به این درخواست همکار خود، قطعه ای میسازد که بیشتر با

سازهای بادی اجرا میشود. روی همین ریتم و ملودی که فضا و ضرباهنگی نظامی دارد، «فرهاد» سروده «شهیار قنبری» را میخواند. حاصل آن هر چه هست اما به دل «امیر نادری» خوش نمینشیند. پس باز به خود «اسفندیار

منفردزاده» باز میگردد و با این انتظار که خود او کار را تمام و قولی که داده را عمل کند. این رفت و آمدها با به پایان رسیدن صدا گذاری و دوبله فیلم بیشتر و فشرده تر میشود. تا آخر شبی از روزی که دیگر خلق همه از این به تاخیر و

تعویق افتادنها تنگ شده و کار دارد به رنجیدگی خاطر و آزردگی دل میکشد، «منفردزاده» سر راه به رستورانی که «فرهاد» شبها در آنجا میخواند میرود. ساعتی به انتظار تمام شدن نوبت خواندن فرهاد مینشیند و ساعت سه بامداد

او را به همراه «شهبال شبپره» یکی از اعضای گروه «بلککتز» که «فرهاد» خواننده آن است برمیدارد و از «رستوران کوچینی» در حوالی «بلوار الیزابت» راه به راه میرانند تا برسند به «استودیو طنین» در خیابان «ثریا» کوچه «رامسر».

آنموقع از شب، استودیو آزاد است. «محمد اوشال» برای کاری شخصی هنوز آنجاست؛ «ناصر غواص» از جوانان علاقه مندی که کاره ای نیستند ولی معمولا همان دور و برها هستند هم دم دست است. دیروقت است و چیزی به

پگاه نمانده، قبل از اینکه «فرهاد» از پا در بیاید و به خواب بیفتد باید کار را تمام کرد. پس «شهبال شبپره» پشت درام مینشیند و «محمد اوشال» روی کلیدهای پیانو خم میشود و گیتار هم که دست خود «فرهاد» است. «اسفندیار

منفردزاده» یکبار ملودی را با سوت میزند و زمزمه میکند. «شهرام غواص» را صدا میزنند که بیاید «سوت» را بزند. میاید. میزند و پشت بندش «فرهاد» میخواند. کل کار و اجرا در یک برداشت ـ بدون تکرار دوباره ـ ضبط و تمام میشود.

ساعتی بعد که پگاه سر میزند، ترانه «جمعه» متولد شده است. «جمعه» با صدای «فرهاد»، بی هیچ چشم داشت مادی، و صرفا در جهت حمایت از «امیر نادری»، و فیلم «خداحافظ رفیق»، به او هدیه میشود. این ترانه کمی بعدتر

با صدای «گوگوش» هم اجرا شد و به بازار آمد. ولی اجرای «جمعه» با صدای فرهاد که تلخ میخواند بیشتر مورد قبول افتاد و ماندگار شد. او با صدای خود، این ترانه را به یاد و خاطره نسل و زمانه ما پیوند زد. هفت سال بعد از انتشار

این ترانه، بار دیگر جمعه ای دیگر در تاریخ مبارزات مردمی ایران، رخت عزا تن میکند و سیاهپوش میشود. جمعه ای که هفدهم شهریور ماه سال پنجاه و هفت است. هنوز روزی از وقوع این کشتار نگذشته که نسخه دوم ترانه

«جمعه» در تنظیم و اجرایی تازه، با ریتمی نظامی و تمی کوبنده به بازار میاید. «اسفندیار منفردزاده»، در اجرای صدای چکشواری که در شروع نمونه بازخوانی شده این ترانه میشنویم؛ از کوبش ضربه های بر هم دو پاره سنگ، و در

ادامه از صدای «اسفندیار قره باغی»، خواننده سرود مشهور «ای ایران»، برای بخش کورال و هم سرایی بهره گرفته بود و «فرهاد» که اینبار آنرا با حس و حالی متفاوت از اجرای اول میخواند. این اجرای تازه با نام «جمعه برای

جمعه»، در همدلی با واقعه جمعه سیاه ۱۷ شهریور منتشر شد و بعد از واقعه «سیاهکل» پیوندی همیشه با آن رویداد تاریخی نیز دارد.




فیلم شناسی

------------------------------



۱ ۱۳۹۰ پرواز را به خاطر بسپار سعید خوزه
۲ ۱۳۸۹ تابوی ایرانی رضا علامه زاده
۳ ۱۳۵۶ ماهیها در خاک میمیرند فرزان دلجو
۴ ۱۳۵۴ گوزنها مسعود کیمیایی
۵ ۱۳۵۲ تنگنا امیر نادری
۶ ۱۳۵۲ خاک مسعود کیمیایی
۷ ۱۳۵۲ نفرین ناصر تقوایی
۸ ۱۳۵۱ بلوچ مسعود کیمیایی
۹ ۱۳۵۱ تپلی رضا میرلوحی
۱0 ۱۳۵۱ خواستگار علی حاتمی
۱۱ ۱۳۵۰ داش آکل مسعود کیمیایی
۱۲ ۱۳۵۰ خداحافظ رفیق امیر نادری
۱۳ ۱۳۴۹ طوقی علی حاتمی
۱۴ ۱۳۴۹ رضا موتوری مسعود کیمیایی
۱۵ ۱۳۴۹ حسن کچل علی حاتمی
۱۶ ۱۳۴۹ رقاصهٔ شهر شاپور قریب
۱۷ ۱۳۴۸ قیصر مسعود کیمیایی
۱۸ ۱۳۴۷ بیگانه بیا مسعود کیمیایی
عشق مانند ساعت شنی است قلب را پر می کند و مغز را خالی‎
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
Minioni نامه ای سرشار از انسانیت
  گلچینی از دلنوشته زندگی(:
  اگر در زندگی به دنبال هدف می گردید این 4 کتاب را بخوانید
  1309 / آب زندگی - صادق هدایت
  استاد محمد قهرمان
  نامه دانش آموزان ابتدایی به معلمشانo_O
  نامه‌های ممنوعه: آلبر کامو و ماریا کاسارس
  اشعار مریم حیدر زاده
  زندگی نامه های خواندنی،از ونگکوک تا داستایوفسکی و...
Smile زندگی نامه واقعی زنان آمریکا

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان