روسیه تزاری قبل از دوران دشواری ها

[☭Nicola☭]

روسیه پس از حمله وحشیانه مغول ها آسیب های جدی دید و سرزمین های آن به صورت دوک نشین های متعدد در آمد در این میان مغول ها(اردوی زرین) از دوک نشین ها وایالات آنها

اقدام به دریافت باج وخراج می کردند دوک نشین هایی مثل دیمیتری ودانیل وایوان اول اعتراض هایی کردند که سر انجام اردوی زرین به علت ضعف قدرتشان دوک نشین مسکو را در زمان

ایوان سوم از پرداخت مالیات معاف کردند آن موقع دوک نشین مسکو از ایالت ویرجینیای غربی امروز هم کوچکتر بود.اما ایوان سوم به هیچ گونه حاضر نبود اطاعتی از مغول ها بپذیرد ودر

سال1480رسما از وفاداری وخدمت به اردوی زرین دست کشید ومغول ها هم در مقابل سپاهی گردآوری کردند ووقتی سپاه ایوان سوم را از دور دیدند تسلیم شدند درحالی که سپاه ایوان

خیلی زیاد نبود ومغول ها معلوم نیست چرا تسلیم شدند احتمالا روحیه ی بسیار ضعیفی داشتند که علل مختلفی می توان داشته باشد.ایوان سوم فاتحی بیرحم بود وجمهوری نووگورود

که یک حکومت مردمسالاری بود را درهم شکست واین شهر را به وضع بسیار فجیعی غارت کرد او ب سرعت قلمرو امیر نشین مسکو را گسترش داد.او با بیرحمی انجمن مردمی

وشهرداری نووگورود را نابود کرد.او شکلی از اختلاف طبقاتی را که فئودال نامیده می شد در کشورش به حد اعلا رساند ونظامی فئودالی بوجود آورد که نقشش پر رنگ تر از قبل شد .

ایوان سوم ملقب به کبیر
ایوان با دختر امپراتور روم شرقی ازدواج کرد وبا این کشور روابط بسیار خوبی ایجاد کرد زیرا هردوارتدکس بودند وایوان کبیر نام تزار را که از نام سزار در روم برگرفته شده را بر خود نهاد وهمه

پادشاهان روسیه تا نیکلای دوم ملقب به تزار بودند.

دهقانان در این زمان به دلیل برده داری ونظام فئودالی به ستوه آمدند وتصمیم به فرار گرفتن اما ایوان کبیر رفتن را دشوار ساخت وفقط روز جشن سن جورج می شد از زمین های فئودالی

خارج شد.او وسعت دوک نشین مسکو را در زمان خودش سه برابر کرد و شخص تزار را به نامحدود ترین فرمانروای تاریخ بدل کرد فرمانروایی که بیش ترین اختیارات وقدرت را داشت.ایوان کبیر

در65سالگی در سال1505 درگذشت.

پس از ایوان کبیر واسیلی پسر به جای او نشست وحکومت خودکامه پدرش را ادام داد اما او درسال 1533بر اثر بیماری عفونی مرد واو یک پسر سه ساله داشت که باید به عنوان ایوان

چهارم تزار می شد اما چون کودک بود جمعی از شراف قدرت را به دست گرفتند.در همان سال های آغازین مادر وی درگذشت که به احتمال زیاد اشراف اورا مسموم کردند.در این زمان

کشور به کشمکش بین اشراف افتاده بود طوری که قتل ضرب وشتم بدرفتاری های جسمی وتوطئه چینی در کاخ به امری عادی تبدیل شده بود.با ایوان اشراف مثل یک برده رفتار می

کردندومجبور می کردندش لخت وپابرهنه ساعتهاروی برف بماند وبخزد وگرسنه بماند وبه او توهین وتحقیر می کردند اما در مناسبت ها لباس فاخر به او می پوشاندند و در انظار عموم به او

احترام می گذاشتند.در1547 که ایوان هفده سال داشت اعلام کرد برای حکومت آماده استوقلب او با عقده وکینه پرشده بود واین کین را متوجه اشراف می ساخت او همان سال اول اشراف

مذکور را تحت بدترین شکنجه ها کشت طوری که شاهد مرگ ذره ذره خانواده شان باشند.او حتی اشراف دیگر را که قدرت اورا زیر سوال می بردند همین بلارا سرشان می آوردند.وتفاوتی

با مردم در شکنجه ها نبود.او حتی شکنجه ها را ابداع می کرد.او برای ینکه اطمینان حاصل کندهمه اشراف ومردم از او اطاعت می کنند نیروی پلیس شش هزار نفری را بوجود آورد که

اپریچینکی نام داشت را تاسیس کرد که علامتشان یک جارو بود که آنها باید زمینهارا از وجود دشمنان تزار پاک می کردند وموظف بودند هرکه ضد تزار است را بکشند که به طرز فجیعی انجام می شد

نقاشی افراد عضو اپریچینکی
دادگاه ها نقشی در قضیه نداشتند ودر واقع اپریچینکی اداره می کردشان ودشمنانشان آتش زده شکنجه یا به قتل می رسیدند.اپریچینکی بسیارگسترش یافت وآنها به یک فرقه مذهبی

تبدیل شدند که رئیس آن ها را ایوان چهارم که به مخوف ملقب است بر عهده گرفت آنها حتی برخی فعالیت های شرک آمیز انجام می دادند واپریچینکی برای تفریح خود آدم می کشت یا

تجاوز می کردند در تجاوزها بعضی مواقع ایوان هم حضور داشت در یک مورد پس از تجاوز ایوان مخوف به یک زن با عصایش او را به قتل رساند.هنگام عبور از خیابان ها هرکس را که می دید

واز قیافه اش خوشش نمی آمد دستور می داد سر از تنش جدا کنند.

ایوان مخوف مردی جاه طلب بود وبه سرعت قلمرو کشورش را گسترش داد و تاتارها را شکست داد وبهد 24 سال جنگ مناطق قازان وآستراخان ومناطق شمالی را تصرف کرد او گروهی را

برای کشف وتصرف سیبری به فرماندهی یرماک اعزام داشت که زمینه گسترش بی اندازه روسیه بود وسر انجام در1580 شهر سیبر در سیبری را تصرف کردند ومنابع پوست خز برای روسیه

اعزام شد ومنبع صادرات روسیه شد وسیبری به منبع عمده ثروت روسیه شد.

ایوان مخوف با وجود مالیات های بالا مورد ستای وعلاقه مردم بود که احتمالا به خاطر دشمنی وفشار بر اشراف بود که دهقانان مورد ستم اشراف را شادمان می کرد.وولقب او در روسی

گروزنی است که اغلب پرهیبت ترجمه می شود اما این لقب توام با مخوف نیز هست.

قید وبندهای دوران ایوان مخوف سخت تر از ایوان کبیر نیز بود وحتی سال هایی به نام سال های ممنوعه بود که دهقانان می بایست در زمین ها می ماندند و به هیچ وجه زمینشان را ترک نمی کردند.

ایوان مخوف
پرچمی که ایوان برای روسیه انتخاب کرد به این شکل بود که تا دوران پتر کبیر رسمیت داشت.

ترجمه لقب ایوان مخوف هرچه باشد او میراث قدرتمندی برای روسیه بوجود آورد واو بنیان وسعت روسیه را گذاشت.واختیارات تزار که زیاد بود باعث می شد اگز تزار قدرتمند بود اشراف

ودهقانان سو استفاده نمی کردند وکشور قدرتمند بود اما اگر تزار ضعیف بود کشور کاملا متزلزل بود ووضعیت اسفباری داشت.

روزی ایوان لباس عروسش را نا کافی دید وبه همین خاطر اورا زد که باعث شد عروسش که حامله بود بچه اش بیفتد وپسرش برای اعتراض پیش او آمد ودر جریان یک بگو مگو ایوان

خشمگین شد وبا ضربه عصایش پسرش را از پا در آورد.

او پسر ارشدش را به قتل رساند وپس از آن هیچ وقت آرام نگرفت ومدام مثل اسب کف بر دهان می آورد وخود را برای این کارش سرزنش کرد وسرانجام سر بازی شطرنج پس از سال ها

ناخوشی در1584 درگذشت.مرگش باعث شد که روسیه وارد دورانی به نام دوران آشوب (دشواری ها)شود از ایوان مخوف فقط دوپسر ویک نوزاد باقی مانده بود که یکی از آندو عقب افتاده

ودیگری بیمار بود در1598 (فیودور)مرد. وروسیه نیز دچار قحطی شد در حالی که تزار مشخصی نداشت وآینده این کشور تاریک به نظر می رسید.

[☭Nicola☭]

اگر دوستان از این تایپیک خوششان بیاید واستقبال کنند تاریخ ((روسیه تزاری دردوران دشواری ها وپس از آن))رامی نویسم.