05-06-2015، 22:29
یه بار مامان بزرگم مریض بود خواستیم بریم بیمارستان منم عجله داشتم لباسمو بر عکسپوشیدم(عکس جلوی ادم داشت اگه بر عکس میپوشیدی ضایع بود) اقا ما پوشیدیم نه مامانم فهمید که بگه نه بابام ،،، حالا زشته که مریض داری براش چیزی نخری رفتم مغازه ینی دویست نفر نگام کردن رفتم چیزی برداشتمو حساب کردمو خلاصه اومدم تو ماشین که بریم دم بیمارستان مامانم گفت بر عکس پوشیدی رفتیم یه جا عوضش کردم بعد اومدم که بریم بیمارستان خدایا شکر دیگه تو بیمارستان ابروم نرفت