08-09-2013، 12:11
گدا: اقا توروخدا هزارتومن بده برم ناهار بخورم
یارو: پول نمیدم ولی بیا بریم برات یه پرس غذا بگیرم
گدا: نه نخواستم، امروز واسه هزار تومن تاحالا شش بار نهار خوردم
معلم: پسر! بگو ببینم چرا زنبورها گل میخورند؟
پسر: اجازه اقا! خوب حتما دروازه بان خوبی ندارند!:cool:
مادر: پسرم! بیا اسفناج بخور! آهن داره...
پسر: مامان جون! تازه آب خوردم، میترسم زنگ بزنم!
پدر: بچه جان! کار کردن را از این مورچه ها یاد بگیر، این بیچاره ها دائما کار میکنند و یک روز هم تفریح واستراحت ندارند.
پسر: پس چرا وقتی جمعه میرویم پارک، مورچه ها هم هستند!
به غضنفر میگن یه موجود نام ببر میگه: آب جوش.آخه تو جاده چالوس نوشته بود آب جوش موجود است!
پزشک: متاسفانه چشم شما دو بین شده.
غضنفر: آخ جون، یه حلقه میندازم توش حالشو میبرم نمیخواد دیگه دوربین بخرم!
غضنفر دستشو میندازه دو گردن دوس دخترش نمیدونه چی بگه میگه گردنتو بشگنم؟
غضنفر به دوس دخترش میگه هر چهار شنبه به چهار شنبه دیره که همدیگه رو ببینیم، بیا هر دوشنبه به دوشنبه هم دیگه رو ببینیم!
غضنفر میره تویخچال درو میبنده. میگن چیکار میکنی مرد مومن؟ میگه میخوام ببینم چراغش خاموش میشه یانه!:4chs:
غضنفر میره بیست سوالی، رفقاش از پشت صحنه بهش میرسونن که: جواب سیب، فقط زود نگو که ضایع شه. غضنفر از یارو میپرسه تو جیب جا میشه؟ میگه نه. غضنفر میگه بابا این عجب سیب گنده ایه
یارو: پول نمیدم ولی بیا بریم برات یه پرس غذا بگیرم
گدا: نه نخواستم، امروز واسه هزار تومن تاحالا شش بار نهار خوردم
معلم: پسر! بگو ببینم چرا زنبورها گل میخورند؟
پسر: اجازه اقا! خوب حتما دروازه بان خوبی ندارند!:cool:
مادر: پسرم! بیا اسفناج بخور! آهن داره...
پسر: مامان جون! تازه آب خوردم، میترسم زنگ بزنم!
پدر: بچه جان! کار کردن را از این مورچه ها یاد بگیر، این بیچاره ها دائما کار میکنند و یک روز هم تفریح واستراحت ندارند.
پسر: پس چرا وقتی جمعه میرویم پارک، مورچه ها هم هستند!
به غضنفر میگن یه موجود نام ببر میگه: آب جوش.آخه تو جاده چالوس نوشته بود آب جوش موجود است!
پزشک: متاسفانه چشم شما دو بین شده.
غضنفر: آخ جون، یه حلقه میندازم توش حالشو میبرم نمیخواد دیگه دوربین بخرم!
غضنفر دستشو میندازه دو گردن دوس دخترش نمیدونه چی بگه میگه گردنتو بشگنم؟
غضنفر به دوس دخترش میگه هر چهار شنبه به چهار شنبه دیره که همدیگه رو ببینیم، بیا هر دوشنبه به دوشنبه هم دیگه رو ببینیم!
غضنفر میره تویخچال درو میبنده. میگن چیکار میکنی مرد مومن؟ میگه میخوام ببینم چراغش خاموش میشه یانه!:4chs:
غضنفر میره بیست سوالی، رفقاش از پشت صحنه بهش میرسونن که: جواب سیب، فقط زود نگو که ضایع شه. غضنفر از یارو میپرسه تو جیب جا میشه؟ میگه نه. غضنفر میگه بابا این عجب سیب گنده ایه