امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امتیازات: 3.5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

بــازی روزگـــار

#51
{♥_♥}{♥_♥}{♥_♥}
به جـــرم اینکه دلــــم آه هستـــــ و آهن نیستـــــ

کسی به جز تـــو در این روزگار با من نیستـــــ

خوش آمدی.... بنشین....

آفتاب دم کــــــردم

که چای دغدغــــه ی عاشقانـــ❤ـــه ی من نیستــــــ...
{♥_♥}{♥_♥}{♥_♥}
بــازی روزگـــار  6
پاسخ
 سپاس شده توسط elmira.a
آگهی
#52
▀ . . . خــُـدایـــ ـا . . . ▀

▀ تـ ـو دُنیاے مـ ا آدَم ها

▀ یــِـہ حــآلــَـتے هـَـستــْ بــِـہ نامـِـ

▀ " کــَـمـ آوُردَלּ " !

▀ تــُـو کـِـہ خــُـدایے وَ نــِـمیتونے تــَـجرُبـَـش کــُـنے !!
بــازی روزگـــار  6
پاسخ
#53
من دیوانه نیستم فقط کمی تنهایم همین!

چرا نگاه می کنی؟ تنها ندیده ای؟

به من نخند...

من هم روزگاری عزیز دل کسی بودم....
بــازی روزگـــار  6
پاسخ
 سپاس شده توسط elmira.a
#54
ولت میکنم میرم . . .

نه اینکه دوست نداشته باشم ها !!

بین خودمون باشه ...

" از نـــــخــــــودی بودن متنـــــــــفــرم " Wink
پاسخ
#55
لعنت به روزگار نبودنت
بَد بوـی ، گوود لیپز ... D;
بــازی روزگـــار  6









پاسخ
#56
یک برگ دیگر از تقویم عمرم را پاره می کنم

امروز هم گذشت

با مرور خاطرات دیروز

با غم نبودنت..و سکوتی سنگین

و من شتابان در پی زمان بی هدف

فقط میروم ..فقط میدوم

یاسها هم مثل من خسته اند از خزان و سرما

گرمی مهر تو را میخواهند

غنچه های باغ هم دیگر بهانه میگیرند

میان کوچه های تاریک غربت و تنهایی

صدای قدمهایت را می شنوم اما تو نیستی

فقط صدایی مبهم

قول داده بودی برایم سیب بیاوری

سیب سرخ خورشید

سیب سرخ امید

یادت هست؟؟؟

و رفتی و خورشید را هم بردی

و من در این کوچه های تنگ و تاریک

سرگردانم و منتظر

برگی از زندگی ام را ورق میزنم

امروز به پایان دفترم نزدیکم ...
پاسخ
آگهی
#57
دلم تنگ شده است
برای آغوشی که خیلی هم مطمئن نیستم"مال من" باشد...
بــازی روزگـــار  6
پاسخ
 سپاس شده توسط elmira.a
#58
هـمه نیمکتهای پارک 2 نفره اند...

بیخیال رو چمن میـشـیـنـم!!
پاسخ
#59
دِلـتـَنـگـَـم..

هـَمـيــن!

و ايــن نـيــآز بــه هـيــچ زَبــآن ِ شـآعـِـرآنــه ايــي نـَـدآرد!!

مَـن بـه پــآيـــآن ِ دِلـتَـنـگـي مـي انـديــشـَـم..

آن نـَهــآيـَتــي كــه..

تــو را بــَراي هَـمـيـشـه خـوآهـَـم دآشــت..!
بــازی روزگـــار  6
پاسخ
 سپاس شده توسط elmira.a
#60
خوابیده بودم کابوس میدیدم ؛ از خواب بلند شدم تا به آغوشت پناه ببرم…
افسوس …
یادم رفته بود که از نبودنت به خواب پناه برده بودم...
خــط زدنِ مَـــن ، پـایــآنِ من نبـــود !!!
آغـــاز بی لیاقتـــیِ تـو بــود!
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان