02-09-2013، 10:20
قسمت7
در قسمـت قبل دیـدیم که همیونگ به پایتخت میاد و از پدرش میخواد اونو به بویو بفرسته ..
و حالا قسمت هفتم:
یوری نمیخواد یکی دیگر از فرزندانشو از دست بده.برای همین با بویو میجنگه و شاهزاده رو زندانی میکنه.بویو که دشت پیونگسان هم گرفته بود،کم کم داشت گوگوریو رو اشغال می کرد.هامیونگ شبی از قلعه فرار کرد و باگوک هم با وی تا بویو همراه شد.او دستور داد هرکه را که از مرز رد شه و بخواد به هیمیانگ کمک کنه بکشن . موهیول و دوستاش که در همین بین رسیدن، دیدن شاهزاده با لرد جالبون داره به بویو میره . اونا به سمـت مرز نزدیک شدن که کمین سربازای بیگوک باز میشه و موهیول تیری مخوره.اونا فرار میکنن تا ماهیول خوب بشه.
هامیونگ میره پیش تسو و کلی بگومگو دارن بعد هامیونگ خنجرو برمیداره که خودشو بکشه ولی یوری میرسه و میبینه هامیونگ خودشو میکشه و گریه را میندازه.
موهیول به هوش میاد و میبینه که اون گردنبنده هامیونگ جونشو نجات داد. فرمانده و های آپ که میدونن ماهیت موهیول چیه ازش مراقبت میکنن.ولی باگوک که هنوز سیر نشده میاد به اونا میگه فرمانروا کارتون داره و تو راه بهشـون حمله مکنه و فرمانده برای نجات دادن جون موهیول کشته میشه.موهیول و مارو از اونجا فرار میکنن ولی سایه های سیاه بویو دستگیرشون میکنن.روی موهیول هزارتا سم امتحان میکنن و به مدت 1 سال این وضع رو میگذرونن تا اینکه میفهمن موهیول مردنی نیستو میذارنش تو سایه های سیاه.موهول با دوجین همگروه میشه.مارو هم با میانجین.اونا تمرینات سخت و فشرده ای رو میگذرونن تا اینکه به اونا ماموریتی داده میشه که فرستاده ی شینو در گوگوریو بکشند ..
در قسمـت قبل دیـدیم که همیونگ به پایتخت میاد و از پدرش میخواد اونو به بویو بفرسته ..
و حالا قسمت هفتم:
یوری نمیخواد یکی دیگر از فرزندانشو از دست بده.برای همین با بویو میجنگه و شاهزاده رو زندانی میکنه.بویو که دشت پیونگسان هم گرفته بود،کم کم داشت گوگوریو رو اشغال می کرد.هامیونگ شبی از قلعه فرار کرد و باگوک هم با وی تا بویو همراه شد.او دستور داد هرکه را که از مرز رد شه و بخواد به هیمیانگ کمک کنه بکشن . موهیول و دوستاش که در همین بین رسیدن، دیدن شاهزاده با لرد جالبون داره به بویو میره . اونا به سمـت مرز نزدیک شدن که کمین سربازای بیگوک باز میشه و موهیول تیری مخوره.اونا فرار میکنن تا ماهیول خوب بشه.
هامیونگ میره پیش تسو و کلی بگومگو دارن بعد هامیونگ خنجرو برمیداره که خودشو بکشه ولی یوری میرسه و میبینه هامیونگ خودشو میکشه و گریه را میندازه.
موهیول به هوش میاد و میبینه که اون گردنبنده هامیونگ جونشو نجات داد. فرمانده و های آپ که میدونن ماهیت موهیول چیه ازش مراقبت میکنن.ولی باگوک که هنوز سیر نشده میاد به اونا میگه فرمانروا کارتون داره و تو راه بهشـون حمله مکنه و فرمانده برای نجات دادن جون موهیول کشته میشه.موهیول و مارو از اونجا فرار میکنن ولی سایه های سیاه بویو دستگیرشون میکنن.روی موهیول هزارتا سم امتحان میکنن و به مدت 1 سال این وضع رو میگذرونن تا اینکه میفهمن موهیول مردنی نیستو میذارنش تو سایه های سیاه.موهول با دوجین همگروه میشه.مارو هم با میانجین.اونا تمرینات سخت و فشرده ای رو میگذرونن تا اینکه به اونا ماموریتی داده میشه که فرستاده ی شینو در گوگوریو بکشند ..