24-04-2012، 15:27
[/align]نمادهای موجود در بازی
پس از کشته شدن المعلم توسط الطیر و به دست آوردن شیء باستانی "تکهای از باغ عدن" همه چیز به هم می ریزد و در زمان حال، دزموند هم می تواند از قابلیت های ویژه ای استفاده کند. این قابلیت های ویژه به دزموند این امکان را می دهند تا بتواند برخی علایم و نوشته های رمز گونه را درون سالن و بالای تخت خوابش مشاهده کند. اکثر این پیغام ها به نوعی به وقایع آخرالزمان اشاره دارند و خبر از پایان دنیا می دهند. در ادامه به بررسی برخی از این نوشتارها و علایم می پردازم:
پیامی از انجیل و نماد امگا
یکی از پیامها اشاره مستقیم به متنی در کتاب مقدس (انجیل- مکاشفه یوحنا) دارد که پایان جهان را پیشبینی میکند:
"من آلفا و امگا هستم، اولین و آخرین، شروع و پایان" ، وجود نماد امگا نیز خود تاییدی بر این مفهوم است.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://s1.picofile.com/file/6541472832/chapter3_page1_2.jpg
نوشتارهایی به زبان های مختلف
نوشتههایی هم به زبانهای دیگر وجود دارند که ترجمه آن ها عبارتند از:
Quetzacoatl’s hunger lies the answers, I have entered the Abyss and never returned
و یا پیغام دیگری با مزمون زیر:
[align=center]
"ما کتاب هایی هستیم با هزاران صفحه که درون هر کدام از آن ها دروغ ها و حقایق جبران ناپذیری وجود دارد."
We are all books containing thousands of pages and within each of them lies an irreparable truth
متن مثلث شکلی که روی زمین مشاهده می شود [این متن از گوشه پایین سمت راست به بالا خوانده می شود]
".They drained my soul and made it theirs. I drained my body to show you where I saw it
"آن ها روح من را دزدیدند (بیرون کشیدند) و برای خود کردند. من خون خود را ریختم تا بتوانم جاهایی را که دیدم, نشان بدهم."
متن مربع شکل که روی زمین مشاهده می شود.[ این متن از گوشه پایین، سمت راست به بالا خوانده می شود]
"Artefacts sent to the skies to control all nation, to make us obey a hidden crusade. Do not help them
[img] دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://s1.picofile.com/file/6541553318/chapter3_page1_4.jpg [/img]
" مصنوعات برای کنترل ملت ها به فضا فرستاده شده اند تا ما فرمانبردار نهضت پنهانی باشیم. به آن ها کمک نکن."
نوشته عبری "עולם הבא"
به معنای "میهمان دنیا" ولی اگر حرف ה به پایان آن اضافه و به صورت "העולם הבא" نوشته شود, "دنیای بعدی, زندگی پس از مرگ معنی می دهد."
[img] دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://s1.picofile.com/file/6541555330/chapter3_page1_5.jpg [/img]
تقویم مایایی و آخرالزمان
در لابه لای این تصاویر اعدادی به شکل تقویم مایایی دیده می شوند که به تاریخ ۲۱ دسامبر ۲۰۱۲ یعنی روزی که تمپلارهای امروزی آن را روز شروع جهان جدید اعلام کردهاند اشاره می کند. این پیشگویی تا آنجا ادامه پیدا می کند که ساعت دقیق آن را نیز ۲۲:۱۳ اعلام می دارد.
قرآن مجید و آخر الزمان
تصویر بعدی، کلمه عربی"الزلزله" است که اتفاقا نام سورهای در قرآن درباره روز قیامت نیز هست. وجود این کلمه تاکیدی مجدد به اشاره سازندگان بازی به مقوله آخرالزمان است.
یهود و آخرالزمان
همچنین کلماتی به زبان عبری باستانی به معنی "جهان جدید در راه است" نیز در بین تصاویر قابل مشاهده است. لازم به ذکر است که از این کلمات بیشتر در بحث های مربوط به جهان آخرت و مرگ در یهودیت استفاده میشود.
به نظر می رسد که سازندگان بازی، علاوه بر تحریف تاریخ و روایت جدید آن، سعی داشته اند باورهای خود درمورد پایان دنیا را نیز به مخاطب خود ارایه کنند.
"پنتاگرام" و "هرم و چشم جهان بین" نمونه هایی از این نمادها هستند.
پنتاگـــرام (ستاره پنج ضلعی وارونه):
از جمله معروف ترین نمادهای شیطانگراها پنتاگـــرام است، نشانه ستاره صبح، نامی كه به شیطان تعلق دارد. این علامت در مراسمهای مخفیانه و جادوگری برای احضار ارواح شیطانی استفاده میشود.
[img] دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://s1.picofile.com/file/6541562372/chapter3_page1_8.jpg [/img]
پنتاگرام شیطانی نمادی پیچیده است كه از تركیب ستاره پنج پَر با سر بز به وجود آمده است و این نوع استفاده درعین این كه جدیدترین مورد استفاده از پنتاگرام است به همان اندازه شناخته شده ترین و جدال آمیزترین نوع استفاده از پنتاگرام نیز به شمار میآید. پنتاگرام شیطانی همیشه وارونه است با یك رأس رو به پایین و دو رأس رو به بالا. این علامت نشانی از جادوی سیاه است كه حاكی از پیروزی ماده و آرزوهای فردی بر عقاید و تعصبات دینی و مذهبی است. ستاره پنج پر یا پنتاگرام یکی از مهمترین، قدرتمندترین و ماندگارترین سمبل ها در تاریخ بشر است. این علامت در فرهنگ و تمدن باستان مایان های امریکای لاتین، هند، چین، مصرو یونان از مهمترین و پرمعناترین علامتها بوده است. ابتدایی ترین شکل پنتاگرام بر روی دیوارهای غارهای عصر حجر کنده کاری شده بوده و در نقاشی های مردم بابل به عنوان الگوی ترسیم سیاره ونوس به چشم می خورد. رازهایی مابین سیر استفاده از این علامت، طراحی های قدیمی از مدار حرکت سیاره ونوس و رب النوع معروف بیشتر وجود دارد که گاهی باعث این تفکر غلط میشود که پنتاگرام سمبل ایشتر است. در کتب آسمانی مخصوصا کتابهای یهودیان بسیار زیاد به پنتاگرامها اشاره شده است.
تفاوت پنتاگــرام در قله رو به بالا یا قله رو به پاییـن
پنتاگرام هایی که نوک آنها رو به پایین است در اولین ظهور خود لزوما نشان شیطان پرستی نبودند. طبق تاریخ پنتاگرامهایی که فرقشان در نقطه بالا یا پایینشان است ابتدا توسط دو فرهنگ مختلف پایه گذاری شدند، دو فرهنگی که بنا به مقتضیات آیینی سعی در جدائی از همدیگر را داشتند.امروزه هرکجا با پنتاگــرام رو به پایین روبرو شویم ناخودآگاه به یاد شیطان پرستی می افتیم. شاید دلیل این موضوع آنست که پنتاگرام رو به پایین بسیار شبیه علامت ماسونیک ها و فراماسونها می باشد. واقعیت اینست که چون سر آن رو به پایین است یادآور امور وارونه و خلاف جهت است.
ویکان ها گاهی ادعا می کنند هر پنتاگرام رو به پایینی علامت شیطان پرستان است که این تفکر نابجاست. با این حال این سمبل در طول زمان معرف خدای شاخدار ویکان ها شد و امروزه نیز در درجه دوم به آن باغبان ویکا میگویند.
All Seeing Eye (چشمی که به همه جا می نگرد):
ماسون ها معتقدند که این چشم لوسیفر (شیطان) است و کسی که قدرت کنترل آن را دارد بر تمام دارایی ها حکومت میکند. این علامت در پیشگویی ها به کار می رود. جادوها، نفرین ها، کنترل های روحی و تمامی انحرافات تحت این علامت کار میکنند. این علامت روشنفکران است . به پول رایج ایالات متحده نگاهی بیندازید. این علامت اساس نظم نوین جهانی است.
Compass (گونیا و پرگار)
درضمن علاوه بر علایم و نوشتارهای موجود در بازی که به پایان جهان اشاره دارند، نمادهایی نیز در طول بازی دیده می شوند که به فراماسونرها (تمپلارهای جدید) تعلق دارد. البته لازم به ذکر است که لوگوی اصلی بازی هم تداعی کننده یکی از معروفترین نمادهای فراماسونری با عنوان Compass یا نماد پرگار و گونیا است که با زیرکی و مهارت خاصی به صورت حرف اول کلمه Assassin یعنی حرف A طراحی شده است. گونیایی که نود درجه باز شده و پرگاری که روی درجه صفر بسته شده، سمبل سکون و بی حرکتی است که جزء نمادهای ماسونی به شمار می روند.
با چنین اوصافی نمی توان نقش فراماسونری در این بازی را نادیده گرفت، به خصوص که قسمت دوم این بازی تاکید بیشتر و مستقیم تری به فراماسونری دارد و بیشتر داستان حول این گروه مرموز در گردش است.
نماد آشوب (Butterflay Effect Chaos)
روی دیوار نمادی به شکل یک پروانه دیده می شود. این نماد درواقع به فرضیه علمی مشهوری به نام "اثر پروانه ای –تئوری آشوب" اشاره می کند. به نظر می رسد که منظور سازندگان از قرار دادن این نماد، تاکید بر وقوع آشوب و هرج و مرج در آینده ای نزدیک باشد. البته محوریت قرار دادن این تصویر و بزرگنمایی نامتعارف آن می تواند مفاهیم دیگری را نیز در بر داشته باشد. برای درک بیشتر موضوع به تعریف این تئوری علمی می پردازم:
اثر پروانهای ( Butterfly Effect )
اثر پروانهای نام پدیدهای است كه به دلیل حساسیت سیستمهای آشوبناك به شرایط اولیه ایجاد میشود. این پدیده به این اشاره میكند كه تغییری كوچك در یك سیستم آشوبناك چون جو سیاره زمین (مثلاً بالزدن پروانه) میتواند باعث تغییرات شدید (وقوع توفان در كشوری دیگر) در آینده شود. (در بازی این موضوع اشاره مستقیم به رفتار الطیر در گذشته و تاثیر فوق العاده آن در آینده دارد. به همین دلیل است که شرکت آبسترگو به دنبال ایجاد تغییرات کوچک در گذشته، به منظور دستیابی به تغییرات بزرگتر در آینده است. البته این پیام می تواند درمورد رفتار دزموند و تمپلارهای عصر جدید هم صادق باشد. به این معنی که رفتارها و تصمیمات آن ها می تواند راهگشای رهایی مردم در آینده (پایان دنیا) باشد. )
ایده اینكه پروانهای میتواند باعث تغییری آشوبی شود نخستین بار در ۱۹۵۲ در داستان كوتاهی به نام "آوای تندر" كار "ری بردبری" مطرح شد. عبارت "اثر پروانه ای" هم در ۱۹۶۱ در پی مقالهای از "ادوارد لورنتس" به وجود آمد. وی در صد سی و نهمین اجلاس "ایایایاس" در سال ۱۹۷۲ مقالهای با این عنوان ارائه داد كه «آیا بالزدن پروانهای در برزیل میتواند باعث ایجاد تندباد در تگزاس شود؟»
لورنتس در پژوهش روی مدل ریاضی بسیار سادهای از آب و هوای جو زمین، به معادلهی دیفرانسیل غیر قابل حل رسید. وی برای حل این معادله از روشهای عددی به كمك رایانه بهره جست. او برای اینكه بتواند این كار را در روزهای متوالی انجام دهد، نتیجه آخرین خروجی یك روز را به عنوان شرایط اولیه روز بعد وارد میكرد. لورنتس در نهایت مشاهده كرد كه نتیجه شبیهسازیهای مختلف با شرایط اولیه یكسان با هم كاملاً متفاوت است. بررسی خروجی چاپ شده رایانه نشان داده كه رویال مكبی (Royal McBee)، رایانهای كه لورنتس از آن استفاده می كرد، خروجی را تا ۴ رقم اعشار گرد میكند. از آنجایی كه محاسبات داخل این رایانه با ۶ رقم اعشار صورت می گرفت، از بین رفتن دو رقم آخر باعث چنین تاثیری شده بود. مقدار تغییرات در عمل گردكردن نزدیك به اثر بالزدن یك پروانه است. این واقعیت غیرممكن بودن پیشبینی آب و هوا در دراز مدت را نشان می دهد. (همچنین غیرممکن بودن پیش بینی آینده در دراز مدت)
مشاهدات لورنتس باعث پررنگ شدن مبحث نظریه آشوب شد. عبارت عامیانه اثر پروانه ای در زبان تخصصی نظریه آشوب، "وابستگی حساس به شرایط اولیه" ترجمه می شود.
به غیر از آب و هوا، در سیستم های پویای دیگر نیز حساسیت به شرایط اولیه به چشم می خورد. یك مثال ساده، توپی است كه در قله كوهی قرار گرفته. این توپ با ضربه بسیار كمی، بسته به اینكه ضربه از چه جهتی زده شده باشد، می تواند به هركدام از دره های اطراف سقوط كند.
اغلب سیستم ها در دنیای واقعی طی تكرار یك عملیات مشخص كار می كنند. در مثال آب و هوای لورنتس فرایند گرم شدن سطح زمین از طرف خورشید و سرد شدن جو از طریق تابش به فضای بیرون، فرایندی است كه مدام تكرار می شود. می توان نشان داد كه در چنین سیستمی بازه ای از مقادیر اولیه باعث ایجاد رفتار آشوبناك می شود.
این دانشمند در تئوری "اثر پروانه ای" گفته است: "ضربه های بال های پروانه ای در برزیل می توانند در تكزاس توفان به پا كنند."
در این تئوری لورنز توضیح می دهد كه تداوم تغییرات بی نهایت كوچكی كه در اثر بال زدن پروانه ایجاد می شود نتایج ویرانگری تولید می كند.
این دانشمند جوایز معتبر بین المللی به خصوص "جایزه توكیو برای علوم كاربردی" را دریافت كرد. با وجود این از آنجا كه در جوایز نوبل، جایزه ای با عنوان "جایزه نوبل هواشناسی" وجود ندارد، لورنز هرگز نتوانست نام خود را در بین دارندگان این جایزه به ثبت برساند.
لورنز در سال ۱۹۷۹ در كنفرانس سالانه "انجمن آمریكایی پیشرفت علم" حاضر شد و به تشریح تئوری "اثر پروانه ای" (butterfly effect) پرداخت و به این ترتیب تئوری "بی نظمی" رسمیت گرفت.
این دانشمند نخستین بار تئوری بی نظمی را در سال ۱۹۶۱ در موسسه تكنولوژی ماساچوست (ام آی تی) مطرح كرد. سپس در سال ۱۹۶۳ این تئوری را كاربردی و در سال ۱۹۷۹ فرمول آن را ارائه كرد.
این تئوری در خصوص پدیده هایی چون تغییرات آب و هوایی غیرمنتظره و حوادث و فرایندهایی كه نمی توانند با استفاده از برهان ها و قوانین ریاضی رایج، مثل تئوری احتمالات مدل سازی و پیش بینی شوند، توضیح می دهد. (دلیلی دیگر برای بکارگیری این نماد به صورت یک شاخص در بازی)
خطوط نازکا
خطوط نازکا فوقالعادهترین گروه جئوگلیپسها (geoglyps) در جهان هستند. آن ها در بیابان نازکا، بین شهرهای نازکا و پامپا روی پامپاس دی جوناما در پرو واقع شده اند. در سطح شن های بیابان پامپا در حدود 300 شکل ساخته شده از خط های مستقیم حک شده که شامل فرم های هندسی و تصاویر حیوانات و پرندگان و شکل های دیگر بوده و تنها از آسمان و بالا به وضوح قابل رویت هستند.
3 نکته مرموز در نازکا پلاتیو قابل بررسی است:
1. خطوط مستقیم با کیلومترها فاصله در تمام مسیرها در بخش هایی از پامپاس یکدیگر را قطع میکنند.
2. تعداد زیادی از فرم این خط ها به صورت شکل های هندسی است: مثل زاویهها (کنجها)، مثلثها، شکلهای خوشه ای، مارپیچها، مربعها، خطوط مواج و غیره.
3. تعداد زیادی از خطوط نیز به شکل حیوانات درآمده اند.
خطوط نازکا مجموعهای از خطوط هستند که در صحرای نازکا، یک دشت بایر واقع شده اند. این دشت ۸۰ کیلومتر بین شهرهای نازکا و پالیا در پرو کشیده شده. این خطوط توسط فرهنگ نازکا بین ۲۰۰ (پیش از میلاد)پ.م تا ۷۰۰م خلق شده است. صدها شکل منحصر به فرد وجود دارد که از نظر پیچیدگی از خطوط ساده تا مرغهای مگس خوار، عنکبوت، میمون و مارمولک دارای تنوع هستند. خطوط نازکا به جز از فضا قابل تشخیص به صورت خطوط منسجم نیستند. از این رو حدس زده میشود که مردم نازکا هرگز نتوانستند کاری که خلق کردهاند را به صورت منسجم ببینند.
فرضیهها، سازندگان و تکنیکها
از زمان کشف این خطوط فرضیههایی در رابطه با شیوهها و انگیزههای ایجاد آن ها، پیشنهاد شده است. توضیح باستان شناسی درمورد اینکه چه کسی آن ها را ساخته: برای مثال اینکه مردم نازکا خطوط را با استفاده از وسایل ساده و تجهیزات زمینپیمایی و نقشهبرداری ایجاد کردهاند. تیرکهای چوبی در انتهای برخی خطوط (که برای آزمایش کربن ۱۴ مورد استفاده واقع شده) و سفالهایی که در برخی از مناطق نازکا پیدا شده، این فرضیه را حمایت میکند. علاوه بر این محققان از جمله جو نیکل با استفاده از تکنولوژی ساده که در دسترس مردم نازکا بوده، و بدون دید هوایی شکلها را دوباره ایجاد کرده. با نقشههای دقیق و تکنولوژی ساده یک تیم از افراد توانستند حتی اشکالی بزرگتر را در طی چندین روز خلق کنند.
مدارک موجود کمی در خصوص علت اشکال ساخته شده وجود دارد. از این رو، انگیزه مردم نازکا، ماندگارترین راز خطوط هستند. بسیاری محققان عقیده دارند که انگیزه مردم نازکا، مذهبی بوده است. یعنی خلق اشکالی که تنها خدایان از آسمان قادر به دیدن آن ها بطور واضح هستند. فرضیه دیگری وجود دارد که مردم نازکا میخواستند تا به مناطقی که در افق دور واقع شده، جایی که خورشید و دیگر اجرام آسمانی طلوع یا غروب میکنند، اشاره کنند. این فرضیه توسط دو محقق ارزیابی و بررسی شد و هر دو نتیجه گرفتند که مدارک کافی برای توجیه نجومی وجود ندارد.
در سال ۱۹۸۵ یک باستانشناس به نام جوهان رین هارد، اطلاعات باستان شناسی، قوم شناسی و تاریخی را منتشر کرد که اثبات میکرد که پرستش کوهها و دیگر منابع آبی نقش مهمی را در اقتصاد و مذهب نازکا از زمان قدیم تا زمان اخیر بازی میکرده است. او تئوری ای را ارائه داد که در آن ستایش خدایانی در ارتباط با فراوانی آب و حاصلخیزی محصول، توجیه میشوند. همچنین ادعا شده که این خطوط به عنوان راههای مقدسی بودند که به خدایانی منتهی میشدند. این خدایان در آن نقطه عبادت میشدند. و اشکال نیز به عنوان موضوعاتی نمادین برای طلب کمک از خدایان بودند.
دیوید جوهانسون پژوهشگر دیگری بود که خطوط نازکا و ارتباط آشکار آن ها را با آبراههای زیر زمینی مورد بررسی قرار داده. جوهانسون برای ردیابی این تونلهای آبی، گمتنه زنی کرد و ادعا کرد که خطوط بیانگر اینست که آیا زمین دارای آب هست یا نه. مناطق با بیشترین اشکال در حدود مناطقی با بیشترین مقدار آب زیرزمینی تمرکز یافتهاند و معمولاً نزدیک به چاهها و دیگر منابع آبی هستند. نظری که جوهانسون ابراز میکند اینست که ساکنانی که در یک چنین منطقه خشکی زندگی میکنند باید زمان زیادی را برای یافتن منابع آبی میگذراندند. بهوسیله خلق یک نقشه با مقیاس بزرگ، میتوانستند بطور دقیق بفهمند که کجا میتوانند آب پیدا کنند. این خطوط بعداً اشکال مذهبی برای خدایان و یا نامهایی که به هر یک از منابع آبی داده شد، تبدیل شد.
رابین ادگا (کسوفشناس) فرضیه دیگری مطرح کرد که طبق آن خطوط نازکا، خصوصا اشکال حیوانی، انسانی و گلها یک واکنش باستانی به اصطلاح "چشمان خدا" است که در طی یک کسوف کامل در آسمان آشکار میشود. یک سلسله از کسوف کامل که در سرتاسر جنوب پروبه وقوع پیوست، با زمانیکه خطوط و اشکال نازکا خلق شده بود، همزمان بوده اند. یک خورشید گرفتگی کامل بطور واضح شبیه مردمک چشم و عنبیه یک چشم غول پیکر است در حالیکه به پایین نگاه میکند. تئوری دیگری ادعا میکند که خطوط نازکا باقیمانده "معابد راه رونده" هستند جاییکه یک گروه بزرگ از عبادت کنندگان در امتداد یکی از خطوط که وقف شده برای یک ذات مقدس بوده، راه میرفتند. ساکنان دهکدههای محلی میگویند که ساکنان قدیمی، تشریفاتی را روی این راهها و اشکال انجام میدادند تا از خدایان تشکر کنند و ادامه داشتن باران و آب را از کوههای آند تضمین کنند.
همچنین بر طبق یک فرضیه از مایکل ویلانت، رساناهایی از جنس طلا یا مس روی زمین کشیده شده بود. این رساناها، به عنوان آنتنهایی برای جمعآوری فرکانسهای بسیار پایین مگنت تلوریوم که در مناطق لرزه نگار مشخص تولید میشود، بوده است و این، چند روز قبل از وقوع زلزله اتفاق میافتاد. جنجالی ترین فرضیه مطرح شده درباره این خطوط توسط اریک فون دنیکن و در کتاب ارابههای خدایان است. او ادعا کرده که این خطوط در حقیقت فرودگاهی برای سفینههای فضایی بیگانه بوده است.
با بررسی نقشه خطوط نازکا موضوعات زیر مطرح میشود:
طبق باور مردم جئوگلیپسها را گروهی از افراد به اسم نازکا ساخته اند، اما چرا و چگونه آن ها این شگفتیهای جهان را خلق کردند که اصلا قابل توضیح و تشریح کردن نیستند؟ از وقتیکه مشخص شد خطوط نازکا به جز از یک جایگاه بالاتر قابل رویت نیستند، فرض میشود که مردم نازکا هرگز نتوانسته اند حاصل کاشان را از جایگاه بالاتر ببینند! بنابراین فرضیهها و تصورات خیلی زیادی در مورد تواناییهای سازندگان و انگیزههای آنان وجود دارد.
- آیا امکان دارد جئوگلیپسها، تمثالهای خدایان حیوانی یا طرحهای صورت های فلکلی باشند؟
- آن ها راه و مسیر بوده اند یا عقربههای نجومی و یا حتی شاید یک نقشه خیلی عظیم؟
- اگر مردمیکه 2000 سال پیش اینجا زندگی میکردند فقط از تکنولوژی ساده ای بهره مند بودند، چگونه برای ساختن چنین شکل های دقیقی برنامه ریزی کرده اند؟ آیا از یک نقشه پیروی کرده اند؟ اگر اینگونه بود چه کسی آن را ترتیب داده؟ و بالاخر در ظاهر تمام اینها به دنیای ماورایی تعلق دارند.
ساختن و باقی ماندن خطوط
این خطوط بهوسیله ذوب اکسید آهن که با سنگ ریزه اندود شده بود، ساخته شده اند. وقتی سنگفرش برداشته شده، آن ها تضادی با رنگ روشن سطح زیری بوجود آوردند. در این دشت چند صد خط ساده و شکلهای هندسی و همچنین بیش از ۷۰ شکل حیوان، حشره و انسان وجود دارند. مساحتی که این خطوط را پوشش میدهد، تقریباً ۵۰۰ کیلومتر مربع بوده است و بزرگترین شکلها در حدود ۲۷۰ متر درازا دارد. این خطوط به دلیل خشکی بسیار زیاد، باد کم و شرایط آب و هوایی ثابت منطقه نازکا، باقی ماندهاند. صحرای نازکا یکی از خشکترین مناطق زمین است و دمای آن در تمام سال در حدود ۲۵ درجه سانتیگراد است، و همچنین کمبود باد کمک کرده این خطوط تا به اکنون قابل رویت باقی نگهداشته شوند.
سال 2012 و افسانه پایان دنیا
واقعیت این است که تقویم مایا در سال 2012 به پایان می رسد، به همین دلیل مایاها به دنبال هر دلیل مذهبی، علمی، اخترگویانه و تاریخی می گردند تا بیابند که چرا این تقویم می گوید که جهان رو به پایان است. رسالت مایایی کسب قدرتی است که بتواند مردم را در تمام جوامع نگران کند.
تقویم مایایی چیست؟
این تقویم توسط تمدنی پیشرفته به نام مایاها در حدود 250 تا 900 میلادی بوجود آمده است. شواهد مربوط به امپراطوری مایا به قسمت های جنوبی مکزیک تا گواتمالا و اِل سالوادور می رسد.
مردمی که در جامعه مایایی ساکن بودند، مهارت پیشرفته ای در نوشتن داشتند و در ساختن شهرها و مدنیت توانایی عجیبی پیدا کرده بودند. مایایی ها احتمالا بخاطر اهرام و ساختمانهای بزرگ دیگری که ساخته اند معروف شده اند.
مایایی ها از تقویم های مختلفی استفاده می کردند و زمان را به عنوان گردش هایی روحانی درنظر می گرفتند. ازآنجایی که این تقویم ها استفاده های عملی زیادی داشتند، مثل: کاربردهای اجتماعی، کشاورزی، اقتصادی و...، به عنصر مذهبی قوی ای تبدیل شده بودند. این کاملا با تقویم میلادی جدید متباین است که تنها دارای معانی اجتماعی و اقتصادی است.
بیشتر تقویم های مایایی کوتاه بودند. تقویم "تزولکئین" (Tzolk"in) در 250 روز تمام می شد و تقویم "هاآب" (Ha"ab) طول سال را 365 روز درنظر می گیرد. مایایی ها این دو تقویم را با هم ترکیب کردند و تقویمی به نام "گرد تقویم" (Calandar Round) تهیه نمودند: که برابر است با یک چرخه از 52 هاآب (تقریبا 52 سال که برابر طول تقریبی یک نسل است.)
درون یک گرد تقویم چرخه های 13 و 20 روزه وجود دارد. واضح است که این سیستم تنها زمانی استفاده می شود که 52 سال را 18980 روز واحد در نظر بگیریم. بعلاوه این سیستم ها، مایایی ها چرخه ای داشتند به نام "چرخه ی زهره". ایشان با دقت زیاد تقویمی شکل دادند که بر اساس موقعیت زهره در آسمان شب بود. و همچنین ممکن است که آن ها تقویم های مشابهی برای سیارات دیگر هم داشته اند.
با استفاده از گرد تقویم هیچ گاه نمی توان سالی قدیمی تر از 52 سال را مشخص کرد! پس چگونه می توان تاریخ های طولانی را با استفاده از تقویم مایایی ها تعیین نمود؟
پایان شمارش طویل= پایان دنیا؟
مایاها برای حل این مشکل روشی ابتکاری بکار بردند. در نهایت تقویم آن ها از دوره بلندی استفاده کرد که 5126 سال دارد. این دوره بر اساس ملاحظات مذهبی، دوران قاعدگی، محاسبات ریاضی روی اعداد 13 و 20 و همچنین اساطیر اخترگویانه ایجاد شده است.
تقویم مایا چگونه کار می کند؟
سال مبدأ در شمارش طویل مایایی در «0.0.0.0.0» آغاز می شود. هر صفر از 0-19 تغییر می کند که هرکدام نشاندهنده ی روزهای مایایی است. مثلا اولین روز از شمارش طویل به صورت 0.0.0.0.1 نوشته می شود. این عدد اضافه می شود تا روز 19. با افزوده شدن 1 روز دیگر یعنی 20 روز به صورت زیر نوشته می شود: 0.0.0.1.0 این شمارش تا 0.0.1.0.0 ادامه می یابد(حدود یک سال ) و همینطور تا 0.1.0.0.0 (حدود 20 سال) و 1.0.0.0.0 (حدود 400 سال). حالا مثلا تاریخ 2.10.12.7.1 در تقویم مایایی نشان دهنده ی تاریخ تقریبی 1012 سال و 7 ماه و 1 روز است.
واقعا تقویم جالبی است. ولی این تقویم با پایان جهان چه ارتباطی دارد؟ رسالت مایایی تماما بر این اساس است که هنگامی که شمارش بلند مایایی تمام شود، یک اتفاق بدی بوقوع خواهد پیوست. متخصصین مایا از هر دو عدد 13 و 20 استفاده می کنند. طبق نظر ایشان پایان این دوره می تواند در 13.0.0.0.0 روی دهد. و این تاریخ برابر با 5126 سال است. این شمارش بلند دوره در 0.0.0.0.0 آغاز شده است که مطابق 11 آگوست 3114 پیش از میلاد می شود. حالا مسأله را متوجه شدید؟ شمارش طویل دوره ی مایاها در 5126 سال بعد از این تاریخ یعنی در 21 دسامبر 2012 به پایان می رسد.
روز رستاخیز مایایی
زمانی که چیزی تمام می شود (حتی چیز بی خطری مثل یک تقویم باستانی)، مردم گمان می کنند که نهایی ترین احتمالات برای پایان تمدن روی خواهد داد. از طرف دیگر باستان شناسان و اسطوره شناسان معتقدند که مایایی ها یک عصر روشنگری را برای سال 13.0.0.0.0پیش بینی کرده اند. ولی واقعیت این است که شواهد کافی برای چنین رستاخیز عظیمی در آن روز در دست نداریم!!
تهدیدهایی علیه زمین و نوع بشر تا بحال مطرح شده اند: برخورد سیارک ها، سیاهچاله ها، انفجارات پرتوگاما در کهکشان های نزدیک، دوره ی یخبندان و جابجایی قطبین. ولی هیچ شاهدی برای روی دادن یکی از این اتفاقات در 2012 وجود ندارد. این اتفاقات هر زمانی می توانند روی دهند و هیچ ارتباطی با تاریخ خاصی ندارند. هر کدام از این تهدیدها نیاز به یک مقاله ی مستقل دارد که توضیح داده شود که چرا دلیلی برای روی دادن آن ها وجود ندارد.
نکته ی جالب این است که باستان ستاره شناسان مایایی هنوز اختلاف نظر دارند که آیا پایان تقویم در 13.0.0.0.0 است یا 20.0.0.0.0 (حدود سال 8000 میلادی).
در نتیجه، این قبیل پیش بینی ها نه تنها مبنای علمی ندارد بلکه از خرافات و اعتقادات اسطوره ای اقوام باستانی ریشه گرفته است. توجه مردم جهان به این قبیل خرافات نشان دهنده عمق خرافه پرستی و جهل علمی نسبت به یافته های دقیق و جهانی علمی امروز است. درواقع پیشرفت علم و تکنولوژی تأثیر زیادی در سطح علمی و درک عمومی اقشار جوامع انسانی بازی نکرده است!!
اینکه چطور به نتایج عجیب و غریب یک تقویم باستانی گمنام چنین اطمینان و توجهی می شود، به روحیه غیر علمی و نادقیق مردم و برخی اهداف سیاستمداران برای تسلط بر دنیا و دستیابی به خواسته های نامشروعشان ارتباط مستقیم دارد. در چنین شرایطی لازم است تا با دیدی باز و روشنگرانه به مسایل اطرافمان بنگریم و با آگاهی کامل به بررسی اهداف پشت پرده چنین شایعاتی بپردازیم تا در این اوضاع نابسامان کنونی، گرفتار تبلیغات رسانه های غربی در ساخت اسطوره های آخرالزمانی نشویم.