28-10-2013، 13:48
زندگینامه حضرت یحیی
زکریا (ع) یکى از پیامبران الهى است که عمر با برکت خویش را در راه دعوت به خداپرستى و خدمت در بیت المقدس سپرى نمود. وى آرزومند بود خداوند به او پسرى مرحمت کند تا پس از او رسالت پدر را استمرار بخشد و قوم او به گمراهى نیفتند؛ زیرا نشانه هاى گمراهى میان آنان هویدا بود، ولى پیرى و سالخوردگى حضرت و نازایى همسر سالخوردهاش امید و آرزوى فرزند داشتن او را کاهش مىداد، امّا زکریا که به پروردگار خویش ایمان داشت، مى دانست هیچ مانعى نمى تواند در برابر قدرت الهى عرض اندام کند.
روزى در معبد، بر مریم وارد شد -چه اینکه مریم شب و روز خود را در آنجا مى گذراند – در برابر او خوراک و آشامیدنى و میوه هاى غیر فصلى ملاحظه کرد، از او پرسید اینها را از کجا آورده اى؟ پاسخ داد: اینها از نزد پروردگارى است که به هر که خواهد بى اندازه نعمت مى دهد.
وقتى زکریا این نشانه هاى بارزِ قدرتِ الهى و احترامى را که به مریم پارسا و تنها عنایت کرده بود، مشاهده نمود، او را بر این داشت که با پروردگار خود مناجات کند و عرضه بدارد: پروردگارا، من پیر و سالخورده گشته ام و استخوانهایم ضعیف و ناتوان شده و موى سرم سپید گشته است، آرزو و امید بسیار دارم که دعایم را بپذیرى و به من فرزندى عنایت کنى، چه اینکه من خود را از عطاى بى انتهاى تو هرگز محروم ندانسته، بلکه با استجابت دعایم انتظار سعادتمندى دارم.
پروردگارا، من به جهت خواسته دنیوى و صِرف علاقه به فرزند به درگاهت دعا نکردم، امّا ملاحظه مى کنم که خویشاوندان من به تبهکارترین مردم تبدیل شده اند و مطمئن نیستم پس از من احکام دین را به پاداشته و میان مردم به عدالت رفتار کنند، ولى پروردگارا با وجود نازایى همسرم، تو قادرى که دعایم را مستجاب گردانى و به من پسرى عنایت کنى تا علم و دانش و دین را از من و مُلک و پادشاهى را از آل یعقوب به ارث بَرَد و او را مورد خرسندى خویش قرار ده.
کُلَّما دَخَلَ عَلَیْها زَکَرِیّا المِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً قالَ یا مَرْیَمُ أَنّى لَکِ هذا قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ* هُنالِکَ دَعا زَکَرِیّا رَبَّهُ قالَ رَبِّ هَبْ لِى مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعاءِ؛
هر گاه زکریا در مکان عبادت بر مریم وارد مىشد، طعامى را نزدش ملاحظه مى کرد، گفت: اى مریم، این خوراکى ها را از کجا آورده اى؟ گفت: اینها از نزد خدایند، خداوند به هر که خواهد بى حساب روزى مى دهد. اینجا بود که زکریا پروردگار خویش را خواند و عرضه داشت: پروردگارا، از پیشگاه خودت به من فرزندانى پاک سرشت عنایت کن، به راستى که تو دعا را مى شنوى و مستجاب مى گردانى.
ذِکْرُ رَحْمَةِ رَبِّکَ عَبْدَهُ زَکَرِیّا * إِذ نادى رَبَّهُ نِداءاً خَفِیّاً * قالَ رَبِّ إِنِّى وَهَنَ العَظْمُ مِنِّى وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَیْباً وَلَمْ أَکُنْ بِدُعائِکَ رَبِّ شَقِیّاً * وَإِنِّى خِفْتُ المَوالِىَ مِنْ وَرائِى وَکانَتِ امْرَأَتِى عاقِراً فَهَبْ لِى مِنْ لَدُنْکَ وَلِیّاً * یَرِثُنِى وَیَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِیّاً؛
پروردگار تو از رحمت خویش بر بندهاش زکریا سخن مى گوید، آنگاه که زکریا خداى خود را نهانى خواند و عرض کرد: پروردگارا، استخوانهایم سست گشته و پیرى مویم را سپید نموده است، ولى من هیچ گاه از عطاى تو محروم نبوده ام. بار خدایا، من از این وارثان کنونى بیمناکم که راه باطل پویند و همسرم نیز نازاست، از پیشگاه خود به من جانشینى شایسته عنایت کن که وارث من و همه آل یعقوب باشد، خداوندا، او را وارثى پسندیده و صالح مقرر دار.
مژده ولادت یحیى(ع)
خداوند دعاى زکریا را به استجابت رساند و فرشتگانى را نزد او فرستاد تا به او مژده دهند که خداى متعال به زودى به او فرزندى عنایت خواهد فرمود و نام یحیى را برایش برگزیند که ویژه اوست و هیچ کس را به این اسم نامگذارى نکرده است و به زودى برکات الهى بر او وارد مى شود. وى به کتاب الهى ایمان مى آورد و پیشواى قوم خود خواهد بود و از شهوات و هواى نفس اجتناب و دورى مى کند.
زکریا از این مژده شگفت زده شد؛ زیرا او پیرمردى سالخورده بود و همسرى نازا داشت که حتى در دوران جوانى، فرزندى از او متولد نشده بود. بدو گفته شد: خداوند این چنین اراده فرموده و این کار بر او آسان است، چنان که خداوند تو را نیز از نیستى به هستى آورد.
اینجا بود که زکریا از پروردگار خویش خواست: تا نشانه و علامتى براى او ارائه دهد که پى ببرد همسرش بارداراست و خداى متعال او را مطلع ساخت. علامتى که به واسطه آن برباردارى همسر خود آگاه گردد، این خواهد بود که مدت سه روز نمى تواند با مردم سخن بگوید و چیزى را جز با اشاره دست یا چشم و یا حرکت دادن سر و امثال آن، نمىتواند بدانان بفهماند.
زکریا سه روز بدین منوال گذراند، چه اینکه خداوند به او دستور داده بود در مدت این سه روز خدا را زیاد یاد کرده و در صبح و شام او را تسبیح گوید؛ زیرا وى هر چند توان سخن گفتن با مردم را ندارد، ولى مى تواند عبادت نموده و خدا را تسبیح گوید. خداى متعال فرمود:
یا زَکَرِیّا إِنّا نُبَشِّرُکَ بِغُلامٍ اسْمُهُ یَحْیى لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِیّاً * قالَ رَبِّ أَنّى یَکُونُ لِى غُلامٌ وَکانَتِ امْرَأَتِى عاقِراً وَقَدْ بَلَغْتُ مِنَ الکِبَرِ عِتِیّاً * قالَ کَذلِکَ قالَ رَبُّکَ هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ وَقَدْ خَلَقْتُکَ مِنْ قَبْلُ وَلَمْ تَکُ شَیْئاً * قالَ رَبِّ اجْعَلْ لِی آیَةً قالَ آیَتُکَ أَلّاتُکَلِّمَ النّاسَ ثَلاثَ لَیالٍ سَوِیّاً * فَخَرَجَ عَلى قَوْمِهِ مِنَ المِحْرابِ فَأَوْحى إِلَیْهِمْ أَنْ سَبِّحُوا بُکْرَةً وَعَشِیّاً؛
اى زکریا، ما تو را به پسرى به نام یحیى مژده مى دهیم، و قبلاً کسى را به این اسم ننامیده ایم. عرض کرد: پروردگارا، چگونه من صاحبِ فرزند مى شوم، در صورتى که همسرم نازاست و من پیرى سالخورده ام. فرشته گفت: خداوند فرمود: این کار بر من آسان است و من خودت را از نیستى به هستى آوردم. عرض کرد: پروردگارا، برایم نشانه اى قرار ده. فرمود: نشانه ات این باشد که سه روز با مردم سخن نگویى. وى از محل عبادت خارج و نزد مردم رفت و خداوند به آنان وحى کرد که صبح و شام به ذکر و تسبیح خدا بپردازید.
