16-02-2014، 7:54
[rtl]دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
ميگنيه روز جبرئيل ميره پيش خدا گلايه ميکنه که... [/rtl]
[rtl]ميگن يهروز جبرئيل ميره پيش خدا گلايه ميکنه که: آخه خدا، اين چه وضعيه آخه؟ ما يک مشت ايروني داريم توي بهشت که فکر ميکنن اومدن خونه باباشون! به جاي لباس و رداي سفيد، همه شون لباس هاي مارک دار و آنچناني ميخوان! هيچ کدومشون از بالهاشون استفاده نميکنن، ميگن بدون 'بنز' و 'ب ام و' جايي نميرن! اون بوق و کرناي من هم گم شده... يکي از همين ها دو ماه پيش قرض گرفت و رفت ديگه ازش خبري نشد! آقا من خسته شدم از بس جلوي دروازه بهشت رو جارو زدم... امروز تميز ميکنم، فردا دوباره پر از پوست تخمه و هسته هندونه و پوست خربزه است! من حتي ديدم بعضيهاشون کاسبي هم ميکنن و حلقه هاي بالاي سرشون رو به بقيه ميفروشن . [/rtl]
[rtl] [/rtl]
[rtl] [/rtl]
[rtl]خدا ميگه:اي جبرئيل! ايرانيان هم مثل بقيه، مخلوقات من هستند و بهشت به همه مخلوقات من تعلق داره. اينها هم که گفتي، خيلي بد نسيت! برو يک زنگي به شيطان بزن تا بفهمي درد سر واقعي يعني چي!!! [/rtl]
[rtl] [/rtl]
[rtl] [/rtl]
[rtl]جبرئيلميره زنگ ميزنه به جناب شيطان... دو سه بار ميره روي پيغامگير تا بالاخره شيطان نفس نفس زنان جواب ميده: جهنم، بفرماييد؟ [/rtl]
[rtl]جبرئيلميگه: آقا سرت خيلي شلوغه انگار؟ [/rtl]
[rtl] [/rtl]
[rtl] [/rtl]
[rtl]شيطان آهيميکشه و ميگه: نگو که دلم خونه... اين ايرونيها اشک منو در آوردن به خدا! شب و روز برام نگذاشتن! تا روم رو ميکنم اين طرف، اون طرف يه آتيشي به پا ميکنن! تا دو ماه پيش که اينجا هر روز چهارشنبه سوري بود و آتيش بازي!... حالا هم که... اي داد!!! آقا نکن! بهت ميگم نکن!!! جبرئيل جان، من برم .... اينها دارن آتيش جهنم رو خاموش ميکنن که جاش کولر گازي نصب کنن[/rtl]
[rtl]
[/rtl]
ميگنيه روز جبرئيل ميره پيش خدا گلايه ميکنه که... [/rtl]
[rtl]ميگن يهروز جبرئيل ميره پيش خدا گلايه ميکنه که: آخه خدا، اين چه وضعيه آخه؟ ما يک مشت ايروني داريم توي بهشت که فکر ميکنن اومدن خونه باباشون! به جاي لباس و رداي سفيد، همه شون لباس هاي مارک دار و آنچناني ميخوان! هيچ کدومشون از بالهاشون استفاده نميکنن، ميگن بدون 'بنز' و 'ب ام و' جايي نميرن! اون بوق و کرناي من هم گم شده... يکي از همين ها دو ماه پيش قرض گرفت و رفت ديگه ازش خبري نشد! آقا من خسته شدم از بس جلوي دروازه بهشت رو جارو زدم... امروز تميز ميکنم، فردا دوباره پر از پوست تخمه و هسته هندونه و پوست خربزه است! من حتي ديدم بعضيهاشون کاسبي هم ميکنن و حلقه هاي بالاي سرشون رو به بقيه ميفروشن . [/rtl]
[rtl] [/rtl]
[rtl] [/rtl]
[rtl]خدا ميگه:اي جبرئيل! ايرانيان هم مثل بقيه، مخلوقات من هستند و بهشت به همه مخلوقات من تعلق داره. اينها هم که گفتي، خيلي بد نسيت! برو يک زنگي به شيطان بزن تا بفهمي درد سر واقعي يعني چي!!! [/rtl]
[rtl] [/rtl]
[rtl] [/rtl]
[rtl]جبرئيلميره زنگ ميزنه به جناب شيطان... دو سه بار ميره روي پيغامگير تا بالاخره شيطان نفس نفس زنان جواب ميده: جهنم، بفرماييد؟ [/rtl]
[rtl]جبرئيلميگه: آقا سرت خيلي شلوغه انگار؟ [/rtl]
[rtl] [/rtl]
[rtl] [/rtl]
[rtl]شيطان آهيميکشه و ميگه: نگو که دلم خونه... اين ايرونيها اشک منو در آوردن به خدا! شب و روز برام نگذاشتن! تا روم رو ميکنم اين طرف، اون طرف يه آتيشي به پا ميکنن! تا دو ماه پيش که اينجا هر روز چهارشنبه سوري بود و آتيش بازي!... حالا هم که... اي داد!!! آقا نکن! بهت ميگم نکن!!! جبرئيل جان، من برم .... اينها دارن آتيش جهنم رو خاموش ميکنن که جاش کولر گازي نصب کنن[/rtl]
[rtl]
[/rtl]