10-08-2013، 17:30
گویا تصمیمهای سریع و طوفانی در عرصه مدیریت و ارکان تصمیمگیری کشور به امری رایج تبدیل شده است. رفتاری که در عرصههای مختلف به ویژه حوزههایی که با امور اجتماعی و روزمره مردم سر و کار دارند، دردسر زا شده و موجب در تنگنا قرار گرفتن مردم خواهد شد. شب گذشته، به طور ناگهانی و تقریباً بدون کمترین اعلام قبلی، دسترسی به سرویس پست الکترونیک گوگل (جیمیل) در ایران ناممکن گشت. البته اگر جیمیل را در مرورگر وب خود بالا بیاورید، صفحه معروف فیلترینگ سایتهای ایرانی مشاهده نمیشود بلکه اساساً دسترسی به جیمیل مسدود شده و در مرورگر صفحهای نمایان نخواهد شد. این امر با توجه به سرویسهای نمایشگر و اطلاعاتسنج گوگل نیز مشهود است؛ بر اساس دادههای سرویس Transparency Report گوگل، دسترسی به جیمیل در ایران از ساعت 8 صبح امروز تا 12 ظهر نسبت به ساعت مشابه دیروز در حدود 70 درصد کاهش یافته است و این یعنی رایانامه جیمیل در ایران مسدود شده و کاربران حداکثر میتوانند با سرویسهای وی.پی.ان و دیگر سرویسهای مشابه به آن دسترسی پیدا کنند و البته این یعنی دور زدن قانون در کشور! تصویر زیر مربوط به میزان دسترسی کاربران ایرانی به جیمیل تا ساعت 12 ظهر امروز (دوشنبه 3مهر 1391) است.
[img]http://دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[/img]
تصویر مربوط به بازههای مشابه امروز و دیروز برای بازدید ایرانیان از جیمیل
سرویس پست الکترونیکی گوگل در ایران نسبت به اغلب سرویسهای ایمیل دیگر محبوبتر بوده و البته کارایی بیشتری نیز دارد، از این رو اغلب مردم جیمیل را نسبت به یاهو میل، هات میل و ... ترجیح میدهند. بنابراین بدیهی است که این سرویس پستی مجازی روزانه محل نامهنگاری الکترونیکی هزاران یا شاید میلیونها کاربر ایرانی باشد که مسائل کاری، شغلی، اجتماعی، علمی، دانشگاهی، تفریحی و خبری خود را با یکدیگر به اشتراک میگذارند. اما فیلترینگ یک شبه این سرویس با چنین استقبالی از سوی ایرانیان، امری عجیب و عجولانه است.
استاد دانشگاهی را فرض کنید که امروز صبح میخواهد ایمیلهای دانشجویاناش را چک کند؛ فروشندهای را فرض کنید که امروز صبح میخواهد ایمیلهای مربوط به سفارشات خویش را چک کند؛ خبرنگاری را فرض کنید که امروز صبح میخواهد ایمیلهای خبری و گزارشی خویش را چک کند؛ کارمندی را فرض کنید که امروز صبح میخواهد ایمیلهای کاری و برنامههای روزش را چک کند؛ تاجری را فرض کنید که امروز صبح میخواهد ایمیلهای مربوط به جزئیات سفارشها و کالاهای مورد نظرش از طرف خارجی را چک کند؛ زن خانهداری را فرض کنید که امروز صبح میخواهد ایمیلهای به اشتراک گذاشته شده دوستان و اقوام خویش را چک کند؛ دانشجویی را فرض کنید که امروز صبح میخواهد ایمیل پروژه خود را برای دانشگاه و استادش ارسال کند؛ همه این افراد، کسانی هستند که همیشه با ایمیلشان سر و کار دارند و ما میتوانیم اینها را فرض کنیم؛ اما چرا مسئولین ذیربط نمیتوانند فرض کنند؟! چرا افرادی که در کمیته فیلترینگ هستند نمیتوانند 40 میلیون کاربر ایرانی اینترنت را فرض کنند که از جیمیل و سرویسهای مرتبط با آن استفاده کنند؟! مشکل تصمیمگیری در کشور ما همین است که آقایان گاهی فرض نمیکنند! یعنی کاری ندارند بعدش چند میلیون ایرانی درگیر میشوند و به دردسر میافتند!
مسأله اینترنت ملی، از مدتها پیش ورد زبانها افتاده بود و البته مسئولین هم مداوماً تاکید میکردند که این مسأله به معنای قطع دسترسی به شبکه جهانی نیست و این دو شبکه به طور موازی در کنار یکدیگر فعالیت میکنند. اما اقدامات دفعی این چنینی موجب میشود که رسانههای خارجی که مترصد فرصتی برای خبرپراکنیهای مورد تمایل خود هستند به گونه دلخواه به این رخداد بپردازند.
ساعتی پیش، خبرگزاری فرانسه (AFP) در گزارشی به خبر مربوط به فیلترینگ جیمیل پرداخت و اظهار داشت: «ایران دسترسی به سرویس محبوب و امن جیمیل را مسدود نمود. این اولین گام جمهوری اسلامی برای ایجاد یک دیواره بین اینترانت مجزای ملی و اینترنت در سراسر جهان است. دسترسی به صفحه جستجوی گوگل (دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://www.google.com ) نیز محدود به نسخه های نا امن آن شده و تلاش برای دسترسی با استفاده از پروتکل امن (دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
https://www.google.com ) نیز مسدود شده است.» این خبرگزاری در ادامه با اشاره به ترس ایرانیان از سرویس اینترنت ملی افزود: «ایران در حال کار بر روی جداسازی اینترنت ملی خود کار میکند که آن را از محتوای غیر اسلامی پاک میخواند. مقامات ادعا می کنند این اینترانت، سریعتر و امنتر خواهد بود، اما با این وجود دادههای کاربران به راحتی قابل نظارت میشود.»
همچنین گاردین طی گزارشی مدعی شد که ایران در زمره کشورهایی است که سانسور گستردهای در آن حاکم است و عنوان کرد: «دسترسی به بیش از پنج میلیون سایت در کشور ایران از جمله وبسایتهای شبکههای اجتماعی مانند فیس بوک و توییتر و وبسایتهای بسیاری از رسانههای غربی، از جمله گاردین، بی.بی.سی و سی.ان.ان، فیلتر شده است» این رسانه در ادامه اضافه کرد: «بسیاری از دسترسی ایرانیان با کمک پRوکSی و یا VPN صورت مییرد و به عنوان مثال با وجود اینکه فیس بوک در ایران فیلتر است اما بیش از 17 میلیون ایرانی در آن حساب دارد.»
چرا باید به راحتی چنین خوراک رسانهای و خبری را برای بنگاههای خبرپراکنی غربی فراهم نمود تا آنان نیز با دروغپراکنی و بزرگنمایی به پوشش دادههای مورد نظر خویش بپردازند؟ آیا مسئولین حتی فرض نمیکنند این مسأله چقدر میتواند ابعاد بینالمللی سوء برای جمهوری اسلامی داشته باشد؟!
از سوی دیگر نکتهای که قابل توجه است، دلیلتراشی تصمیمگیرندگان این طرح است. آنان با بیان اینکه رغبت و درخواست مردمی موجب چنین حرکتی شده است، عملاً بار این تصمیم را بر دوش مردم میاندازند. اما آیا واقعا مردم به این کار متمایل بودهاند؟ آیا مردم سرویس جایگزین مشابهی برای گوگل و جیمیل میشناسند که با استفاده از آن، نیازی به خدمات گوگل نداشته باشند؟ آیا بهتر نیست بگذاریم مردم خودشان تکلیف خودشان را روشن کنند تا اینکه ما برای آنان تعیین تکلیف کنیم؟! یک زمانی هست که فیس.بوک یا توییتر را فیلتر میکنیم و ابعاد اجتماعی آن را واسطه قرار میدهیم، اما اینجا که یک سرویس پست الکترونیکی را فیلتر کردهایم و تازه شبکه اجتماعی در دل آن (یعنی گوگل پلاس) نیز از لحاظ محتوایی و فضای درونی کاملا با شبکههای دیگر مغایر است، چرا باید به رفتار سلبی روی بیاوریم؟ رفتار سلبی که حتی رسانههای خارجی نیز رفتار مردم در قبال آن را توصیف کردهاند: روی آوردن به دورزدن فیلترنیگ! یعنی عملا درصد بالایی از جامعه کاربران اینترنتیمان به دور زدن قانون میپردازند و این را کل دنیا هم میدانند! آیا این برای نظام ما مایه افتخار است؟ و یا اینکه باید با بسترسازی مناسب و ارائه نسخههای ملی و ایرانی جایگزین در عرصه خدمات اینترنتی، موجب شویم خود مردم به سرویسهای ایرانی روی آورند؟ کدام یک بهتر است؟!
[img]http://دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[/img]
تصویر مربوط به بازههای مشابه امروز و دیروز برای بازدید ایرانیان از جیمیل
سرویس پست الکترونیکی گوگل در ایران نسبت به اغلب سرویسهای ایمیل دیگر محبوبتر بوده و البته کارایی بیشتری نیز دارد، از این رو اغلب مردم جیمیل را نسبت به یاهو میل، هات میل و ... ترجیح میدهند. بنابراین بدیهی است که این سرویس پستی مجازی روزانه محل نامهنگاری الکترونیکی هزاران یا شاید میلیونها کاربر ایرانی باشد که مسائل کاری، شغلی، اجتماعی، علمی، دانشگاهی، تفریحی و خبری خود را با یکدیگر به اشتراک میگذارند. اما فیلترینگ یک شبه این سرویس با چنین استقبالی از سوی ایرانیان، امری عجیب و عجولانه است.
استاد دانشگاهی را فرض کنید که امروز صبح میخواهد ایمیلهای دانشجویاناش را چک کند؛ فروشندهای را فرض کنید که امروز صبح میخواهد ایمیلهای مربوط به سفارشات خویش را چک کند؛ خبرنگاری را فرض کنید که امروز صبح میخواهد ایمیلهای خبری و گزارشی خویش را چک کند؛ کارمندی را فرض کنید که امروز صبح میخواهد ایمیلهای کاری و برنامههای روزش را چک کند؛ تاجری را فرض کنید که امروز صبح میخواهد ایمیلهای مربوط به جزئیات سفارشها و کالاهای مورد نظرش از طرف خارجی را چک کند؛ زن خانهداری را فرض کنید که امروز صبح میخواهد ایمیلهای به اشتراک گذاشته شده دوستان و اقوام خویش را چک کند؛ دانشجویی را فرض کنید که امروز صبح میخواهد ایمیل پروژه خود را برای دانشگاه و استادش ارسال کند؛ همه این افراد، کسانی هستند که همیشه با ایمیلشان سر و کار دارند و ما میتوانیم اینها را فرض کنیم؛ اما چرا مسئولین ذیربط نمیتوانند فرض کنند؟! چرا افرادی که در کمیته فیلترینگ هستند نمیتوانند 40 میلیون کاربر ایرانی اینترنت را فرض کنند که از جیمیل و سرویسهای مرتبط با آن استفاده کنند؟! مشکل تصمیمگیری در کشور ما همین است که آقایان گاهی فرض نمیکنند! یعنی کاری ندارند بعدش چند میلیون ایرانی درگیر میشوند و به دردسر میافتند!
مسأله اینترنت ملی، از مدتها پیش ورد زبانها افتاده بود و البته مسئولین هم مداوماً تاکید میکردند که این مسأله به معنای قطع دسترسی به شبکه جهانی نیست و این دو شبکه به طور موازی در کنار یکدیگر فعالیت میکنند. اما اقدامات دفعی این چنینی موجب میشود که رسانههای خارجی که مترصد فرصتی برای خبرپراکنیهای مورد تمایل خود هستند به گونه دلخواه به این رخداد بپردازند.
ساعتی پیش، خبرگزاری فرانسه (AFP) در گزارشی به خبر مربوط به فیلترینگ جیمیل پرداخت و اظهار داشت: «ایران دسترسی به سرویس محبوب و امن جیمیل را مسدود نمود. این اولین گام جمهوری اسلامی برای ایجاد یک دیواره بین اینترانت مجزای ملی و اینترنت در سراسر جهان است. دسترسی به صفحه جستجوی گوگل (دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://www.google.com ) نیز محدود به نسخه های نا امن آن شده و تلاش برای دسترسی با استفاده از پروتکل امن (دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
https://www.google.com ) نیز مسدود شده است.» این خبرگزاری در ادامه با اشاره به ترس ایرانیان از سرویس اینترنت ملی افزود: «ایران در حال کار بر روی جداسازی اینترنت ملی خود کار میکند که آن را از محتوای غیر اسلامی پاک میخواند. مقامات ادعا می کنند این اینترانت، سریعتر و امنتر خواهد بود، اما با این وجود دادههای کاربران به راحتی قابل نظارت میشود.»
همچنین گاردین طی گزارشی مدعی شد که ایران در زمره کشورهایی است که سانسور گستردهای در آن حاکم است و عنوان کرد: «دسترسی به بیش از پنج میلیون سایت در کشور ایران از جمله وبسایتهای شبکههای اجتماعی مانند فیس بوک و توییتر و وبسایتهای بسیاری از رسانههای غربی، از جمله گاردین، بی.بی.سی و سی.ان.ان، فیلتر شده است» این رسانه در ادامه اضافه کرد: «بسیاری از دسترسی ایرانیان با کمک پRوکSی و یا VPN صورت مییرد و به عنوان مثال با وجود اینکه فیس بوک در ایران فیلتر است اما بیش از 17 میلیون ایرانی در آن حساب دارد.»
چرا باید به راحتی چنین خوراک رسانهای و خبری را برای بنگاههای خبرپراکنی غربی فراهم نمود تا آنان نیز با دروغپراکنی و بزرگنمایی به پوشش دادههای مورد نظر خویش بپردازند؟ آیا مسئولین حتی فرض نمیکنند این مسأله چقدر میتواند ابعاد بینالمللی سوء برای جمهوری اسلامی داشته باشد؟!
از سوی دیگر نکتهای که قابل توجه است، دلیلتراشی تصمیمگیرندگان این طرح است. آنان با بیان اینکه رغبت و درخواست مردمی موجب چنین حرکتی شده است، عملاً بار این تصمیم را بر دوش مردم میاندازند. اما آیا واقعا مردم به این کار متمایل بودهاند؟ آیا مردم سرویس جایگزین مشابهی برای گوگل و جیمیل میشناسند که با استفاده از آن، نیازی به خدمات گوگل نداشته باشند؟ آیا بهتر نیست بگذاریم مردم خودشان تکلیف خودشان را روشن کنند تا اینکه ما برای آنان تعیین تکلیف کنیم؟! یک زمانی هست که فیس.بوک یا توییتر را فیلتر میکنیم و ابعاد اجتماعی آن را واسطه قرار میدهیم، اما اینجا که یک سرویس پست الکترونیکی را فیلتر کردهایم و تازه شبکه اجتماعی در دل آن (یعنی گوگل پلاس) نیز از لحاظ محتوایی و فضای درونی کاملا با شبکههای دیگر مغایر است، چرا باید به رفتار سلبی روی بیاوریم؟ رفتار سلبی که حتی رسانههای خارجی نیز رفتار مردم در قبال آن را توصیف کردهاند: روی آوردن به دورزدن فیلترنیگ! یعنی عملا درصد بالایی از جامعه کاربران اینترنتیمان به دور زدن قانون میپردازند و این را کل دنیا هم میدانند! آیا این برای نظام ما مایه افتخار است؟ و یا اینکه باید با بسترسازی مناسب و ارائه نسخههای ملی و ایرانی جایگزین در عرصه خدمات اینترنتی، موجب شویم خود مردم به سرویسهای ایرانی روی آورند؟ کدام یک بهتر است؟!