23-07-2013، 22:21
با معرفت ترین معتاد و کارتن خواب جهان؛ بازگرداندن
بیش از ۶۰۰ میلیون ریال طلا و جواهر
عروس و دامادی که در شب عروسی بیش از ۶۰۰ میلیون ریال طلا و جواهر خود را گم کرده بودند با تماس معتاد کارتن خواب به اموال خود رسیدند.
در شب عروسی خود بیش از ۶۰۰ میلیون ریال طلا و جواهر و پول نقد را در راه تالار برگزاری مراسم و هنگام خروج از آرایشگاه در یک کیف دستی در کنار خیابان جا گذاشتم. وی اضافه کرد: وقتی به تالار رسیدیم عروس سراغ کیف و جواهراتش را گرفت که تازه متوجه شدم آنها را در کنار خیابان جا گذاشته ام.
محسن تازه داماد گفت: با آرایشگاه تماس گرفتیم اما آنها گفتند چیزی در بیرون آرایشگاه پیدا نکرده اند تا بهترین شب عروسیم با ناراحتی سپری شود هر چند کسی بویی از ماجرا نبود و ظاهر خود را حفظ کردیم.
وی ادامه داد: فردای عروسی روز خوشی برای ما بود مردی با تلفن همراهی که در کیف بود با برادر همسرم تماس گرفته بود و خبر پیدا شدن کیف را داده بود.
محسن افزود: به آدرسی که یابنده داده بود رفتم و وقتی به محل رسیدم باور نمیکردم که اموالم را پس بگیرم؛ مرد معتادی که در یک ساختمان مخروبه زندگی می کرد بدون کمترین توقع همه کیف و محتوای آن را سالم و بی نقص به من بازگرداند. محسن گفت: هنوز هم باورم نمی شود که کسی با آن وضع زندگی و احتیاج به پول چنین فداکاری و انسانیتی به خرج داده باشد.
وی در پایان گفت: قدردانی مختصری از مرد معتاد کردم و خاطره عجیبی در شب و روز اول زندگیم ثبت شد.دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
بیش از ۶۰۰ میلیون ریال طلا و جواهر
عروس و دامادی که در شب عروسی بیش از ۶۰۰ میلیون ریال طلا و جواهر خود را گم کرده بودند با تماس معتاد کارتن خواب به اموال خود رسیدند.
در شب عروسی خود بیش از ۶۰۰ میلیون ریال طلا و جواهر و پول نقد را در راه تالار برگزاری مراسم و هنگام خروج از آرایشگاه در یک کیف دستی در کنار خیابان جا گذاشتم. وی اضافه کرد: وقتی به تالار رسیدیم عروس سراغ کیف و جواهراتش را گرفت که تازه متوجه شدم آنها را در کنار خیابان جا گذاشته ام.
محسن تازه داماد گفت: با آرایشگاه تماس گرفتیم اما آنها گفتند چیزی در بیرون آرایشگاه پیدا نکرده اند تا بهترین شب عروسیم با ناراحتی سپری شود هر چند کسی بویی از ماجرا نبود و ظاهر خود را حفظ کردیم.
وی ادامه داد: فردای عروسی روز خوشی برای ما بود مردی با تلفن همراهی که در کیف بود با برادر همسرم تماس گرفته بود و خبر پیدا شدن کیف را داده بود.
محسن افزود: به آدرسی که یابنده داده بود رفتم و وقتی به محل رسیدم باور نمیکردم که اموالم را پس بگیرم؛ مرد معتادی که در یک ساختمان مخروبه زندگی می کرد بدون کمترین توقع همه کیف و محتوای آن را سالم و بی نقص به من بازگرداند. محسن گفت: هنوز هم باورم نمی شود که کسی با آن وضع زندگی و احتیاج به پول چنین فداکاری و انسانیتی به خرج داده باشد.
وی در پایان گفت: قدردانی مختصری از مرد معتاد کردم و خاطره عجیبی در شب و روز اول زندگیم ثبت شد.دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.