24-02-2014، 19:36
تاریخ طولانی زندگی به صورت صحرانشینی و سرنوشتی که بر اثر شرایط محیطی دشوار تعیین میشد، مغولها را به پذیرفتن دیدگاه جبرگرایانه واداشته بود. سربازان مغول با آمادگی از جان خود در میدانهای نبرد میگذشتند، در قوانین آنها برای بسیاری از جرائم سزای مرگ پیشبینی شده بود و خانها و سردارانشان برای قتل عام کل جمعیت شهرها شهرت داشتند. «زندگی» در میان مغولان پشیزی ارزش نداشت؛ حتی وقتی که چنگیزخان امپراتوری بزرگی را تاسیس کرد و دربار مغول از باج و خراج ثروتمند شد.
چنگیزخان اراده و قانون خود را بر پیروانش و سرزمینهای گشوده شده تحمیل کرد؛ اما دین خود را تحمیل نکرد. این تسامح مذهبی به مسلمانان، مسیحیان، بوداییان و طبیعتپرستان محلی اجازه داد تا در مغولستان و سراسر قلمرو امپراتوری مغول بدون هیچ درگیری مذهبی زندگی کنند. هر گروهی عبادتگاه خود را داشتند و پیروانشان میتوانستند در آنجا آیینها و مراسم خود را بدون مزاحمت به جای آورند.
اما دینهای بیگانه چندان راهی را در میان خانوادههای مغول باز نکردند؛ چنگیز خان اگرچه در مورد دینهای وارداتی تسامح نشان میداد؛ اما آنها را نمیپذیرفت و با آنکه به مردان مقدس بیگانه آزادی کامل داد، از آنان پیروی نمیکرد. مغول ها تنگری، الههآسمان را می پرستیدند و از آموزشهای شمنهای سنتی خود پیروی می کردند. آنها به چنگیزخان به چشم یک شمن بزرگ، مردی که از سوی آسمان با یک تقدیر خوب تقدیس شده است و اختیار فرمانروایی بر مردم خود را دارد، می نگریستند و بی چون و چرا دستورات او را می پذیرفتند.