10-10-2013، 13:30
از يه ديوونه ميپرسن چرا ديوونه شدي؟ميگه من زن گرفتم كه يك دختر 18 ساله داشت دختر زنم با بابام ازدواج كرد.پس زن من مادر زن پدر
شوهرش شد.
دختر زن من پسري زاييد,كه داداش من و نوه زنم بود پس نوه ي منم بود پس من پدربزرگ داداشم بودم.زن من پسري زاييد,كه زن پدرم خواهر
ناتني پسرم و مادر بزرگ اون شد پس پسرم داداش مادر بزرگش بود و من خواهرزاده ي پسرم شدم پس پسرم دايي من بود!
تو بودي ديوونه نميشدي؟؟؟؟؟