25-10-2013، 17:51
مغايرتهای زمان ما
Today we havebigger houses and smaller families; more conveniences, but less time
ما امروزه خانه های بزرگتراما خانواده های کوچکتر داريم؛ راحتی بيشتر اما زمان کمتر
we have moredegrees, but less common sense; more knowledge, but less judgment
مدارک تحصيلی بالاتر امادرک عمومی پايين تر ؛ آگاهی بيشتر اما قدرت تشخيص کمتر داريم
We have more experts, butmoreproblems; more medicine, but less wellness
متخصصان بيشتر اما مشکلاتنيز بيشتر؛ داروهای بيشتر اما سلامتی کمتر
We spend toorecklessly, laugh too little, drive too fast, get to angry too quickly, stay up too late, get up too tired, read too little, watch TV too often, and pray too seldom
بدون ملاحظه ايام را میگذرانيم، خيلی کم می خنديم، خيلی تند رانندگی می کنيم، خيلی زود عصبانی می شويم، تا ديروقت بيدار می مانيم، خيلی خسته از خواب برمی خيزيم، خيلی کم مطالعه می کنيم، اغلب اوقات تلويزيون نگاه می کنيم و خيلی بندرت دعا می کنيم
We havemultiplied our possessions, but reduced our values. We talk too much, love too little and lie too often
چندين برابر مايملک داريماما ارزشهايمان کمتر شده است. خيلی زياد صحبت مي کنيم، به اندازه کافی دوست نمي داريم و خيلی زياد دروغ می گوييم
We've learnedhow to make a living, but not a life; we've added years to life, not life to years
زندگی ساختن را ياد گرفتهايم اما نه زندگی کردن را ؛ تنها به زندگی سالهای عمر را افزوده ايم و نه زندگی را به سالهای عمرمان
We have tallerbuildings, but shorter tempers; wider freeways, but narrower viewpoints
ما ساختمانهای بلندتر داريماما طبع کوتاه تر، بزرگراه های پهن تر اما ديدگاه های باريکتر
We spend more,but have less; we buy more, but enjoy it less
بيشتر خرج می کنيم اما کمترداريم، بيشتر می خريم اما کمتر لذت می بريم
We've been allthe way to the moon and back, but have trouble crossing the street to meet the new neighbor
ما تا ماه رفته و برگشتهايم اما قادر نيستيم برای ملاقات همسايه جديدمان از يک سوی خيابان به آن سو برويم
We've conqueredouter space, but not inner space. We've split the atom, but not our prejudice
فضا بيرون را فتح کرده ايماما نه فضا درون را، ما اتم را شکافته ايم اما نه تعصب خود را
we write more,but learn less; plan more, but accomplish less
بيشتر مي نويسيم اما کمترياد مي گيريم، بيشتر برنامه مي ريزيم اما کمتر به انجام مي رسانيم
We've learnedto rush, but not to wait; we have higher incomes, but lower morals
عجله کردن را آموخته ايم ونه صبر کردن، درآمدهای بالاتری داريم اما اصول اخلاقی پايين تر
We build morecomputers to hold more information, to produce more copies, but have less communication. We are long on quantity, but short on quality
کامپيوترهای بيشتری ميسازيم تا اطلاعات بيشتری نگهداری کنيم، تا رونوشت های بيشتری توليد کنيم، اما ارتباطات کمتری داريم. ما کميت بيشتر اما کيفيت کمتری داريم
These are thetimes of fast foods and slow digestion; tall men and short character; steep profits and shallow relationships
اکنون زمان غذاهای آمادهاما دير هضم است، مردان بلند قامت اما شخصيت های پست، سودهای کلان اما روابط سطحی
More leisureand less fun; more kinds of food, but less nutrition; two incomes, but more divorce; fancier houses, but broken homes
فرصت بيشتر اما تفريح کمتر،تنوع غذای بيشتر اما تغذيه ناسالم تر؛ درآمد بيشتر اما طلاق بيشتر؛ منازل رويايی اما خانواده های از هم پاشيده
That's why Ipropose, that as of today, you do not keep anything for a special occasion, because every day that you live is a special occasion
بدين دليل است که پيشنهادمي کنم از امروز شما هيچ چيز را برای موقعيتهای خاص نگذاريد، زيرا هر روز زندگی يک موقعيت خاص است
Search forknowledge, read more, sit on your front porch and admire the view without paying attention to your needs
در جستجو دانش باشيد، بيشتربخوانيد، در ايوان بنشينيد و منظره را تحسين کنيد بدون آنکه توجهی به نيازهايتان داشته باشيد
Spend more timewith your family and friends, eat your favorite foods, and visit the places you love
زمان بيشتری را با خانوادهو دوستانتان بگذرانيد، غذای مورد علاقه تان را بخوريد و جاهايی را که دوست داريد ببينيد
Life is a chainof moment of enjoyment, not only about survival
زندگی فقط حفظ بقاء نيست،بلکه زنجيره ای ازلحظه های لذتبخش است
Use yourcrystal goblets. Do not save your best perfume, and use it every time you feel you want it
از جام کريستال خود استفادهکنيد، بهترين عطرتان را برای روز مبادا نگه نداريد و هر لحظه که دوست داريد از آن استفاده کنيد
Remove from yourvocabulary phrases like "one of these days" and "someday". Let's write that letter we thought of writing "one of these days "
عباراتی مانند "يکی ازاين روزها" و "روزی" را از فرهنگ لغت خود خارج کنيد. بياييد نامه ای را که قصد داشتيم "يکی از اين روزها" بنويسيم همين امروز بنويسيم
Let's tell ourfamilies and friends how much we love them. Do not delay anything that adds laughter and joy to your life
بياييد به خانواده ودوستانمان بگوييم که چقدر آنها را دوست داريم. هيچ چيزی را که مي تواند به خنده و شادی شما بيفزايد به تاُخير نيندازيد
Every day,every hour, and every minute is special. And you don't know if it will be your last
هر روز، هر ساعت و هر دقيقهخاص است و شما نميدانيد که شايد آن مي تواند آخرين لحظه باشد
If you're toobusy to take the time to send this message to someone you love, and you tell yourself you will send it "one of these days ". Just think…"One of these days ", you may not be here to send it !
اگر شما آنقدر گرفتاريد کهوقت نداريد اين پيغام را برای کسانيکه دوست داريد بفرستيد، و به خودتان مي گوييد که "يکی از اين روزها" آنرا خواهم فرستاد، فقط فکر کنيد ... "يکی از اين روزها" ممکن است شما اينجا نباشيد که آنرا بفرستيد!
ببخشید اگه بینش انگلیسی داره