امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مصر باستان

#1
مصر باستان به تمدنی در درهٔ رود نیل گفته می‌شود که در دورهٔ زمانی میان ۳۰۰۰ پیش از میلاد تا زمان تسخیر مصر بدست اسکندر مقدونی وجود داشت. تمدن مصر باستان نمونه‌ای از شاهنشاهی‌های بناشده بر اصل آبیاری است. به فرمانروایان مصر باستان فرعون گفته می‌شودتاریخ مصر را به سه دوره تقسیم می‌کنند: ۱. دوره سلطنت قدیم ۲. دوره سلطنت میانه ۳. دوره سلطنت نوین زراعت تغییرات عمده‌ای را در جامعه مصر به وجود آورد. هنگامی که اغلب مصری‌ها کماکان در کشتزارها کار می‌کردند، بعضی از آن‌ها برای مثال، سفالگر شدند. بافندگان الیاف کتانی می‌ریسیدند و از آن‌ها پارچه‌های کتانی می‌بافتند. اغلب مصری‌ها به قبیله‌ای تعلق داشتند و هر دهکده‌ای در یکی از چند منطقه مستقل جای می‌گرفت. مناطق مقتدرتر یا جذب مناطق ضعیف تر از طریق جنگ و گاهی ازدواج ادامه می‌دادند تا سرانجام مصر فقط از دو سلطنت تشکیل شد: مصر سفلی که در ناحیه دلتای نیل قرار داشت و پایتخت آن بیوتو در غرب دلتا بود، و نخب که در محل الکب امروزی قرار داشت، پایتخت مصر علیا بود که شامل سرزمین‌های دره نیل می‌شد که از دلتا تا نخستین آبشار نیل نزدیک به آسوان در جنوب مصر گسترده بود. صدها سال این دو سلطنت در کنار هم قرار داشتند. با وحدت این دو، عصر عظمت مصر آغاز شد.

سلطنت قدیم

در سال ۳۱۰۰ پیش از میلاد منس همراه با سپاهیانش از مصر علیا جایی که بر استان هشتم آن فرمانروایی داشت خارج شد و به سوی شمال لشکر کشید، شهرهای بسیاری را به تصرف درآورد و به دلتای نیل وارد شد، سپاه منس اشراف و صاحب منصبانی را که در مقابلشان مقاومت می‌کردند گردن زدند و به این ترتیب مصر سفلی مغلوب شد. منس در مقام فرمانروای سراسر مصر اجازه داشت که تاج سفید مصر علیا و همچنین تاج سرخ مصر سفلی را بر سر گذارد او هر دو تاج را در هم آمیخت و پشنت را ابداع کرد، که تاجی جدید و بخش بالایی و سفید این تاج در بخش کوتاه و سرخ پایینی قرار می‌گرفت. کرکس مصر علیا و کبرای مصر سفلی نیز هر دو با هم جانوران نمادین این سلطنت یکپارچه شدند.

منس پس از تصرف مصر سفلی به دنبال هیچ فتح و کشور گشایی دیگری نرفت و قلمرو تکه تکه شده مصر آن زمان را به صورتی یکپارچه درآورد. منس در برابر بیابان نشینان صحرای سینا، نوبی‌های منطقه جنوب و لیبیایی‌های مزاحم غرب از سرزمینش محافظت کرد و به این ترتیب، نخستین حکومت را در جهان بنا نهاد که قدرتی مرکزی آن را هدایت می‌کرد. منس با بنا نهادن پایتختی جدید به اتحاد دو بخش شمالی و جنوبی این سرزمین قطعیت بخشید. او در فاصله‌ای نه چندان دور از راس دلتای نیل، جایی که مصر علیا و مصر سفلی به یکدیگر مربوط می‌شوند (تقریبا در جنوب قاهره امروزی) منطقه‌ای را برای پایتختی جدید ایجاد کرد. منس این شهر را انیب حدج (به معنی دیوارهای سفید) نامید. این پایتخت نوعی دژ بود. آغاز شکل‌گیری حکومت‌های قدرتمند در مصر به صورت یک فرمانروایی یکپارچه نبود، بلکه در دهه‌های پایانی منتهی به هزاره سوم پیش از میلاد مصر توسط حاکمان محلی در دو بخش جنوبی و شمالی اداره می‌شد. با آمدن شاهی به نام منس مصر برای نخستین بار یکپارچه می‌شود و دودمان یکم شکل می‌گیرد. بنا به نوشته‌های مان‌تو، پایتخت مصر در این هنگام شهر تینیس بود که امروزه هنوز پیدا نشده است. از آنجا که هیچ مدرکی از وجود شاهی به نام منس یافت نشده است، بعضی مصرشناسان بر این باورند که این شاه افسانه‌ای می‌بایست همان نارمر بوده باشد که در لوحه معروف خود در حالی به تصویر کشیده شده است که دو مصر را یکپارچه کرده نارمر از شهر ابیدوس در مصر علیا به پا خاست. به باور تاریخ‌دانان تاریخ مصر باستان از این نقطه آغاز شد و تا سده چهارم پیش از میلاد که این سرزمین به دست اسکندر مقدونی فتح شد، ۳۱ دودمان یا خاندان پادشاهی بر آن فرمانروایی کردند

سامانه حکومتی مصر در سه دودمان نخست پایه‌ریزی شد و روش‌های حکومت‌داری شاهان این دودمان‌ها بنیان چگونگی فرمانروایی در کشور مصر در هزاره‌های پس از آن را ساختند افزایش قدرت و ثروت فرعون‌های این دوره را می‌توان در مصطبه‌های ساخته شده توسط آنان مشاهده کرد؛ بناهایی که در دو دوره آغازین دودمانی و پیش‌دودمانی از سوی فرعون و نیز طبقه بالای جامعه به عنوان آرامگاه مورد استفاده قرار می‌گرفتند.

تا پایان دوره آغازین دودمانی، رشد ساختارهای اشرافی‌گونه در جامعه مصر به همراه قدرت گرفتن فرمانروایان محلی باعث افزایش ثروت ملی و داد و ستد با کشورهای خارجی شد؛ داد و ستدهایی که اغلب زیر نظر خانواده‌های پرنفوذ و به منظور فراهم کردن بهترین ابزارها برای ساخت آرامگاه از منابع گوناگون انجام می‌شدند پادشاهی کهن (۲۱۸۱ - ۲۶۸۶ پ. م.) پادشاهی کهن دوره‌ای است که بی گمان می‌توان آن را نخستین دوره از تاریخ مصر دانست که در آن شکوه و عظمت فرمانروایی فرعون‌ها آشکارا دیده می‌شود. این پادشاهی با دودمان سوم که خاستگاه آن در ممفیس واقع در مصر سفلی بود، آغاز گشت پادشاهان بزرگی چون خوفو، خفرع، و منکورع در این دوره دست به ساخت اهرام سه‌گانه زدند که تا چندین هزار سال بعد نیز پابرجا ماندند. خفرع همچنین تندیس بزرگ ابوالهول را در کنار اهرام ساخت؛ تندیسی که یکی از نمادهای عظمت و شکوه مصر باستان به شمار می‌رود با آنکه هرم‌های بزرگ جیزه جزو نمادهای بزرگی و قدرت مصر باستان شدند، به دلیل نارضایتی همگانی پدید آمده از خرج بسیار ساختن این بناها در میان مردم مصر ساخت سازه‌هایی به بزرگی آن‌ها توسط فرعون‌های آینده در تاریخ مصر پیگیری نشد

مصر در دوران پادشاهی کهن شاهد موج گسترده‌ای از به بردگی گرفتن مردم مناطقی چون فلسطین، نوبه، لیبی، و حبشه پس از کشورگشایی‌های شاهان گوناگون بود. هزینه بسیار زیاد ساخت و ساز برای فرعون‌ها و اعضای دربار و ستمی که این شاهان به بردگان و زیردستان می‌کردند باعث کم شدن ثروت دولت مرکزی و ناآرامی و شورش در میان مردم شد. این در حالی بود که با کاهش قدرت حکومت مرکزی، خره‌سالاران (سران خره‌های مصر) قدرت بیشتری به دست آوردند و دست به رقابت و جنگیدن با هم زدند.
پادشاهی کهن دوره‌ای است که بی گمان می‌توان آن را نخستین دوره از تاریخ مصر دانست که در آن شکوه و عظمت فرمانروایی فرعون‌ها آشکارا دیده می‌شود. این پادشاهی با دودمان سوم که خاستگاه آن در ممفیس واقع در مصر سفلی بود، آغاز گشت.[ پادشاهان بزرگی چون خوفو، خفرع، و منکورع در این دوره دست به ساخت اهرام سه‌گانه زدند که تا چندین هزار سال بعد نیز پابرجا ماندند. خفرع همچنین تندیس بزرگ ابوالهول را در کنار اهرام ساخت؛ تندیسی که یکی از نمادهای عظمت و شکوه مصر باستان به شمار می‌رود با آنکه هرم‌های بزرگ جیزه جزو نمادهای بزرگی و قدرت مصر باستان شدند، به دلیل نارضایتی همگانی پدید آمده از خرج بسیار ساختن این بناها در میان مردم مصر ساخت سازه‌هایی به بزرگی آن‌ها توسط فرعون‌های آینده در تاریخ مصر پیگیری نشد

مصر در دوران پادشاهی کهن شاهد موج گسترده‌ای از به بردگی گرفتن مردم مناطقی چون فلسطین، نوبه، لیبی، و حبشه پس از کشورگشایی‌های شاهان گوناگون بود.[ هزینه بسیار زیاد ساخت و ساز برای فرعون‌ها و اعضای دربار و ستمی که این شاهان به بردگان و زیردستان می‌کردند باعث کم شدن ثروت دولت مرکزی و ناآرامی و شورش در میان مردم شد این در حالی بود که با کاهش قدرت حکومت مرکزی، خره‌سالاران (سران خره‌های مصر) قدرت بیشتری به دست آوردند و دست به رقابت و جنگیدن با هم زدند.
پادشاهی نوین (۱۰۶۹ - ۱۵۴۹ پ. م.) پادشاهی نوین با شکست هیکسوس‌ها و یکپارچگی دوباره مصر زیر فرماندهی اهمسه یکم از دودمان هجدهم آغاز شد. این دوره‌ای بود که اصلاحات عمیق اجتماعی، سیاسی، و نظامی در مصر به اجرا در آمدند.بعضی اشراف مثل کاهنان به فرعون خدمت می‌کردند و عنوان «مستخدم خداوند» را داشتند. آن‌ها علاوه بر ادارهٔ معابد شهر مناصبی دولتی نظیر معمار، ریاضیدان و منجم نیز داشتند. در ابتدا، معابد بزرگ در ممفیس مانند معبد پتاح (ptah)- خدای شهر که پس از پایتخت شدن ممفیس در سلطنت قدیم خدای همگان شد- تعداد کمی کارکنان دایمی و تعدادی کارکنان موقتی داشتند. کارکنان دایمی شامل یک کاهن بزرگ و چند دستیار وی بودند و کارکنان موقتی کاهنانی بودند که سالی سه بار، هر بار به مدت یک ماه، خدمت می‌کردند. بعدها، در بعضی معابد بزرگ تعداد کارکنان دایمی بسیار زیاد شد. برای تمام کسانی که در معابد انجام وظیفه می‌کردند، پاکیزگی مذهی لازم بود. براساس گفتهٔ هرودوت «کاهنان در حین انجام وظایفشان یکروز در میان تمام بدنشان را می‌تراشیدند تا در برابر وجود شپش یا هر پلیدی دیگری احتیاط کنند.» کاهنان معابد آیین مذهبی مهم را به نیابت از فرعون که در واقع تنها کسی بود که می‌توانست مستقیماً با خدایان ارتباط برقرار کند، انجام می‌دادند. این آیین شامل شستن مجسمهٔ پتاح، تعویض لباس‌هایش و آوردن غذا برای او بود. آدولف اِرمن، مصرشناس می‌گوید: کسی که احترام الهی به او گذاشته می‌شد- چه آمون بود یا ایزیس، پتاح یا فرعون متوفی- همیشه می‌دیدیم که سرخاب تازه بر گونه اش مالیده شده و لباس‌های جدید بر مجسمه اش پوشانده شده‌است و محراب مقدس که مجسمه در آن نگه داشته می‌شد همیشه پاکیزه و پر عطر است. بیش تر غذاهایی که به عنوان هدیه برای خداوند برده می‌شد، از زمین‌هایی که فرعون به معبد داده بود، به دست می‌آمد؛ معبد به این ترتیب می‌توانست پتاح را تأمین و ستایش کند. به همین دلیل، کاهنان علاوه بر انجام آیین مذهبی، باید بر املاک معبد نیز نظارت می‌کردند. علاوه بر محصولاتی که از این زمین‌ها به پتاح می‌رسید، فرعون نیز قسمتی از درآمدش- غلات، شراب، روغن و عسل- را که از مالیات‌ها و زمین‌های سلطنتی اش جمع آوری شده بود، تقدیم می‌کرد. برای احترام به پتاح، کاهنان به طور دوره‌ای جشن‌های مذهب، به خصوص جشن‌هایی برای وقایع مهم موجود در افسانه‌های الهی، تدارک می‌دیدند. کاهنان زن که معمولاً زنانی صاحب شأن و به طریقی از منسوبین کارگزاران حکومتی بودند در رقص و نواختن آلات موسیقی شرکت می‌کردند. نانوایان، آبجوسازان، قصابان و آشپزانی که برای معبد کار می‌کردند صبح و شب برای تهیهٔ غذا زحمت می‌کشیدند و هنرمندان و صنعتگران معبد هدایای دیگری برای خدا می‌ساختند. تمام این هدایا «به خاطر زندگی، سعادت و سلامت» فرعون تقدیم می‌شدند. بعد از مراسم، مردمی که در جشن شرکت کرده بودند می‌توانستند در صرف اغذیهٔ تقدیمی شریک شوند؛ غذایی که در سایر اوقات توسط کاهنان و کارگران معبد مصرف می‌شد. در یکی از برنامه‌های جشن، مجسمهٔ پتاح را در قایقی مقدس می‌نهادند و به محرابی خارج از معبد می‌بردند. این کار به مردم ممفیس امکان می‌داد تا پتاح را عبادت کنند و از خدا نکاتی را بپرسند. مردم معتقد بودند خدا با نوسان کشتی در یک جهت خاص به سوالات آن‌ها پاسخ می‌دهد.

در دوره فراعنه دودمان پنجم و در پی گسترش باورهای مذهبی جدید بحرانی رخ داد.رع، خدای خورشید، جای هوروس را گرفت (جای خدایی را که فراعنه خود را همو می‌دانستند)رع خدایی بود که اثرش بر سراسر طبیعت و در نتیجه بر باورهای آن زمان آشکار بود و بر خلاف هوروس، مردم کوچه و بازار به راحتی حضور آن را درک می‌کردند و به همین دلیل، همه با رغبت آن را پذیرفتند.به این ترتیب فرمانروا از کسوت خداگونه اش بیرون آمد و میان او و جاودانان فاصله‌ای ایجاد شد و فرعون در حد موجودی فناپذیر و عادی افول کرد.از این گذشته استاندارها را دیگر فرعون منصوب نمی‌کرد بلکه به عنوان پاداشی برای خدمت صادقانه آنها اجازه داشتند که منصب خود را به پسرانشان واگذار کنند و هر چه فاصله آن‌ها تا مقر حکومت بیشتر بود، عملکردشان خودسرانه تر می‌شد. وسرانجام، در کنار اشراف و کاهنان که مدام قدرت و اختیارات فرعون را محدود تر می‌کردند طبقه جدید قابل توجهی پدید آمد طبقه‌ای متوسط از کارکنان آموزش دیده و عالیرتبه و صنعتگران با استعدادی که هر روز آگاه تر و مستقل تر می‌شدند و به این ترتیب، سلطنت و دستگاه مرکزی هر روز ضعیف تر می‌شد.بعد از دودمان ششم، کشور تا ۱۰۰ سال تحت تاثیر جنگ‌های داخلی و شورش‌هایی بود که شاه در ممفیس نمی‌توانست هیچ کدام از آن‌ها را کنترل کند .استاندارها و فرمانروایان محلی آشکارا در برابر فرمان‌های فرعون مقاومت می‌کردند و با یکدیگر می‌جنگیدند.همهٔ این جنگ‌ها بر سر قدرت بود.مالیات‌ها دیگر پرداخت نمی‌شد و قحطی‌هایی پدید آمد که در پی آن‌ها انبارهای غله خالی شدند و برای اصلاح این وضع از دست فرعون دیگر هیچ کاری بر نمی‌آمد.حدود اواخر دودمان دهم، دوباره اختلافات قدیمی میان شمال و جنوب زنده شد.استان‌های جنوبی علیه استان‌های شمالی می‌جنگیدند و هریک سعی می‌کرد ابتدا مناطق همسایه و سپس سراسر امپراطوری را به تصرف خود در آورد. و سپس آشوب سراسر مصر را فرا گرفت.
بعضی اشراف مثل کاهنان به فرعون خدمت می‌کردند و عنوان «مستخدم خداوند» را داشتند. آن‌ها علاوه بر ادارهٔ معابد شهر مناصبی دولتی نظیر معمار، ریاضیدان و منجم نیز داشتند. در ابتدا، معابد بزرگ در ممفیس مانند معبد پتاح (ptah)- خدای شهر که پس از پایتخت شدن ممفیس در سلطنت قدیم خدای همگان شد- تعداد کمی کارکنان دایمی و تعدادی کارکنان موقتی داشتند. کارکنان دایمی شامل یک کاهن بزرگ و چند دستیار وی بودند و کارکنان موقتی کاهنانی بودند که سالی سه بار، هر بار به مدت یک ماه، خدمت می‌کردند. بعدها، در بعضی معابد بزرگ تعداد کارکنان دایمی بسیار زیاد شد. برای تمام کسانی که در معابد انجام وظیفه می‌کردند، پاکیزگی مذهی لازم بود. براساس گفتهٔ هرودوت «کاهنان در حین انجام وظایفشان یکروز در میان تمام بدنشان را می‌تراشیدند تا در برابر وجود شپش یا هر پلیدی دیگری احتیاط کنند.» کاهنان معابد آیین مذهبی مهم را به نیابت از فرعون که در واقع تنها کسی بود که می‌توانست مستقیماً با خدایان ارتباط برقرار کند، انجام می‌دادند. این آیین شامل شستن مجسمهٔ پتاح، تعویض لباس‌هایش و آوردن غذا برای او بود. آدولف اِرمن، مصرشناس می‌گوید: کسی که احترام الهی به او گذاشته می‌شد- چه آمون بود یا ایزیس، پتاح یا فرعون متوفی- همیشه می‌دیدیم که سرخاب تازه بر گونه اش مالیده شده و لباس‌های جدید بر مجسمه اش پوشانده شده‌است و محراب مقدس که مجسمه در آن نگه داشته می‌شد همیشه پاکیزه و پر عطر است. بیش تر غذاهایی که به عنوان هدیه برای خداوند برده می‌شد، از زمین‌هایی که فرعون به معبد داده بود، به دست می‌آمد؛ معبد به این ترتیب می‌توانست پتاح را تأمین و ستایش کند. به همین دلیل، کاهنان علاوه بر انجام آیین مذهبی، باید بر املاک معبد نیز نظارت می‌کردند. علاوه بر محصولاتی که از این زمین‌ها به پتاح می‌رسید، فرعون نیز قسمتی از درآمدش- غلات، شراب، روغن و عسل- را که از مالیات‌ها و زمین‌های سلطنتی اش جمع آوری شده بود، تقدیم می‌کرد. برای احترام به پتاح، کاهنان به طور دوره‌ای جشن‌های مذهب، به خصوص جشن‌هایی برای وقایع مهم موجود در افسانه‌های الهی، تدارک می‌دیدند. کاهنان زن که معمولاً زنانی صاحب شأن و به طریقی از منسوبین کارگزاران حکومتی بودند در رقص و نواختن آلات موسیقی شرکت می‌کردند. نانوایان، آبجوسازان، قصابان و آشپزانی که برای معبد کار می‌کردند صبح و شب برای تهیهٔ غذا زحمت می‌کشیدند و هنرمندان و صنعتگران معبد هدایای دیگری برای خدا می‌ساختند. تمام این هدایا «به خاطر زندگی، سعادت و سلامت» فرعون تقدیم می‌شدند. بعد از مراسم، مردمی که در جشن شرکت کرده بودند می‌توانستند در صرف اغذیهٔ تقدیمی شریک شوند؛ غذایی که در سایر اوقات توسط کاهنان و کارگران معبد مصرف می‌شد. در یکی از برنامه‌های جشن، مجسمهٔ پتاح را در قایقی مقدس می‌نهادند و به محرابی خارج از معبد می‌بردند. این کار به مردم ممفیس امکان می‌داد تا پتاح را عبادت کنند و از خدا نکاتی را بپرسند. مردم معتقد بودند خدا با نوسان کشتی در یک جهت خاص به سوالات آن‌ها پاسخ می‌دهد.

در دوره فراعنه دودمان پنجم و در پی گسترش باورهای مذهبی جدید بحرانی رخ داد.رع، خدای خورشید، جای هوروس را گرفت (جای خدایی را که فراعنه خود را همو می‌دانستند)رع خدایی بود که اثرش بر سراسر طبیعت و در نتیجه بر باورهای آن زمان آشکار بود و بر خلاف هوروس، مردم کوچه و بازار به راحتی حضور آن را درک می‌کردند و به همین دلیل، همه با رغبت آن را پذیرفتند.به این ترتیب فرمانروا از کسوت خداگونه اش بیرون آمد و میان او و جاودانان فاصله‌ای ایجاد شد و فرعون در حد موجودی فناپذیر و عادی افول کرد.از این گذشته استاندارها را دیگر فرعون منصوب نمی‌کرد بلکه به عنوان پاداشی برای خدمت صادقانه آنها اجازه داشتند که منصب خود را به پسرانشان واگذار کنند و هر چه فاصله آن‌ها تا مقر حکومت بیشتر بود، عملکردشان خودسرانه تر می‌شد. وسرانجام، در کنار اشراف و کاهنان که مدام قدرت و اختیارات فرعون را محدود تر می‌کردند طبقه جدید قابل توجهی پدید آمد طبقه‌ای متوسط از کارکنان آموزش دیده و عالیرتبه و صنعتگران با استعدادی که هر روز آگاه تر و مستقل تر می‌شدند و به این ترتیب، سلطنت و دستگاه مرکزی هر روز ضعیف تر می‌شد.بعد از دودمان ششم، کشور تا ۱۰۰ سال تحت تاثیر جنگ‌های داخلی و شورش‌هایی بود که شاه در ممفیس نمی‌توانست هیچ کدام از آن‌ها را کنترل کند .استاندارها و فرمانروایان محلی آشکارا در برابر فرمان‌های فرعون مقاومت می‌کردند و با یکدیگر می‌جنگیدند.همهٔ این جنگ‌ها بر سر قدرت بود.مالیات‌ها دیگر پرداخت نمی‌شد و قحطی‌هایی پدید آمد که در پی آن‌ها انبارهای غله خالی شدند و برای اصلاح این وضع از دست فرعون دیگر هیچ کاری بر نمی‌آمد.حدود اواخر دودمان دهم، دوباره اختلافات قدیمی میان شمال و جنوب زنده شد.استان‌های جنوبی علیه استان‌های شمالی می‌جنگیدند و هریک سعی می‌کرد ابتدا مناطق همسایه و سپس سراسر امپراطوری را به تصرف خود در آورد. و سپس آشوب سراسر مصر را فرا گرفت.
بعضی اشراف مثل کاهنان به فرعون خدمت می‌کردند و عنوان «مستخدم خداوند» را داشتند. آن‌ها علاوه بر ادارهٔ معابد شهر مناصبی دولتی نظیر معمار، ریاضیدان و منجم نیز داشتند. در ابتدا، معابد بزرگ در ممفیس مانند معبد پتاح (ptah)- خدای شهر که پس از پایتخت شدن ممفیس در سلطنت قدیم خدای همگان شد- تعداد کمی کارکنان دایمی و تعدادی کارکنان موقتی داشتند. کارکنان دایمی شامل یک کاهن بزرگ و چند دستیار وی بودند و کارکنان موقتی کاهنانی بودند که سالی سه بار، هر بار به مدت یک ماه، خدمت می‌کردند. بعدها، در بعضی معابد بزرگ تعداد کارکنان دایمی بسیار زیاد شد. برای تمام کسانی که در معابد انجام وظیفه می‌کردند، پاکیزگی مذهی لازم بود. براساس گفتهٔ هرودوت «کاهنان در حین انجام وظایفشان یکروز در میان تمام بدنشان را می‌تراشیدند تا در برابر وجود شپش یا هر پلیدی دیگری احتیاط کنند.» کاهنان معابد آیین مذهبی مهم را به نیابت از فرعون که در واقع تنها کسی بود که می‌توانست مستقیماً با خدایان ارتباط برقرار کند، انجام می‌دادند. این آیین شامل شستن مجسمهٔ پتاح، تعویض لباس‌هایش و آوردن غذا برای او بود. آدولف اِرمن، مصرشناس می‌گوید: کسی که احترام الهی به او گذاشته می‌شد- چه آمون بود یا ایزیس، پتاح یا فرعون متوفی- همیشه می‌دیدیم که سرخاب تازه بر گونه اش مالیده شده و لباس‌های جدید بر مجسمه اش پوشانده شده‌است و محراب مقدس که مجسمه در آن نگه داشته می‌شد همیشه پاکیزه و پر عطر است. بیش تر غذاهایی که به عنوان هدیه برای خداوند برده می‌شد، از زمین‌هایی که فرعون به معبد داده بود، به دست می‌آمد؛ معبد به این ترتیب می‌توانست پتاح را تأمین و ستایش کند. به همین دلیل، کاهنان علاوه بر انجام آیین مذهبی، باید بر املاک معبد نیز نظارت می‌کردند. علاوه بر محصولاتی که از این زمین‌ها به پتاح می‌رسید، فرعون نیز قسمتی از درآمدش- غلات، شراب، روغن و عسل- را که از مالیات‌ها و زمین‌های سلطنتی اش جمع آوری شده بود، تقدیم می‌کرد. برای احترام به پتاح، کاهنان به طور دوره‌ای جشن‌های مذهب، به خصوص جشن‌هایی برای وقایع مهم موجود در افسانه‌های الهی، تدارک می‌دیدند. کاهنان زن که معمولاً زنانی صاحب شأن و به طریقی از منسوبین کارگزاران حکومتی بودند در رقص و نواختن آلات موسیقی شرکت می‌کردند. نانوایان، آبجوسازان، قصابان و آشپزانی که برای معبد کار می‌کردند صبح و شب برای تهیهٔ غذا زحمت می‌کشیدند و هنرمندان و صنعتگران معبد هدایای دیگری برای خدا می‌ساختند. تمام این هدایا «به خاطر زندگی، سعادت و سلامت» فرعون تقدیم می‌شدند. بعد از مراسم، مردمی که در جشن شرکت کرده بودند می‌توانستند در صرف اغذیهٔ تقدیمی شریک شوند؛ غذایی که در سایر اوقات توسط کاهنان و کارگران معبد مصرف می‌شد. در یکی از برنامه‌های جشن، مجسمهٔ پتاح را در قایقی مقدس می‌نهادند و به محرابی خارج از معبد می‌بردند. این کار به مردم ممفیس امکان می‌داد تا پتاح را عبادت کنند و از خدا نکاتی را بپرسند. مردم معتقد بودند خدا با نوسان کشتی در یک جهت خاص به سوالات آن‌ها پاسخ می‌دهد.

در دوره فراعنه دودمان پنجم و در پی گسترش باورهای مذهبی جدید بحرانی رخ داد.رع، خدای خورشید، جای هوروس را گرفت (جای خدایی را که فراعنه خود را همو می‌دانستند)رع خدایی بود که اثرش بر سراسر طبیعت و در نتیجه بر باورهای آن زمان آشکار بود و بر خلاف هوروس، مردم کوچه و بازار به راحتی حضور آن را درک می‌کردند و به همین دلیل، همه با رغبت آن را پذیرفتند.به این ترتیب فرمانروا از کسوت خداگونه اش بیرون آمد و میان او و جاودانان فاصله‌ای ایجاد شد و فرعون در حد موجودی فناپذیر و عادی افول کرد.از این گذشته استاندارها را دیگر فرعون منصوب نمی‌کرد بلکه به عنوان پاداشی برای خدمت صادقانه آنها اجازه داشتند که منصب خود را به پسرانشان واگذار کنند و هر چه فاصله آن‌ها تا مقر حکومت بیشتر بود، عملکردشان خودسرانه تر می‌شد. وسرانجام، در کنار اشراف و کاهنان که مدام قدرت و اختیارات فرعون را محدود تر می‌کردند طبقه جدید قابل توجهی پدید آمد طبقه‌ای متوسط از کارکنان آموزش دیده و عالیرتبه و صنعتگران با استعدادی که هر روز آگاه تر و مستقل تر می‌شدند و به این ترتیب، سلطنت و دستگاه مرکزی هر روز ضعیف تر می‌شد.بعد از دودمان ششم، کشور تا ۱۰۰ سال تحت تاثیر جنگ‌های داخلی و شورش‌هایی بود که شاه در ممفیس نمی‌توانست هیچ کدام از آن‌ها را کنترل کند .استاندارها و فرمانروایان محلی آشکارا در برابر فرمان‌های فرعون مقاومت می‌کردند و با یکدیگر می‌جنگیدند.همهٔ این جنگ‌ها بر سر قدرت بود.مالیات‌ها دیگر پرداخت نمی‌شد و قحطی‌هایی پدید آمد که در پی آن‌ها انبارهای غله خالی شدند و برای اصلاح این وضع از دست فرعون دیگر هیچ کاری بر نمی‌آمد.حدود اواخر دودمان دهم، دوباره اختلافات قدیمی میان شمال و جنوب زنده شد.استان‌های جنوبی علیه استان‌های شمالی می‌جنگیدند و هریک سعی می‌کرد ابتدا مناطق همسایه و سپس سراسر امپراطوری را به تصرف خود در آورد. و سپس آشوب سراسر مصر را فرا گرفت.
در سال ۱۵۵۰ پیش از میلاد، شاهزاده طیوه‌ای احمس، با پشتیبانی مردم، طبقه اشراف و کاهنان موفق شد که هیکسوس‌ها را از مصر بیرون براند.او نخستین فرعون دودمان هجدهم و سلطنت جدید شد.احمس، زادگاهش طیوه را پایتخت خویش قرار داد.او دشمنان فراری را تا قلب فلسطین تعقیب کرد و این سرزمین را به تصرف مصر در آورد.در جنوب، به سوی نوبی لشکر کشی کرد و تقریبا تا آبشار سوم پیش رفت.قلعه آواریس نیز چنان از بنیان ویران شد که امروزه غیر از تلی از خاک و ماسه، چیزی از آن باقی نمانده‌است.هنگام مرگ احمس حکومتی یکپارچه را بر جای گذاشت که اقتصادی مترقی و شکوفا داشت.دوره دودمان هجدهم (۱۵۵۰ تا ۱۳۰۷ پیش از میلاد) را درخشان‌ترین دوره در تاریخ مصر می‌دانند.در این زمان مصر برای نخستین بار قدرت نظامی درجه اولی شده بود.تا آن زمان، همسایگان نیل بیشتر به زندگی مسالمت آمیز تمایل داشتند، حتی معلمان در آموزش‌های خود به دانش آموزان پیشنهاد می‌دادند که حرفه سربازی را پیش نگیرند.اما شکست هیکسوس‌ها و انهدام حکومت آنها روحیه عامه مردم را تغییر داد.مصری‌ها، که تا این زمان فقط برای مواهب زندگی یا به دست آوردن ذخایر مواد خام به سرزمینی دیگر لشکرکشی می‌کردند، حالا فقط برای کشورگشایی دست به این کار می‌زدند.آنها در زمان تحوتمس اول (۱۵۰۴ تا ۱۴۹۲ پیش از میلاد) پسر آمنحوتپ، فتوحات سریعی به دست آوردند و همانطور که خود پیشتر تسلیم و شکست را تجربه کرده بودند ملت‌های دیگر را مقهور قدرتشان ساختند.کسب این پیروزی‌ها برای مصریان دشوار نبود:آنها از هیکسوس‌ها آموخته بودند که چگونه با اسب و ارابه‌های جنگی، دشمن را به وحشت اندازند. در سرزمین مصر، دوران صلح به سر آمد.تحوتمس سوم به خاور میانه لشکر کشید و مناطق از دست رفته در فلسطین را دوباره تصاحب کرد.اما برعکس، در سوریه نتوانست اراضی تصاحب شده را مدت زیادی حفظ کند و دوباره از آن‌ها دست کشید.لشکرکشی‌های بیشمار و موفقیت آمیز و تاراج اسرا و غنائم سرزمین‌های دیگر، او را با عنوان سپهسالار بزرگ مصر به شهرت رساند.هتیت‌ها، آسوری‌ها، بابلی‌ها و جزیره نشینان قبرس به او خراج می‌دادند.فرمانروایی تحوتمس از فرات تا قلب سودان گسترده شد-مصر زمان او، نخستین امپراطوری جهان بود.در سال ۱۳۵۳ پیش از میلاد، آمنحوتپ چهارم بر تخت نشست.او بر خلاف پیشینیانش، هیچ جنگجوی بزرگ یا فرمانروای قدرتمندی نبود، بلکه دانشمندی محتاط و متفکر بود، که شانه‌های لاغر و نحیفی داشت.آمنحوتپ از کودکی به خدایان متعدد اعتقاد نداشت و فقط یک خدا، آتون، خدای خورشید را ستایش می‌کرد که قرص خورشید مظهر آن بود و به همین دلیل، در سال ۱۳۴۸ پیش از میلاد او نام آخناتون (به معنی خدمت گزار آتون یا خرسند کننده آتون) را برای خود انتخاب کرد آخناتون در پایتخت جدیدش، عمارنه، که پیش از هر کاری به پایه گذاری آن پرداخته بود تا ارائه آیین اعتقادی جدیدی را در آن آغاز کند، کانون مذهبی بزرگی با قصرها و معابد گوناگون ایجاد کرد که آفتاب به همه جای آن راه داشت-خدایان قدیمی در اندرونی‌های مرموز و تاریک معابد ستایش می‌شدند.معابد خدایان پیشین بسته و نامشان در همه جا محو شد.اگرچه آخناتون خود را شاهی خداگونه می‌دانست اما مردمی تر از برخی فراعنه پیش از خود رفتار می‌کرد.او بازوجه اصلی و زیبایش، نفرتی تی همچون موجودی فانی و کاملا معمولی در میان مردم می‌گشت، حتی وقتی یکی از شش فرزندش مرد از گریستن در مقابل عامه مردم خودداری نکرد.

اما فقط معدودی از افراد نظریه جدید آخناتون را درباره خدای واحد درک می‌کردند و چون او در برابر سنت‌های معمول می‌ایستاد، دشمنان بسیاری پیدا کرد و همچنین وقتی اقتدار مصر در آفریقا وآسیا زوال یافت، منابع ثروت او نیز تحلیل رفت.بعد از مرگ آخناتون، در سال ۱۳۳۵ پیش از میلاد، مصری‌ها دوباره به خدایان قدیمی روی آوردند. به دنبال حکومت هشت ساله سمنخ کارع، توت عنخ آتون (تصویر زنده آتون) بر تخت نشست.او آیین قدیمی و اعتقاد به خدای اصلی، آمون و خدایان دیگر را دوباره رواج داد و نام خود را نیز به توت عنخ آمون تغییر داد.حال، گویی طوفانی در مصر به پا شد:عمارنه، پایتخت آخناتون، با خاک یکسان شد، تندیس‌های آخناتون نابود شدند، و دوباره ممفیس پایتخت کشور قرار گرفت.توت عنخ آمون جوان تنها ده سال حکومت کرد ودر سال ۱۳۲۳ پیش از میلاد درگذشت، او نقش مهمی در باستان‌شناسی نوین دارد-هرچند که کمی پس از مرگ وی سارقان تا حجره پیشین مقبره اش نفوذ کردند و سپس از آنجا بیرون رانده شدند.اما از سر خوش اقبالی، حادثه‌ای رخ داد که به ۲۰۰ سال بعد مربوط می‌شود:دویست سال بعد، مقبره فرعون رامسس ششم را درست در مجاورت آرامگاه توت عنخ آمون بنا کردند.هنگام احداث این مقبره خاک و ضایعات به جا مانده از عملیات ساختمانی، همچون پشته‌ای محافظ، روی در ورودی و حجره مقبره آخرین شاه عمارنه ریخته شد و تا ۳۰۰۰ سال، جسد و گنجینه‌های همراهش را از دست دیگر غارتگران طلاجو در امان نگه داشت.از ۶۳۰۰ قطعه عرضه شده در بخش آثار مصری موزه قاهره فقط ۱۷۰۰ قطعه از مقبره توت عنخ آمون به دست آمده‌است، که در سال ۱۹۹۲ کشف و گشوده شد. چون حورمحب، آخرین فرعون دودمان هجدهم، هیچ فرزندی نداشت، پا-رعمسو، فرمانده کل کمانداران، سواره نظام و پیاده نظام را جایگزین خویش قرار داد.پا-رعمسو با نام رامسس اول(۱۳۰۷ تا ۱۳۰۶ پیش از میلاد)بر تخت نشست و دوره خاندان معروف رامسس‌ها را پایه گذاری کرد. در سال ۱۲۹۰ پیش از میلاد، رامسس دوم، پسر ستی اول، بر تخت نشست نام این فرعون بیش از هر چیز به خاطر بناهای عظیمی که وی احداث کرد در تاریخ ثبت شده‌است. سرانجام، پس از رامسس دوم، دوران با شکوه مصر باستان به پایان خود نزدیک شد.در سراسر آسیاو منطقه مدیترانه، اقوام بیگانه از جمله آخایی‌ها، دانائرها، لیسیایی‌ها، اتروریایی‌ها، سیسیلی‌ها و ساردنی‌ها و همچنین فلسطیایی‌ها کوچ به نقاط دیگر را آغاز کردند.این اقوام، در ابتدا اگرچه برای نفوذ به مصر با ممانعت‌هایی روبرو بودند، اما در نهایت، اقتدار مصر بر فلسطین و فینیقیه را تضعیف کرد
در سال ۶۴۷ بعد از میلاد، اعراب مصر را فتح کردند و به این ترتیب، سرانجام حکومت فراعنه از میان رفت.به جای حکومت فراعنه، مصر اسلامی پدید آمد، که همراه با تغییر و تحول‌های تاریخی فراوان تا امروز برقرار است.منبع .ویکیپدیا
پاسخ
 سپاس شده توسط ☭Nicola☭ ، cute flower ، امیررضا*
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان