امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

خاطره های خنده دار

#1
Heart 
دیشب توو خیابون پاسداران داشتم قدم میزدم،
یهو دیدم یه دختره داره دست تکون میده و میدوه طرفم.
رسید کنارمو اروم در گوشم گفت:...
تورو خدا بهش بگو اینجا جنت اباده...!!!
بعد موبایلشو گزاشت در گوشم.......
شنیدم یکی گفت: الوو الوو......

منم گفتم: جانم؟
گفت: عااغاااا، این خیابونی که الان شما و دوست دختر من تووش هستید، اسمش چیه؟؟؟؟
دختره رنگ و روش پریده بود.
یه مکثی کردمو گفتم: داداش اینجا تقریبن میشه ته همت.
گفت: پس جنت اباده؟
دختره نفسش بالا نمیومد.
دوباره یه مکثی کردم و گفتم: نه داداش اون ته نه، این ته.

.

.

.

.
اینجا پاسدارانه،،،، خیلی هم شلوغه (دور دوره) انشاالله بچه ها ۲ساعت دیگه جنت ابادن.
......عااااغااا گوشیو دادم دست دختره و فرار کردم....










این پسرایی ک تو این سایتای چت میرن چت میکنن.....

.

.

.

.
ی بار جای ی دختر چت کنید ببینید چ خبره ....... کلی خاطرات خنده دار گیرتون میاد








بچه بودم سال دوم سوم ابتدایی مامانمم ازون ماماناییه که حس شوخی ودلقک بازی نداره اومدازم سوال علوم بپرسه برگش با یه لطافت خاص مادرانه بهم گف دخترم اگه یه حبه قند بندازیم توآب چی میشه:یکم نگاش کردم میدونستم اگه غلط باشه باید دارفانی رو وداع بگم اشک توچشمام حلقه زد تفمو قورت دادام گفتم مامان بگم؟گف بگو عزیزدلم همه چیو ب خدا واگذارکردم گفتم میشه حبه ی انگور؟؟؟؟؟؟اصن دست روم بلند نکرد فوشم نداد اگرم داده باشه من حس نکردم فقط وقتی چشم واکردم بیمارستان بودم.....یه همچین مادره یلی دارم من










اقغا داشتم سرکلاس به دوستم اس میدادم پرسید کجایی گفتم: سرکلاسم.
جواب داد دیوونه اخه سرکلاس اس میدن؟؟؟؟؟

خب چرا؟
من اگه سرکلاس اس ندم ونرم 4جوک پس چکار کنم خب؟؟؟؟ حوصلم سرمیره








عاغا ما یک روز از پدر بسیار مهربون من پنچاه هزار تومن پول گرفتیم
(دقت کنید پنچاه تومن )
رفتیم کت بگیریم رفتیم داخل مغازه بعد نگاه کرن به قیمت ها
گفتیم فرشنرو سر کار بزاریم

من : این لباس چنده
فروشنده :صد تومن
من : وای ...(از وای های معمولی نه ها)اون یکی چنده
فروشنده : وای وای .....

من : 0_0
قروشنده : Smile))))

کت ها : *__*








إمروز تو مترو نشسته بودم، سمت چپم دو تا گودزیلای 7 و 5 ساله نشسته بودن، سمته راستم ی پیرزن از نوع پرحرف و دعاگو!!‏‏
دیگه خودتون تصور کنید.....
در اولین ایستگاه پیاده شدم و با قطار بعدی رفتم.










يه روز يه كاپشن زرد جديد گرفته بودم و اولين بار باش رفتم دانشگاه.سر كلاس زبان نشسته بودم كه استاد(خانوم) از در وارد شد و فورا گفت كتاباتونو باز كنين و اون كُت زرده هم بخونه و منم محل نذاشتم بعد دوباره گفت:اون كت زرده بخونه.
بازم محلش نذاشتم،اونم يكم عصباني شد اومد زد به شونه ام گفت:مگه نميگنم اون كت زرده بخونه؟؟
منم در كمال آرامش گفتم:خانوم اين كاپشنه،كت نيست.
هيچي ديگه الان دو ترمه كه با نمره ٩.٧٥ پاس نميشم.
به نظر شما من حرف بدي زدم عايا؟؟؟؟








عاغا ما یه صاب خونه داریم همیشه کوچه پلاسه ی شب وقتی من میرفتم مغازه از در که رفتم بیرون صاحب خونمو گفت ببخشید پدر خونه هستن منم همین که درو بستم گفتم نمیدونم من که خونه نبودم باید برم ببینم

منو میگی=0-0
صاحب خونه بدبخت=@-@
بابای بی خیالم-(##)








دیروز ناهار مرغ داشتیم بعد من سر سفره همزمان با خوردن داشتم پست های جدید4jokلایک می کردم بعد چند لحظه متوجه نگاه تأسف بار پدرم شدم دیدم داره به تیکه استخون تو دستم نگاه میکنه و بهم گفت:بعد عمری جون کندن به جای مهندس ی سگ دارم تحویل جامعه میدم از فردا باید با مش باقر(دوست بابامه که چوپانه)بیری از گلش مراقبت میکنی








سلام.آقا ما امروز تاریخ داشتیم من خیلی با اعتماد به نفس اومدم درسو توضیح بدم خیره سرم ایل قاجارو گفتم قیل آجار هیچی دیگه آقا صندلیامون بدون دسته شده








رفتیم مسافرت پروازمون شب بود هوا هم یکمی سرد بود. 2ساعتی از پرواز گذشته بود که حسابی داخل هواپیما سرد شد(تهویه را خاموش نمیکردند) به مهمان دار(که دختر بود) گفتم اگه ممکنه یه پتو به من بدید. اونم گفت چندتایی داشتیم که مسافرا همشو گرفتند. منم که حسابی سردم شده بود(کلا سرمایی هستم و خودم بجای بابام کولرو خاموش میکنم بههههههله) یه دفه به همون مهمانداره گفتم : دخترم (دقت کنید دخترم) یه پتو به من بده لطفا. اونم خر کیف شد و سریع یه پتو واسم اورد( چون من 25 ساله اونو دخترم خطاب کردم و یجورایی بهش فهموندم خیلی خوب موندی)
اگه خدای نکرده کارتون به یه دختر گیر کرد امتحان کنید حتما جواب میده










عاغا ديشب رفته بوديم عروسيه يكي از فاميلا عمه خانومم اونجا تشريف داشتن.موقع برگشتن اومديم خداحافظي كنيم حالا مكالمه ما:
عمه خانوم:كبريا...(چند لحظه سكوت توام با بغض)الهي فدات بشم عمه قربونت برم بميرم برات عمه ايشاا... قسمت خودت ميشه غصه نخور!!!!!!!!!!!!(تيكه اخر داشتم تو بغلش خفه ميشدم)!
من:عمههههههههههههههههه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!1 من هنوز 20 سالمه چه غصه اي!!!!!!!!!1
واقعا اين عمه خانومه من دارم!جلو اونهمه ادم تخريبم كرد تخريب چي!








عـــــاغا یـــه سوژه ی تپل از معلم زبان فارسی
ایـــن خانم معلم ما داشت کتاب"رثــــــای شهریار"رو توضیح میـــــداد از بچه ها پرسیدن که با کدوم س،ث،ص نوشته میشه ایشونم خیلی متفکرانه بــــرگشت گفت:با سینی که دو نــــقطه داره!!!!!!
بعد از تفکر گروهی فهمیدیم منظورش ث سه نقطه بوده
واینگونه بود که تـــــمام در و دیــــوار کلاس تـــوسط دانش آموزان و معلم گرام جویده شــــد!








عاغا هفت هشت سالم بود پول تو جیبی ده روزم رو جمع کردم دادم یه بسته ترقه خریدم ^_^
تو حیاط با عموم و داداشم نشسته بودیم ، عموم گفت : کامران یه ترقه بنداز تو خونه همسایه بترسن^_^
منم پسر حرف گوش کن ،خخخ
ترقه رو آتیش زدم از رو دیوار انداختم تو خونه همسایه ، پوفففف
یه صدای داد و بیدادی بلند شد بعد از تو کوچه صدای دعوا اومد
عاغا رفتیم تو کوچه دیدیم همسایمون با بچه هاش ریختن رو یه پسر بد بختی ^_^
هر چی این پسره میگفت :آهای ی ی ی من نبودم اونا میزدنش و میگفتن : پدر سگ جز تو که کسی تو کوچه نبود ^_^ عموم هم پرید بیرون بچه رو گرفت به باد کتک که شک نکنن ما بودیم
^__^ بعدشم ترقه هارو ازم گرفت ،جلوم انداختشون تو آب گفت: اگر همسایه ببینشون میکشت ، هعییی هنوز اون کتکایی که بچه مردم خورد و گریه های خودم برا ترقه هام یادمه ^__^








دیشب پیش مخاطب فوق العاده خاصم بودم گفتیم امشب دعوا نکنیم ^_^ من : الهام ؟

الهام : جونم آقام ؟^_^
من : فکر کن ازدواج کردیم بعد یه بچه تو راه داریم ^_^
الهام : مثل دختر بچه های ناز خندید
من : اون وقت دستتو میزاری زیر کمرت مثل اوردک راه میری^_^خخخخخ صدات میزنم اردک کوچولوم‎ ‎
الهام : نه خیرم ، تو چاق میشی وقتی از سر کار اومدی میگم : گامبو تا الان کجا بودی‎ ‎‏ هان هان هان خخخخخ ^_^
من : قربونت برم حالا پاشو یه سیب زمینی تخم مرغ که مزه برنج کباب بده درست کن بیار گسنمه
الهام: نه خیرم ،غذا بی غذا
من : دی : چرا خو ؟
الهام :همین الان به این نتیجه رسیدم نباید شام بخوری که فردا چاق بشی
من : دختر من که لاغرم
الهام: همین ن ن ن که گفتم الکی بحث نکن .به من میگی اردک ^_^
عاغا بچه ها من گسنمههههه شما پا در میونی کنید ^_^








عاقا شمام یادتون میاد بچه مه بودیم همه میگفتن این عروسه ماس من موندم حالا کج بزرگ شدیم این ها کجا رفتن ایا اینها یک نوع مریصی خاصی دارن با ان بچه های دیونشون که همش گیگیلی می خوردند








مامانم بهم گفت برو دو كيلو هلو بخر هلوي خوب و هسته جدا. رفتم در مغازه ميوه فروشي مي گم آقا دو كيلو هلوي بدون هسته بدين!!!!!!!!








سلام .
آقا یه استاد جوان برامون اومده بود ترم قبل با شخصیت ... خیلی کارش درست بود فقط مهم براش یادگیری ما بود به حواشی توجهی نمیکرد ولی دوست نداشت تخته روپاک کنه .آقا یه دخدرخفنه با از اون کلیپسا و عینک قورباغه ای بدم می اد چقد ...نقشه کشیده بود زن این استاده بشه تابلو... همه فهمیده بودن ....(شنیدین میگن علف بد اسفناجه ؟)
قبل اومدن استاد رفت تخته رو پاک کرد و گفت به استاد بگین ایزدی تخته رو پاک کرد ...
منم جوجه حقوق خوانی خبیثثثثث...
استاد اومد پرسید کی تخته رو پاک کرد من گفتم خانم ایزدی ...البته گفته هم که به شما بگیم اون پاک کرده .. کلاس رفت رو هوا ...استاد که ریسه رفته بود بنده خدا .گفت استاد ایشون مزاح میکنن ... و اینچنین بود که گل پونه های وحشی دشت امیدش خشک شد و دیگر کلاس نیامد ...ایزدی خفن اگه از اون کلیپسا نداشتی اینو نمیگفتم ...










عاغا یه بار تو حموم در روم بسته شد. نیم ساعت وایسادم یکی بیاد
درو باز کنه ولی هیشکی نیومد که نیومد اول خواستم شیشه رو بشکونم
ولی بعد طی یک اقدام قهرمانانه سطل رو گذاشتم زیر پام بعد با طی از پشت
درو باز کردم و نجات یافتم و الان هم به خودم افتخار میکنم






بابام خسته و كوفته از سر كار اومده خونه داداشم ميگه سلام بابا!!

ميگه: ببين پسرم:
سلام سلامتی میاره
سلامتی شادی میاره
شادی عشق میاره

عشق همسر
همسر بچه
بچه دردسر
دردسر بدبختی
بدبختی مریضی

مریضی مرگ
پس سلامو زهر مار
برو بتمرگ پاى فيسبوكت








ديشب ساعت 3نصفه شب توخواب اس ام اس دادم به عموم با اين مضمون:"من سرميدونم،بيادنبالم"
شارژنداشتم ارسال نشد،صبح ديدمSmile








(
عاغا کلاس دوم بودم که یه روز از مدرسه فرار کردم(دقت کنید کلاس دوم و فرار از مدرسه!!!!!خدااااااااااا شاهده دروغ نمیگم) از فرداش که اومدم مدرسه مدیر مدرسه سر صف منو کشید بیرون و گفت چرا فرار کردی؟؟؟؟ و من به دروغ گفتم که پدرم فُوت کرده
یادمه که چن تن از دوستان خون گریه میکردن و منم همراهی میکردم و خلاصه همه داشتن واسه پدر من گریه میکردن و فضای عجیبی بود(معاون میخواست روضه بخونه که خودم نذاشتمDSmile
خلاصه اگه دروغ میگم خدا بزنه کمرم،دیدم که این پدرمه از در مدرسه اومد تو
مدیر مدرسه بهم گفت:مگه اون پدرت نیست؟؟؟!!!
منم کم نیاوردم و وانمود کردم که مثلا زنده شده و ترسیدم و خودمو به بیهوشی زدم و .........
بعله همچین مارمولکی بودم من
(راستی پدرم واسم خوراکی آوُرده بود)
خلاصه اون روز هم گذشت و من هرسال دارم نفهم تر میشم










اومدم خونه دیدم داداش گودزیلام داره با بابام قایم موشک بازی میکنه.به داداشم گفتم بیا پشت من قایم شو.
میگه:مگه خرم که پشت تو قایم بشم زود پیدام کنه.
ما که بچه بودیم موقع قایم شدن دستامونو جلو چشممون میگرفتیم فکر میکردیم کسی مارو نمیبینه








چند وقتي بود كه هر وقت يه عروسي ميشد فاميلامون بم ميگفتن تو ديگه بعدي هستي ولي نميدونم چرا ديگه بم نگفتن بعد از اينكه منم تو مراسم ختم اين جمله رو بهشون گفتم!!!

شما ميدونين عايا؟
حرف بی ربطیست که مـــــــرد گریه نمی کند
    گاهی آنقدر بغض داری که فقط باید مـــــــــرد باشی تا بتوانی گریه کنی…

خاطره های خنده دار 1
پاسخ
 سپاس شده توسط khanomekhone ، ஐற£ℒἶ†дஐ ، دختری عاشق ، ★♕NIGHT STAR♕★ ، ALI REZA J
آگهی
#2
اویه حال گیری مناسبس بود
از افتابگردان پرسیدند:چرا شبها سرت به زیر است گفت: ستاره چشمک میزند نمیخواهم به خورشید خیانت کنم
Heart
Heart
پاسخ
#3
حداقل 4جوک را پاک می کردی((:

سوتی
هَـ ـر چـ ـے ڪـ ـﮧِ هَـ سـ تَـҐ

هَـ ـر چـ ـے ڪـ ـﮧِ مـ ـے گَـ Ґ

هَـ ـر ڪـ آرـے ڪـ ـﮧِ مـ ـے ڪُـ نَـҐ

بـ ـﮧِ פֿُـ و בَҐ مَـ ر بـ وطـ ـﮧِ

پاسخ
#4
هههه خیلی جالبن.. و خنده دار...
تشکر
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  زر زر خنده(نسخه 3) (عکسای متحرک شدیدا خنده دار)
  بیا یه خاطره خنده دار تعریف کن.
  عکس خنده دار جدید خیلی عالیه بدو بیا می ترکی از خنده
Wink چت های خنده دار ته خنده بیا میمیری از خنده
  متن خنده دار40کاری که دختران نمی توانند انجام بدهند.اخر خنده
  طنز خنده دار و باحال انواع داداش ایرونی مجموعه : مطالب طنز و خنده دار طنز خنده دار و
  آخر خنده (اس ام اس های خنده دار مخصوص خانه تکانی)
  خنده بازار-پست هاي فيسبوك(خيلي خنده دار)
  صحنه هایی پر خاطره از زندگی دانشجویی پسران :|
Thumbs Up ترول خنده دار ضد حال مخصوص پسرای باجنبه انجمن فقط خنده

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان