02-02-2014، 19:44
«دایرهالمعارف امتحانات پایان ترم» عنوان یادداشت طنزی است که در روزنامه قانون منتشر شده است.
در بخشهایی از این طنز میخوانیم:
«به مناسبت فرارسیدن ایام امتحانات دانشگاهها، امروز تصمیم گرفتیم چند مسئله مهم را پیرامون امتحانات که به عنوان یک معضل هم میتوان به آنها نگاه کرد بررسی کنیم و به این سوال پاسخ دهیم که این عبارات واقعا چه معنایی میدهند:
فرجه چیست؟
همانطور که قبل از ذبح به گوسفند آب میدهند، به دانشجو هم قبل از امتحانات فرصتی میدهند تا برای خودش خوش باشد. دانشجو در ابتدای شروع فرجه کمی جزوهها را نگاه میکند و بعد از ناامیدی همچون فردی که بهش گفتهاند تا دو ماه دیگر میمیری برو هر غلطی که میخواهی بکن، از هیچگونه لذتجویی (اعم از دیدن فیلمهای ندیده، خوابیدن در حد خواب زمستانی خرسها، انجام بازی کامپیوتری به صورت نان استاپ، عبور از مخاطب خاص و مخاطب قرار دادن عام و…) دریغ ننموده و خود را به درجه فنای فیالفرجه میرساند. بطور کلی میتوان گفت آن میزانی که دانشجویان ما در ایام فرجه لذتجویی میکنند، میلیاردر آمریکایی در وگاس نمیکند. ولی به نظرم همین که دانشجو در این ایام جلوی خودش را میگیرد و معتاد نمیشود جای تقدیر دارد.
شب امتحان چیست؟
شب امتحان از جمله شبهای معنوی است که موجب نزدیکی دانشجو با خداوند از طریق التماس و تضرع به درگاه الهی میشود. شب امتحان، شب آزاد شدن ظرفیتها و شکوفا شدن استعداد دانشجویان است. خیلی از این دانشجویان بعد از تجربه شب امتحان و مشاهده تواناییهای خود در زمینه تقلبنویسی مسیر زندگیشان عوض شد و الان دست کم ۲۵۰ دانشجو داریم که توانستهاند رمان بینوایان را روی یک دانه برنج بنویسند و نام خود را در گینس به ثبت برسانند.
یکی دیگر از ویژگیهای شب امتحان این است که دانشجو به طرز عجیبی به هر چیزی غیر از درس علاقه پیدا میکند. در پاره ای از موارد دیده شده که دانشجو با کتاب باز در حالی که چشمانش را برای دقت بیشتر تنگ کرده به مستندِ تخمریزی دلقکماهیِ آب شور مینگرد. بعضیها که خیلی حالشان خراب است با ۲۰:۳۰ هم جذب میشوند. البته تقصیری ندارند. گاهی درسها آنقدر فشار میآورند که آدم برای فرار از آن به سخنرانی استاد الهی قمشهای هم چنگ میاندازد.
مراقب کیست؟
مراقب کسی است که در کودکی توجهات لازم به او نشده و غالبا در نقش تیر دروازه در گل کوچیک مورد استفاده قرار میگرفته. او از کودکی دوست داشت میتیکومان باشد تا همه به او احترام بگذارند و به محض بردن اسمش به خاک بیفتند. ولی از آنجایی که هر چه میدوید به جایی نمیرسید، بیشتر کاراکتر زمبه را در یادها تداعی میکرد. مراقب بعد از سپری کردن دوران کودکی به مرحله ای رسید که برای تیر دروازه شدن کمیبزرگ بود، به همین دلیل از او به عنوان گاز اشکآور برای متفرق کردن افراد استفاده میکردند. چون بنده خدا هر جا پا میگذاشت، میگفتند اه باز این پسره اومد و پراکنده میشدند. همه اینها باعث شده تا تمام عقدههای فروخورده مراقب در جلسه امتحان ظهور پیدا کند و مراقب همچون عقابی تیزبین دانشجویان را تحت نظر داشته باشد و خود را در حد ناظر سازمان ملل جدی بگیرد. وی معمولا با گفتن «ورقهات رو درست بگیر»، «گوشیتو بذار تو جیبت»، «میام پاره میکنما» و «دیگه وقتی نمونده» (به صورت کاذبانه!) سعی در ارضای روحی-روانی خود دارد. پس بیایید با مراقب مهربان باشیم، با او نجنگیم و به تهدیداتش احترام بگذاریم. باور کنید هرکس جای او بود با آن حجم از آسیبهای روحی تا الان قاتل زنجیرهای شده بود ولی او نجیبانه به شغل شریف کارمندی رضایت داده است.
استاد کیست؟
از آنجایی که دوستان در گوشی به بنده اشاره میکنند که دیگر جایی برای مطالب بقیه همکاران باقی نمانده به همین مقدار کفایت میکنم که استاد همان موجودی است که سر جلسه امتحان حاضر میشود و در حالی که لبخندی سادیستیک بر لب دارد با گفتن «اینا همهاش تو جزوه بود» و «از این سادهتر امکان نداشت» از عجز و خنگی دانشجویان لذت میبرد»…..