فَنادَتْهُ المَلائِکَةُ وَهُوَ قائِمٌ یُصَلّى فِى المِحْرابِ أَنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُکَ بِیَحْیى مُصَدِّقاً بِکَلِمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَسَیِّداً وَحَصُوراً وَنَبِیّاً مِنَ الصّالِحِینَ * قالَ رَبِّ أَنَّى یَکُونُ لِى غُلامٌ وَقَدْ بَلَغَنِىَ الکِبَرُ وَامْرَأَتِی عاقِرٌ قالَ کَذلِکَ اللَّهُ یَفْعَلُ ما یَشاءُ* قالَ رَبِّ اجْعَلْ لِی آیَةً قالَ آیَتُکَ أَلّا تُکَلِّمَ النّاسَ ثَلاثَةَ أَیّامٍ إِلّا رَمْزاً وَاذکُرْ رَبَّکَ کَثِیرا وَسَبِّحْ بِالعَشِىِّ وَالإِبْکارِ؛
سپس فرشتگان زکریا را که در محراب عبادت به نماز ایستاده بود، ندا کردند که خداوند تو را به ولادت یحیى مژده مى دهد، چه اینکه او نبوت عیسى را تصدیق مى کند و خود فردى پیشوا وپارسا و پیامبرى از شایستگان است، عرضه داشت: پروردگارا، چگونه من صاحب فرزندى شوم در صورتى که پیر و سالخورده گشته ام و همسرم نیز نازاست: گفت: چنین است کار خدا، هر عملى را بخواهد انجام مىدهد. عرض کرد: پروردگارا، برایم نشانه اى مقرر فرما، فرمود: نشانه ات این است که مدت سه روز با مردم جز به اشاره سخن نگویى، و پروردگار خویش را صبح و شام بسیار ذکر و تسبیح بنما.
پیامبرى یحیى
اراده الهى تحقق یافت و همسر زکریا (ع) باردار شد، پس از پایان مدت حمل، یحیى متولد گشت، خداوند به وى موهبتهاى بزرگى بخشید، از جمله به او هوشمندى و خوش فهمى عنایت کرد و به او دستور داد تا تورات را بخواند و با عزمى راسخ به دستورات آن عمل نماید و از همان کودکى به وى بینشى عطا کرد که توان درک و فهم دین و احکام آن را داشته باشد و از رحمت وافر خویش به او نفسى رؤوف و قلبى مهربان عنایت کرد و او را از پلیدى ها پاکیزه گرداند و پرهیزکار و فرمانبردار خدا قرار داده و در مدت زندگى مرتکب گناهى نشد و به پدر و مادر فوقالعاده نیکى و احسان مى نمود.
او انسانى فروتن و خوشرفتار بود. خداوند بر او درود پاک فرستاد و او را در عافیت و امان قرار داد تا هیچ گونه گزندى در روز ولادت، و روز وفات و روز قیامت که براى حسابرسى در پیشگاه خداوند زنده مى شود، به او نرسد. خداى متعال فرمود:
یا یَحْیى خُذِ الکِتابَ بِقُوَّةٍ وَآتَیْناهُ الحُکْمَ صَبِیّاً * وَحناناً مِنْ لَدُنّا وَزَکاةً وَکانَ تَقِیّاً * وَبَرّاً بِوالِدَیْهِ وَلَمْ یَکُنْ جَبّاراً عَصِیّاً * وَسَلامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَیَوْمَ یَمُوتُ وَیَوْمَ یُبْعَثُ حَیّاً؛
اى یحیى، کتاب آسمانى را به قوّت نبوت فراگیر و ما در همان سن کودکى به او مقام نبوت بخشیدیم. او از نزد ما انسانى مهربان و پاک سرشت و پرهیزکار بود، وى به پدر و مادر خود مهربانى و نکوکارى نمود و گردنکشى و نافرمانى آنها نکرد. درود بر او باد آن روز که متولد گشت و آن روز که از دنیا مى رود و زمانى که زنده برانگیخته شود.