10-11-2013، 18:58
عملیات طوری شد که بدون خاکریز، ادامه ی نبرد غیر ممکن بود. لودرها آمدند جلوتر از نیروها شروع به کار کردند؛ فاصله شان باتانک های دشمن شاید به 100 متر هم نمی رسید. باد شدید هم می وزید که گرد و غبار بلندی ایجاد کرده بود.
پشت فرمان یکی از لودرها خسرو صبوری نشسته بود. بدون هیچ واهمه ای در مقابل توپ مستقیم تانک ها داشت خاکریز می زد که بعد از دقایقی گلوله مستقیم تانک، لودر او را نشانه رفت و به لودر اصابت و همزمان ترکشی، لوله هیدرولیک بازوهای لودر را پاره کرد و روغن داغ با حرارت مرگبار روی لودر ریخت. لودر شد یک پارچه آتش.
خسرو صبوری هم پشت فرمان لودر؛ تا بچه ها رسیدند خسرو دیگر پشت فرمان نبود. فقط پاهای خسرو بود که روی پدالها قرار داشت.همان پاها را آوردند در امام زاده عقیل (علیه السلام) اسلامشهر کنار برادرِ شهیدش دفن کردند.