نقطه ضعف و اعتراف نامه

[deymon 20]

علیرضا راسته ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

[wushu]

پ ن پ اوه من اینقدر از این خاطره ها دارم

[deymon 20]

بازم بگو بخندیم

اینجا نقطه ضعف هاس نه خاطرات

[FARID.SHOMPET]

اقای محمد۲۰۱۲ به نام تاپیک دقت کن : نقطه ضعف و اعتراف نامه
اینی که اقای علی رضا ګفت در مورد اعتراف نامه بود.

[deymon 20]

امروز داری بهم گیر میدی اقا فرید موضوع رو خودم درست کردم ربطی به خاطرات یک فرد نداره

[بهار جون]

حتی اندازه سر سوزن به دخترها اعتماد نکنید
هر دختری که نشون داد یه چیزایی سرش میشه به اون اصلا اعتماد نکنید چون از اون یکی ها بد تره

وقتی میخواید در مورد یک مبحث بحث کنید حتما قبل از این که وارد بحث شوید به اندازه کافی در مورد آن بخوانید و آراء موافق و مخالف را هم حتما هردوش را بخوانید تا در وسط بحث ضایع نشوید

باشه حق دارید اعتماد نکنید چون خودتونم قبول کردید که حریف افسون و افکار خانوم ها نمیشید. ولی دیگه " از اون یکی ها بدتره" یعنی چی؟؟؟؟!!!!! plz احترام خانوما فراموش نشه

[Aisa]

دخترا شما هم هيچ وقت به پسرا اعتماد نكندبه قول در جستجوي حقيقت حتي يه سر سوزن.
از من به شما نصيحت اگه اعتماد كنيد تا اخر عمر پشيمان ميشويد.

[در جستجوی حقیقت]

باشه حق دارید اعتماد نکنید چون خودتونم قبول کردید که حریف افسون و افکار خانوم ها نمیشید. ولی دیگه " از اون یکی ها بدتره" یعنی چی؟؟؟؟!!!!! plz احترام خانوما فراموش نشه

اولا به انجمن خوش آمدید

تازه وارد سایت شده اید منظورم رو درست متوجه نشده اید
اگر داستان "زن های منطقی خطرناک ترند" نوشته "عزیز نسین" را بخوانید آنگاه متوجه خواهید شد چه می گویم

احترام خانوما روی تخم چشمای ما ولی به نظر می رسه شما فعلا با فضای سایت آشنایی ندارید چون دختر ها هم چنین حرف هایی به ما می گویند آزادانه
خب این هم یک دیدگاه است و ربطی به احترام ندارد

[Fariba S]

اعتراف ميكنم پارسال عاشق پسري شدم ولي اون بهم خيانت كرد و با همكلاسيم دوست شد . منم قسم خوردم كه اونو عاشق خودم بكنم و بعدش بهش خيانت بكنم و اينكاروهم كردم . اون پسره هم خودكشي كرد ولي زنده موند !

[istanbul]

اعتراف می کنم یه بار تو خونه داشتم بیتزا می خوردم یهو نوشابه ریخت زمین مامانمم فرشارو تازه تمیز کرده بود تا اومد دید نوشابه ریخته رو فرش و کاشی ها داد زد منم از ترس گفتم خواهر کوچولوم ریخته اون بیچاره هم که زبون نداشت یه بنج برادری از مامان خورد.ولی بعد ناراحت شدم و به مامان اعتراف کردم منم یه چوب روی... خوردم

---

اعتراف میکنم یه بارخواستم جلوی بسرا کلاس بزارم با گوشیم حرف زدم بدون اینکه کسی باشه یه دفعه گوشیم زنگ خورد ضایع شدم همه زدن زیر خنده

---

اعتراف میکنم یه باار داشتم میرفتم سوبر مارکت اونم کنار ویدیو کلوب بود منم اشتباهی وارد ویدیو کلوب شدم بعد واسه اینکه ضایع نشم گفتم دادشم اینجاست؟ولی من داداش نداشتم و یادم رفته بود که تموم بسرای تو ویدیو کلوب منو میشناسنو می دو نن داداش ندارم.

---

لامب اضافی خاموش اعتبار نشه فراموش