13-05-2012، 14:22
فرزند 2 ساله شما با رژ لب روی دیوار نوشته، بچه 5 ساله شما یک کلوچه را خورده در حالیکه گفته بودید نخورد. اولین واکنش شما این است که از خشم منفجر شوید. اما تصمیم گرفتهاید که از این به بعد صبورتر باشید. علاوه بر آن می دانید زمانی که بر آشفته می شوید، باید معذرت خواهی کنید. آنچه که شما نیاز دارید یک برنامه 60 ثانیه ای می باشد. این برنامه یک متد مشخص و خاص نیست بلکه یک استراتژی است که روی رفتار غلط کودک شما متمرکز نمیشود بلکه روی واکنش شما تمرکز دارد. اگر این برنامه 60 ثانیهای را به کار ببرید به نتایج مطلوبی دست پیدا خواهید کرد. شما می توانید خود را کنترل کنید و کودک شما می داند که چه توقعی از او دارید.
6 مرحله ساده این برنامه از این قرار می باشد:
0 تا10ثانیه : سریع اقدام کنید.
اولین اقدام شما باید این باشد که رژ لب را بردارید و سریع او را از کنار میز ببرید، همچنین از برادر و خواهرهایش جدا کنید. نه اینکه به او امر کنید دست بردارد و انتظار داشته باشید وی اطاعت کند. امنیت اولین اقدام است. لذا اگر موقعیت خطر سازی وجود دارد سریع اقدام کنید. و باید هر چیزی که ایجاد مشکل می کند را از فرزند خود دور کنید. کودک شما احتیاج دارد که روی شما و موقعیت تمرکز کند. از این رو کلوچه یا دیگر چیزها حواس او را پرت می کنند. کودک خود را از صحنه جرم دور کنید و خودتان از درهم و برهمی و ریخت و پاش دور شوید، بنابراین کمتر کلافه می شوید و بعدا احساس پشیمانی نمی کنید.
ثانیه های 10تا20 آرام بمانید:
خود شما می دانید که چطور مهماندارهای هواپیما از شما خواهش می کنند که ماسک اکسیژن خود را بزنید، قبل از اینکه به کودک خود کمک کنید تا ماسک را بزند. رفتار با احساس چیزی مثل اول مراقبت از خود می باشد. مشکل عصبانی بودن نیست بلکه کنترل عصبانیت مهم می باشد. این که عهد کنید عصبانی و خشمگین نشوید مشکل می باشد، شما با این کار فقط احساس بد خود را فرو مینشانید. کودکان حتی زمانی که پدر و مادر خشم خود را پنهان می کنند متوجه میشوند. آنچه که باید به آن توجه کرد این است که باید عصبانیت را محدود کرد. اگر در یک خانواده شلوغ و پر جمعیت بزرگ شده باشید و هر کسی فریاد می کشیده مهار احساسات مشکل می باشد. شما باید خشم خود را به گونه ای دیگر تخلیه کنید به جای اینکه با کودک خود دعوا کنید، می توانید با صدای بلند بگویید آه ه ه ه ه. بدین طریق کودک شما تحقیر نمی شود و صدای شما را می شنود و به شما کمک می کند که موقعیت را کنترل کنید .اما اگر بر عکس، شما فریاد بزنید نمی توانید آنچه را که می خواهید به کودک خود یاد بدهید. چون که فرزند شما به احساس پر تنش شما توجه می کند نه به رفتار غلط.
ثانیه های20تا30 :موقعیت را سنجیدن:
چند ثانیه ای فکر خود را بر روی آنچه اتفاق افتاده متمرکز کنید. یک دکتر گفته است که من به خاطر می آورم زمانی را که کودک 2 ساله ام به روی دیوارها و کاناپه منزلم با ماژیک بنفش نقاشی کرده بود. کاناپه و دیوارها خراب شده بود، خیلی بر آشفته شدم. از طرف دیگر، پسرم هاج و واج به نظر می رسید و از عکس ا لعمل من قلبش شکسته بود. متاسفانه اگر چند لحظه صبر کرده بودم، متوجه می شدم که فرزندم این کار را از کتاب داستان کودکان یاد گرفته بود. از دیدگاه او این یک سعی و تلاش خلاق بوده است. هر چند که آگاه شدن از قصد کودک شما، کاناپه یا هر چیز دیگر را نجات نمی دهد، اما باعث می شود که دفعه دیگر کودک شما این کار را تکرار نکند. باید اتفاق را از آنچه که در گذشته به وقوع پیوسته و آنچه که احتمالا در آینده پیش می آید، جدا فرض کنید و اگر به موقعیت در همان لحظه فکر کنید، نه اینکه بگویید این کار را چند بار تا حالا تکرار کرده، می توانید تصمیم عاقلانه تری بگیرید. و وقت آن است که ببینید علت رفتار کودک شما چیست؟ مثلا وقتی کودک 3 ساله ای نق می زند و بد اخلاقی می کند، ممکن است گرسنه باشد. یا وقتی فرزند 8 ساله ای درست صبحانه نمی خورد، ممکن است کم خوابی داشته باشد. بنابراین باید نقش خود را بر آورد کنید. از خود سوال کنید، آیا کاری میتوانم بکنم که دیگر این رفتار کودک در آینده تکرار نشود، مثلا ایجاد محدودیت هایی یا تغییر برنامه روتین خانواده- به عبارت دیگر به کودک نگویید چند بار تا حالابه تو گفته ام........؟حتی اگر 100 بار هم به او گفته باشید (که نگفته اید)دلیل نمی شود که اصلا تکرار کنید، بلکه باید به او دوباره و دوباره تذکر بدهید.
ثانیه های 30تا40 :با کودک خود صحبت کنید.
وقتی کودک را به حال خود می گذارید به او بگویید چرا از او می خواهید این کار را نکند،2 یا 3 جمله کافی خواهد بود. هر چه کودک کوچکتر باشد، تعداد کلمات کمتری باید به کار برد. به او نگاه کنید. او احتیاج دارد که بفهمد، آنچه را که انجام داده اشتباه بوده است و چه کاری صحیح می باشد. به او بگویید نباید روی دیوار چیزی بکشیم بلکه باید روی تکه کاغذ نقاشی کنیم. یا الآن نباید کلوچه بخوری چون که زمان شام نزدیک است، به جای آن یک هویج میل کن. اما اگر کودک اعتراض دارد بعدا با او صحبت کنید، ممکن است در آن واحد بخواهد از خود دفاع کند و به طور صحیح وارد مکالمه نشود.
ثانیه های40-50:
با خود بیندیشید که آیا یک پیامد احتیاج است یا نه-خیلی از پدر و مادرها فکر می کنند تنبیه قلب نظم و انظباط است. اما کارشناسان با این نظریه مخالف می باشند. پیامدها در صورتی لازم هستند که رفتار مداوم شما کار ساز نباشد. مثلا 4 یا 5 بار اگر کلوچه را از دست کودک خود بگیرید و بگویید الان موقع شام است، فایده ندارد، خود او باید پی به نتیجه کار خود ببرد. یا اگر کودک داخل خانه توپ بازی می کند، توپ را از او بگیرید، اما او را تنبیه نکنید و در موقعیتی مناسب با او صحبت کنید. فقط زمانی کودک خود را تنبیه کنید که اصلا به تذکرات شما توجه نمی کنند یا آنها را نادیده می گیرند. آنچه که اثر بخش می باشد این است که کودک شما نتیجه کار خود را تجربه کند، مثلا بفهمد اگر دیگر بچه ها را بزند، آنها او را به بازی راه نمی دهند. همه این صحبت ها، نظرات دکترها و کارشناسان بوده است-خود شما می توانید نظر دکتر خود را در هر زمینه ای جویا شوید.
ثانیه های 50-60 :پیامد را تقویت کنید.
ذهن کودک کاملا منطقی است و اگر پدر و مادر کاری را خودشان انجام ندهند، کودک از آنها پیروی می کند و با خود می گوید حالا که پدر و مادرم به آن عمل نمی کنند پس من هم نیاز نیست عمل کنم. نظر عوام بر این عقیده است که قوانین کمتری برای بچه ها قرار دهیم، در عوض قوانین را به مرور تقویت کنیم. کودکان را به گونه ای تهدید کنید که امکان پذیر باشد. مثلا نگویید این آخرین کلوچه ای است که می خوری این اخرین باری است که در ماه بازی می کنی. اگر به این گونه رفتار کنید نه تنها کودک خود را می رنجانید بلکه در نهایت صلاحیت خود را زیر سوال می برید.
6 مرحله ساده این برنامه از این قرار می باشد:
0 تا10ثانیه : سریع اقدام کنید.
اولین اقدام شما باید این باشد که رژ لب را بردارید و سریع او را از کنار میز ببرید، همچنین از برادر و خواهرهایش جدا کنید. نه اینکه به او امر کنید دست بردارد و انتظار داشته باشید وی اطاعت کند. امنیت اولین اقدام است. لذا اگر موقعیت خطر سازی وجود دارد سریع اقدام کنید. و باید هر چیزی که ایجاد مشکل می کند را از فرزند خود دور کنید. کودک شما احتیاج دارد که روی شما و موقعیت تمرکز کند. از این رو کلوچه یا دیگر چیزها حواس او را پرت می کنند. کودک خود را از صحنه جرم دور کنید و خودتان از درهم و برهمی و ریخت و پاش دور شوید، بنابراین کمتر کلافه می شوید و بعدا احساس پشیمانی نمی کنید.
ثانیه های 10تا20 آرام بمانید:
خود شما می دانید که چطور مهماندارهای هواپیما از شما خواهش می کنند که ماسک اکسیژن خود را بزنید، قبل از اینکه به کودک خود کمک کنید تا ماسک را بزند. رفتار با احساس چیزی مثل اول مراقبت از خود می باشد. مشکل عصبانی بودن نیست بلکه کنترل عصبانیت مهم می باشد. این که عهد کنید عصبانی و خشمگین نشوید مشکل می باشد، شما با این کار فقط احساس بد خود را فرو مینشانید. کودکان حتی زمانی که پدر و مادر خشم خود را پنهان می کنند متوجه میشوند. آنچه که باید به آن توجه کرد این است که باید عصبانیت را محدود کرد. اگر در یک خانواده شلوغ و پر جمعیت بزرگ شده باشید و هر کسی فریاد می کشیده مهار احساسات مشکل می باشد. شما باید خشم خود را به گونه ای دیگر تخلیه کنید به جای اینکه با کودک خود دعوا کنید، می توانید با صدای بلند بگویید آه ه ه ه ه. بدین طریق کودک شما تحقیر نمی شود و صدای شما را می شنود و به شما کمک می کند که موقعیت را کنترل کنید .اما اگر بر عکس، شما فریاد بزنید نمی توانید آنچه را که می خواهید به کودک خود یاد بدهید. چون که فرزند شما به احساس پر تنش شما توجه می کند نه به رفتار غلط.
ثانیه های20تا30 :موقعیت را سنجیدن:
چند ثانیه ای فکر خود را بر روی آنچه اتفاق افتاده متمرکز کنید. یک دکتر گفته است که من به خاطر می آورم زمانی را که کودک 2 ساله ام به روی دیوارها و کاناپه منزلم با ماژیک بنفش نقاشی کرده بود. کاناپه و دیوارها خراب شده بود، خیلی بر آشفته شدم. از طرف دیگر، پسرم هاج و واج به نظر می رسید و از عکس ا لعمل من قلبش شکسته بود. متاسفانه اگر چند لحظه صبر کرده بودم، متوجه می شدم که فرزندم این کار را از کتاب داستان کودکان یاد گرفته بود. از دیدگاه او این یک سعی و تلاش خلاق بوده است. هر چند که آگاه شدن از قصد کودک شما، کاناپه یا هر چیز دیگر را نجات نمی دهد، اما باعث می شود که دفعه دیگر کودک شما این کار را تکرار نکند. باید اتفاق را از آنچه که در گذشته به وقوع پیوسته و آنچه که احتمالا در آینده پیش می آید، جدا فرض کنید و اگر به موقعیت در همان لحظه فکر کنید، نه اینکه بگویید این کار را چند بار تا حالا تکرار کرده، می توانید تصمیم عاقلانه تری بگیرید. و وقت آن است که ببینید علت رفتار کودک شما چیست؟ مثلا وقتی کودک 3 ساله ای نق می زند و بد اخلاقی می کند، ممکن است گرسنه باشد. یا وقتی فرزند 8 ساله ای درست صبحانه نمی خورد، ممکن است کم خوابی داشته باشد. بنابراین باید نقش خود را بر آورد کنید. از خود سوال کنید، آیا کاری میتوانم بکنم که دیگر این رفتار کودک در آینده تکرار نشود، مثلا ایجاد محدودیت هایی یا تغییر برنامه روتین خانواده- به عبارت دیگر به کودک نگویید چند بار تا حالابه تو گفته ام........؟حتی اگر 100 بار هم به او گفته باشید (که نگفته اید)دلیل نمی شود که اصلا تکرار کنید، بلکه باید به او دوباره و دوباره تذکر بدهید.
ثانیه های 30تا40 :با کودک خود صحبت کنید.
وقتی کودک را به حال خود می گذارید به او بگویید چرا از او می خواهید این کار را نکند،2 یا 3 جمله کافی خواهد بود. هر چه کودک کوچکتر باشد، تعداد کلمات کمتری باید به کار برد. به او نگاه کنید. او احتیاج دارد که بفهمد، آنچه را که انجام داده اشتباه بوده است و چه کاری صحیح می باشد. به او بگویید نباید روی دیوار چیزی بکشیم بلکه باید روی تکه کاغذ نقاشی کنیم. یا الآن نباید کلوچه بخوری چون که زمان شام نزدیک است، به جای آن یک هویج میل کن. اما اگر کودک اعتراض دارد بعدا با او صحبت کنید، ممکن است در آن واحد بخواهد از خود دفاع کند و به طور صحیح وارد مکالمه نشود.
ثانیه های40-50:
با خود بیندیشید که آیا یک پیامد احتیاج است یا نه-خیلی از پدر و مادرها فکر می کنند تنبیه قلب نظم و انظباط است. اما کارشناسان با این نظریه مخالف می باشند. پیامدها در صورتی لازم هستند که رفتار مداوم شما کار ساز نباشد. مثلا 4 یا 5 بار اگر کلوچه را از دست کودک خود بگیرید و بگویید الان موقع شام است، فایده ندارد، خود او باید پی به نتیجه کار خود ببرد. یا اگر کودک داخل خانه توپ بازی می کند، توپ را از او بگیرید، اما او را تنبیه نکنید و در موقعیتی مناسب با او صحبت کنید. فقط زمانی کودک خود را تنبیه کنید که اصلا به تذکرات شما توجه نمی کنند یا آنها را نادیده می گیرند. آنچه که اثر بخش می باشد این است که کودک شما نتیجه کار خود را تجربه کند، مثلا بفهمد اگر دیگر بچه ها را بزند، آنها او را به بازی راه نمی دهند. همه این صحبت ها، نظرات دکترها و کارشناسان بوده است-خود شما می توانید نظر دکتر خود را در هر زمینه ای جویا شوید.
ثانیه های 50-60 :پیامد را تقویت کنید.
ذهن کودک کاملا منطقی است و اگر پدر و مادر کاری را خودشان انجام ندهند، کودک از آنها پیروی می کند و با خود می گوید حالا که پدر و مادرم به آن عمل نمی کنند پس من هم نیاز نیست عمل کنم. نظر عوام بر این عقیده است که قوانین کمتری برای بچه ها قرار دهیم، در عوض قوانین را به مرور تقویت کنیم. کودکان را به گونه ای تهدید کنید که امکان پذیر باشد. مثلا نگویید این آخرین کلوچه ای است که می خوری این اخرین باری است که در ماه بازی می کنی. اگر به این گونه رفتار کنید نه تنها کودک خود را می رنجانید بلکه در نهایت صلاحیت خود را زیر سوال می برید.