01-12-2013، 17:01
لطفا این پستو با دقت بخونید چون :
من از زبون تمام نسل هفتادی ها حرف زدم پس اگه نظرتون با نظر من مغایره بهتره بگید ...
با سپاس فراوان
میخواهم از چیزی حرف بزنم که هیچگاه آن را احساس نکرده ام ...
از چیزی که فقط حرفش را شنیده ام ...
از کلمه ای که همه آن را تکذیب می کنند ...
از سخنی که گمان می کنم انجام دادنش بسی دشوار است ولی غیر ممکن نیست ...
میخواهم از عدالت حرف بزنم ...
هنوز به درک درستی از عدالت نرسیده ام ... نه میتوانم بگویم دروغ است ؛ نه تصدیقش میکنم ... و فقط باورش دارم ...
این روزها حال و هوای همه جا عوض شده است ...
دیگر حرفی از مهربانی ها نیست ...
همه مغرورند ...
مهربانی کنی اقرار به ساده بودنت کرده ای ...
در این قرارگاه هیچکس جز خوشبختی خودش را نمیخواهد ...
و همه گمان می کنند و می کنیم که خوشبختی در این قرارگاه جز با پول بدست نخواهد آمد ...
اینجا فاصله ها زیاد است .
میگویند فاصله ها مهم نیست ... ولی دروغ میگویند ...
فاصله ی نگرش یک دختر بچه ی پولدار با دختر بچه ای فقیر به زمستان خیلی مهم است ...
یکی عاشق زمستان و اسکی میشود و دیگری از زمستان و برف متنفر ...
فاصله ها مهم هستند ...
اینجا همه "من" هستند ...
اینجا تنبلی ، افتخار کردن به پول باب شده است ...
اینجا پول حرف اول را میزند ...
همه میخواهند بگوید نسل هفتادی اینگونه است ...
میخوهیم بگوییم ما فرق داریم ...
ما دگرگون خواهیم کرد ...
ولی این ما نیستیم ... این ما با آن ما تفاوت ها دارد ...
این ما را ما نساخته ایم ... آن ها ساخته اند ... آن ها
ما میخواهیم بگوییم دنبال عدالتیم ...
ما عدالت میخواهیم ... آیا این عدالت است؟؟؟؟؟؟؟
اینجا همه از تحول حرف میزنند ...
از عدالت ... از آبادی ... از نقد
ولی وقتی به خودشان می رسد نقد را به راحتی نقد می کنند ...
آری ... ما نسل هفتادی هستیم ... نسلی که خواهان عدالت است ...
نسلی که خدا میخواهد ... ما خدا میخواهیم ... نسلی که الگوییمی خواهد برای زیستن ...
نسلی که بین دوراهی بس خطرناک گیر افتاده ... نسلی که مخالف اما موافق دین است ...
نسلی که به زودی تحول ایجاد خواهد کرد ...
آری ما نسل هفتادی ها دنبال عدالت هستیم ...
آری ما نسل هفتادی هستــــیم
من از زبون تمام نسل هفتادی ها حرف زدم پس اگه نظرتون با نظر من مغایره بهتره بگید ...
با سپاس فراوان
میخواهم از چیزی حرف بزنم که هیچگاه آن را احساس نکرده ام ...
از چیزی که فقط حرفش را شنیده ام ...
از کلمه ای که همه آن را تکذیب می کنند ...
از سخنی که گمان می کنم انجام دادنش بسی دشوار است ولی غیر ممکن نیست ...
میخواهم از عدالت حرف بزنم ...
هنوز به درک درستی از عدالت نرسیده ام ... نه میتوانم بگویم دروغ است ؛ نه تصدیقش میکنم ... و فقط باورش دارم ...
این روزها حال و هوای همه جا عوض شده است ...
دیگر حرفی از مهربانی ها نیست ...
همه مغرورند ...
مهربانی کنی اقرار به ساده بودنت کرده ای ...
در این قرارگاه هیچکس جز خوشبختی خودش را نمیخواهد ...
و همه گمان می کنند و می کنیم که خوشبختی در این قرارگاه جز با پول بدست نخواهد آمد ...
اینجا فاصله ها زیاد است .
میگویند فاصله ها مهم نیست ... ولی دروغ میگویند ...
فاصله ی نگرش یک دختر بچه ی پولدار با دختر بچه ای فقیر به زمستان خیلی مهم است ...
یکی عاشق زمستان و اسکی میشود و دیگری از زمستان و برف متنفر ...
فاصله ها مهم هستند ...
اینجا همه "من" هستند ...
اینجا تنبلی ، افتخار کردن به پول باب شده است ...
اینجا پول حرف اول را میزند ...
همه میخواهند بگوید نسل هفتادی اینگونه است ...
میخوهیم بگوییم ما فرق داریم ...
ما دگرگون خواهیم کرد ...
ولی این ما نیستیم ... این ما با آن ما تفاوت ها دارد ...
این ما را ما نساخته ایم ... آن ها ساخته اند ... آن ها
ما میخواهیم بگوییم دنبال عدالتیم ...
ما عدالت میخواهیم ... آیا این عدالت است؟؟؟؟؟؟؟
اینجا همه از تحول حرف میزنند ...
از عدالت ... از آبادی ... از نقد
ولی وقتی به خودشان می رسد نقد را به راحتی نقد می کنند ...
آری ... ما نسل هفتادی هستیم ... نسلی که خواهان عدالت است ...
نسلی که خدا میخواهد ... ما خدا میخواهیم ... نسلی که الگوییمی خواهد برای زیستن ...
نسلی که بین دوراهی بس خطرناک گیر افتاده ... نسلی که مخالف اما موافق دین است ...
نسلی که به زودی تحول ایجاد خواهد کرد ...
آری ما نسل هفتادی ها دنبال عدالت هستیم ...
آری ما نسل هفتادی هستــــیم