امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

داستان دختر روانشناس وپسر حقوقدان{نخونی ازدستت رفته}

#1
دختر روانشناس و پسر حقوقدان

 پسر جواني در کتابخانه از دختري پرسيد: «مزاحمتان نمي شوم کنار دست شما بنشينم؟»
دختر جوان با صداي بلند گفت: «نمي خواهم يک شب را با شما بگذرانم»
تمام دانشجويان در کتابخانه به پسر که بسيار خجالت زده شده بود نگاه کردند. پس از چند دقيقه دختر به
سمت آن پسر رفت و در کنار ميزش به او گفت: «من روانشناسي پژوهش مي کنم و ميدانم مرد ها به چه
چيزي فکر ميکنند، گمان کنم شمارا خجالت زده کردم درست است؟»
 پسر با صداي بسيار بلند گفت: «200 دلار براي يک شب!!؟ خيلي زياد است!!!»
وتمام آناني که در کتابخانه بودند به دختر نگاهي غير عادي کردند، پسر به گوش دختر زمزمه کرد« من حقوق
ميخوانم و ميدانم چطور شخص بيگناهي را گناهکار جلوه بدهم!!



سپاس ونظر یادت نرهHeart
اگر تنهاترین تنها شوم، ...
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://t3.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcQStziSgjXyhj-4BlvONEvr2nVceahnkgeAc4qhUtz23s6bbvY8kXHv6EBv
پاسخ
 سپاس شده توسط zahrabavandpour ، mona77 ، جمره چایاک ، M.A.A.7.7 ، ayda1383 ، عاغامحمدپارسا:الکی
آگهی
#2
خيلي قشنگ بود
دوستی تکراردوستت دارم نیست.....
فهمیدن ناگفتنی های کسی است که دوستش داریHeart
پاسخ
#3
ههههههههه ممنونم
خطش را عوض کرد ومن ماندم باتمام پیامک های "دوستت دارم" که هیچگاه تحویل داده نشد.........داستان دختر روانشناس وپسر حقوقدان{نخونی ازدستت رفته} 1
پاسخ
#4
ایییییییییییییییییییییییول خیلی باحال بود پسره زد خوردش کرد
داستان دختر روانشناس وپسر حقوقدان{نخونی ازدستت رفته} 1
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان