امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

خاطره اي از شهيد محمد سليماني

#1
برای اولین بار که آقا محمد را دیدم به خاله او گفتم :


چقدر تیپش شبیه شهداست



چهرش مثل اوناست نمیدانم چرا هرقت اورا میدیدم دلم میلرزید


محمد رو حجاب همه خواهرای ایرانی غیرت عجیبی داشت



مثل اینکه چندباری میخواسته به من توصیه کند حجابم را درست کنم اما برایش سخت بوده



به خواهرش گفته به این بنده خدا بگید چادر سرش کنه چون چادر عفت زنه


اما خواهرش خجالت میکشیده پیام داداشش رو به من برسونه


بعد شهادتش وقتی که فهمیدم رو حجاب ما خیلی حساس بوده



و بخاطر بی حجابی مرگ خود را از خدا طلب میکرده



من منقلب شدم که چرا باید خون پاک شهیدان را به هدر بدهیم



با خودم تصمیم گرفتم با حجابم این شهید را خوشحال کنم
پاسخ
 سپاس شده توسط gomnam
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  تفاوت حضرت محمد (ص) و کوروش !!
  چرا به حضرت محمد(ص) اباالقاسم می گویند؟
  چرا فقط به امام رضا (ع) لقب «عالم آل محمد» داده شد؟
Lightbulb بیان امام مهدی ناصر محمد یمانی درباره اراده خداوند در"رستاخیز اول" (بعث اول) گروهی از
  چهار برتری حضرت محمد (ص) بر دیگر پیامبران
  خاطرات شهيد محمود كاوه
  رحلت حضرت محمد (ص)
  حکایتی عجیب از علم امام محمد باقر(ع)
  نظر امام محمد باقر درباره ایرانیان منتظر/پاسخ قاطع کودک چهارساله به یزید
  من پسرت محمد هستم

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان