امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مــن همینجا اعتراف میکنم:(

#1
چیه فکر کردی اعتراف میکنمBig GrinTongue


چند وقت پیش تو حیاط خونه سیگار میکشیدم که صدای باز شدن در حیاط 
اومد منم حول شدم سیگارو روی گوشیم خاموش کردم (!!) و بدترش اینکه بلافاصله گوشیو پرت کردم تو باقچه و سیگار خاموش موند تو دستم
 
مــن همینجا اعتراف میکنم:( 1
اعترافات خنده دار
 
اعتراف می کنم یه با زنگ زدم 700 اپراتور ایرانسل کلی پشت خط منتظر موندم تا بعد یه ربع یه پسره جواب داد منم حواسم دیگه به گوشی نبود هل شدم گفتم: سلام منزل آقای ایرانسل؟
 
مــن همینجا اعتراف میکنم:( 1
اعترافات خنده دار
 
وقتی بچه بودم رفتم به اطلاعات مجتمع خریده الکی اسم خودمو گفتم پیج کنه بعد با صدای دلنشینش اسمم تو مجتع پخش شد از خوشحالی قند تو دلم آب شده بود انگار بهم تی تاب داده بودن
 
مــن همینجا اعتراف میکنم:( 1
اعترافات خنده دار
 
اعتراف میکنم بچه که بودم می خواستم برم دستشویی تی وی رو خاموش میکردم تا کارتون تموم نشه وبعد میومدم گریه میکردم به مادرم میگفتم کاره تو بود روشن کردی کارتون تموم شد
 
مــن همینجا اعتراف میکنم:( 1
اعترافات خنده دار
 
اعتراف می کنم کوچیک که بودم تو سالن خونمون وقتی کسی نبود عینهو دیوونه ها شروع می کردم به رقصیدن... بعد یهویی یادم میو مد که خدا داره نگاه می کنه! خجالت می کشیدم می رفتم یه گوشه می نشستم!
 
مــن همینجا اعتراف میکنم:( 1
اعترافات خنده دار
 
یک روز واساده بودم منتظر تاکسی هی می گفتم میدون ونک!! بعد 2و3 بار دیدم بهم بد نگاه می کنن!! دو رو برم رو که نگاه کردم و یکم به چیزی که گفتم دقت کردم فهمیدم واسادم میدون ونک می گم ونک
 
مــن همینجا اعتراف میکنم:( 1
اعترافات خنده دار
 
اعتراف میکنم وقتی بچه بودم کارتون فوتبالیستها رو نشون میداد،منم که بدون استثنا عاشق تک تک پسرای تو کارتون بودم، میرفتم لباسمو عوض میکردم ،یه لباس خشگلو شیک میپوشیدم، که وقتی تو تو دوربین نگاه میکنن،منو ببینن عاشقم بشن
 
مــن همینجا اعتراف میکنم:( 1
اعترافات خنده دار
 
اعتراف میکنم بچه که بودم یه روز تومدرسه یکی از دوستام (خدا بگم چیکارش کنه)،بهم گفت هرکی توخونشون پاسور(ورق) داشته باشه و پاسوربازی کنن،باباشو میگیرن اعدام میکنن! ماهم که ازترس مرده بودیم تا رسیدیم خونه پاسورامونو سربه نیس کردیم و به خیالمون جون بابامونو نجات دادیم. تازه بعداز اونم تایه مدت توکوچه خیابون،خونه فامیلا،دوست،آشنا خلاصه هرجا پاسور میدیدیم سربه نیس میکردیم و جون آدمارو نجات میدادیم...
 
مــن همینجا اعتراف میکنم:( 1
اعترافات خنده دار
 
اعتراف میکنم یه بار اتو کشیدن موهام یکساعت طول کشید چون موهام بلند بودن ، بعد از کلی کیف کردن واحساس رضایت، نگاه کردم دیدم اتو موم خاموشه
 
مــن همینجا اعتراف میکنم:( 1
اعترافات خنده دار
 
اعتراف می کنم سوم دبیرستان بودم امتحان شیمی داشتم نخونده بودم بعد از امتحان تو شلوغی برگمو گذاشتم تو کیفم هفته ی بعد دبیرمون کلی معذرت خواست گفت برگه ی شمارو گم کردم پیدا میکنم میارم
 
مــن همینجا اعتراف میکنم:( 1
اعترافات خنده دار
 
اعتراف می کنم اعتیادم به خوردن سرلاک از بچگیم تا 3سال پیش یعنی 26 سالگیم ادامه داشت . وقتی از سر کاربا کت و شلوار و ریش پرفسوری می رفتم داروخانه برای خرید سرلاک و یارو می پرسید کوچولوتون چند وقتشه احساس حماقت خاصی بهم دست می داد
 
مــن همینجا اعتراف میکنم:( 1
اعترافات خنده دار
 
کلاس اول دبستان بودم سر درس "ص" وقتی داشتم مشقاشو مینوشتم به ذهنم رسید ما تو زبان عامیانه میگیمبارون اما کتابیش میشه باران پس صابون هم لابد صابانِ اصلش!!! از این نبوغ خودم خرکیف شدم همه مشقامو نوشتم صابان!!! فرداش معلممون به شدت نبوغمو برد زیر سوال
 
مــن همینجا اعتراف میکنم:( 1
اعترافات خنده دار
 
اعتراف می کنم واسه مصاحبه ی دانشگاه رفته بودم ، یارو گفت اصول دین رو بگو منم شرو کردم به خوندن : اصول دین پنج بود دانستنش گنج بود ...
 
مــن همینجا اعتراف میکنم:( 1
اعترافات خنده دار
 
اعتراف میکنم یه بار با چند تا از بچه ها قرار گذاشتیم بریم دم در کلاس یکی از بچه ها اذیتش کنیم،واسه همین یه لقمه جور کردیم رفتیم در کلاسشون،(حالا تصور کنید تو کلاس پر دختر) رفتیم در زدیم گفتیم ببخشید استاد ،آقای فلانی تو این کلاسن؟؟؟استاده گفت بله ایشون ته کلاس هستند، ما هم گفتیم شرمنده مامانشون اومده بود دم دانشگاه گفت این لقمرو بدیم بهش ،غذا نخورده،یعنی میتونم بگم کلاس ترکید
 
مــن همینجا اعتراف میکنم:( 1
اعترافات خنده دار
 
اعتراف می کنم سال اول دانشگاه شدیدا به یکی از دخترها علاقه مند شده بودم و روم نمیشد بهش بگم ،همیشه آرزو می کردم بهش ماشین بزنه دم دانشگاه و من ببرمش بیمارستان و نجاتش بدم بلکه عاشقم شه!!
My love is the best....finish
پاسخ
 سپاس شده توسط نفس انجمن ، ~Mahnaz~ ، PARTO.18 ، MR.FARZAM ، ❀இℬℯѕ✟♚ℊⅈℛℒஇ❀ ، نازنین*
آگهی
#2
Big GrinBig GrinBig Grinخیلی خنده دار بود به خصوص این:

اعتراف می کنم کوچیک که بودم تو سالن خونمون وقتی کسی نبود عینهو دیوونه ها شروع می کردم به رقصیدن... بعد یهویی یادم میو مد که خدا داره نگاه می کنه! خجالت می کشیدم می رفتم یه گوشه می نشستم!
پاسخ
#3
thank you.
با امدنت بهانه پیدا شده است          خورشید میان خانه پیدا شده است
ما نیم نظر چشم به هم دوخته ایم         یک لحظه ی شاعرانه پیدا شده است
پاسخ
#4
MCHeart
مــن همینجا اعتراف میکنم:( 1
پاسخ
#5
ممنون!
پاسخ
#6
اعتراف میکنم واقعا زیاد بودوخنده دارBig GrinHeart
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
ƊЄƤƦЄƧƧЄƊ

دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
مــن همینجا اعتراف میکنم:( 1
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
Wink کللللی جک اخرت خنده(اگه تکراری بود من اسممو عوض میکنم)
  شعر طنز اعتراف یک دانشجو
Wink سری جدید اعتراف میکنم خنده دار
  پسرا موقع تیپ جلف زدن.(باجنبه ها وارد شوند)تکرار میکنم با جنبه ها وارد شوند
  ☻☺☻☺بیایید اعتراف کنیم☻☺☻☺
  طنز اعتراف های مسخره
  طنز اعتراف های » مسخره «
  اعتراف های فلش خوری
  اعتراف میکنم طنز | اعتراف میکنم جدید
  اعتراف خنده دار یک دانش آموز

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان