24-05-2013، 9:28
بتهایم را می شکنم
تا فرش کنم
بر راهی که تو از آن می گذری
برای شنیدن ساز و سرود من.
"احمد شاملو"
------------------------------------------------------------
دفتر عشق:
هرچند میگویند
آدم به جرم خوردن سیب بهشتی
رانده شد از جنّت المأوا
و سالها در شرح این موضوع دعوا بود؛
اما تن اردیبهشتی تو ثابت کرد:
سیبی که آدم گاز زد
از باغ حوّا بود!
-----------------------------------------
با من از روشنی حرف می زنی
با من از روشنی حرف می زنی
و از انسان که خویشاوند همه خداهاست
با تو من دیگر در سحر رویاهایم تنها نیستم.
"احمد شاملو"
---------------------------------------------------------------
دفتر عشق:
گور پدر این صندلی که میگوید:
«من یکنفرهام»!
هندسه عشق
جای مرا باز میکند
کنار تو
"ابن محمود"
--------------------------------------------------------------
سکوت آب
می تواند خشکی باشد و فریاد عطش؛
سکوت گندم
می تواند گرسنه گی باشد و غریو پیروزمند قحط؛
هم چنان که سکوت آفتاب
ظلمات است-
اما "سکوت آدمی"
فقدان جهان و خداست:
غریو را
تصویر کن!
"شاملو"
------------------------------------------------------------
من، بر می خیزم
من، بر می خیزم !
چراغی در دست؛
چراغی در دلم،
زنگار روحم را صیقل می زنم
آیینهای برابر آینه ات می گذارم
تا با تو ابدیتی بسازم!
"شاملو"
-----------------------------------------------------------------
دیر زمانی در او نگریستم
دیر زمانی در او نگریستم
چون از او نظر باز گرفتم
همه چیز به هیئت او در آمده بود
آنگاه دانستم که مرا دیگر از او گریز نیست
"شاملو"
-------------------------------------------------------------
تا فرش کنم
بر راهی که تو از آن می گذری
برای شنیدن ساز و سرود من.
"احمد شاملو"
------------------------------------------------------------
دفتر عشق:
هرچند میگویند
آدم به جرم خوردن سیب بهشتی
رانده شد از جنّت المأوا
و سالها در شرح این موضوع دعوا بود؛
اما تن اردیبهشتی تو ثابت کرد:
سیبی که آدم گاز زد
از باغ حوّا بود!
-----------------------------------------
با من از روشنی حرف می زنی
با من از روشنی حرف می زنی
و از انسان که خویشاوند همه خداهاست
با تو من دیگر در سحر رویاهایم تنها نیستم.
"احمد شاملو"
---------------------------------------------------------------
دفتر عشق:
گور پدر این صندلی که میگوید:
«من یکنفرهام»!
هندسه عشق
جای مرا باز میکند
کنار تو
"ابن محمود"
--------------------------------------------------------------
سکوت آب
می تواند خشکی باشد و فریاد عطش؛
سکوت گندم
می تواند گرسنه گی باشد و غریو پیروزمند قحط؛
هم چنان که سکوت آفتاب
ظلمات است-
اما "سکوت آدمی"
فقدان جهان و خداست:
غریو را
تصویر کن!
"شاملو"
------------------------------------------------------------
من، بر می خیزم
من، بر می خیزم !
چراغی در دست؛
چراغی در دلم،
زنگار روحم را صیقل می زنم
آیینهای برابر آینه ات می گذارم
تا با تو ابدیتی بسازم!
"شاملو"
-----------------------------------------------------------------
دیر زمانی در او نگریستم
دیر زمانی در او نگریستم
چون از او نظر باز گرفتم
همه چیز به هیئت او در آمده بود
آنگاه دانستم که مرا دیگر از او گریز نیست
"شاملو"
-------------------------------------------------------------