17-04-2013، 11:55
نکاتي پيرامون زلزله «سراوان»
روزنامه شرق در سرمقاله خود نوشت: زلزله مهيب 8 ريشتري در سراوان سيستان بلوچستان، بهرام عکاشه (پدر زلزلهشناسي ايران) را بر آن داشت تا در يادداشتي براي روزنامهي شرق، «نکاتي پيرامون زلزله «سراوان»» را براي اطلاع مردم متذکر شود. در ادامه اين يادداشت را ميخوانيم:
در زلزلهاي که روز گذشته در استان سيستان و بلوچستان روي داد، اعداد مختلفي براي عمق زلزله ذکر شد. در اين مورد بايد تاکيد کرد عمق زلزله از جمله پارامترهايي است که اندازهگيري دقيق آن هميشه بهسادگي امکانپذير نيست و هنوز هم تعيين رقم آن دشوار است؛ بنابراين، وجود اختلاف 10درصدي در ارقام اعلامي پذيرفته است، اما اينکه يکبار عمق آن حدود 20 کيلومتر و بار ديگر 95 کيلومتر ذکر ميشود، نشاندهنده آن است که يکي از اندازهگيريها صحيح نيست. البته اکنون ميدانيم عمق 95 کيلومتري صحيح است. نکتهاي که درباره عمق زلزله بايد تاکيد کرد اين است که هرچه عمق کمتر و به زمين نزديکتر باشد، خرابيهاي بيشتري به بار ميآورد، ولي کشورهاي ديگر آن را حس نميکنند، اما اگر عمق زياد باشد، خرابي و تلفاتش کمتر است، ولي در کشورهاي ديگر هم ثبت ميشود. همين عدم دقت (البته بادرصد کمتر) در مورد بزرگاي زلزله هم صادق است، به همين دليل بزرگاي زلزله را بين 5/7 تا 8/7 ريشتر گزارش کردهاند که البته مقدار صحيح آن 7/7 ريشتر است. نکته ديگر اينکه براي ارزيابي زلزله از چند مقياس و معيار متفاوت استفاده ميکنند. يکي بزرگاي زلزله است که بر حسب «ريشتر» بيان ميشود و نشاندهنده مقدار انرژي است که در يک زلزله آزاد ميشود. ديگري شدت زلزله است که برحسب «مرکالي» بيان ميشود و نشاندهنده ميزان خرابيها و تلفاتي است که به بار ميآورد. پس اگر يک زلزله با بزرگاي کم در منطقهاي پرجمعيت روي دهد، خرابيهاي زيادي به بار ميآورد و درنتيجه مرکالي آن بزرگ است. گفتني است پس از وقوع اين زلزله، تا مدت يک الي دو سال، بايد منتظر پسلرزههايي با بزرگاي تا شش ريشتر هم بود. با توجه به اينکه بسياري از خانههاي روستايي مناطق محروم (و حتي بسياري از خانههاي شهر تهران در برابر زلزلههاي پنج و شش ريشتري) آسيبپذيرند، بايد انتظار داشت که حتي اين پسلرزهها، خرابيهايي به بار آورد يا حتي خداي ناکرده موجب تلفات انساني شود به همين دليل لازم است مردم و مسوولان براي رويارويي با اين پسلرزهها، آمادگي کامل داشته باشند. مناطق دهلران، اهواز و آبادان، شيراز، بندرعباس و بندرلنگه در جنوب ايران منطقه زاگرس و از بندرعباس تا زاهدان و چابهار، منطقه مکران نام دارد. دليل زلزلهخيزي مکران (زلزله ديروز) با دليل زلزلهخيزي زاگرس (زلزله هفته گذشته) کاملا تفاوت دارد. عامل زلزلههاي منطقه شرق بندرعباس (منطقه زاگرس)، حرکتهاي صفحه شبهقاره هند به سمت شمالغرب است اما دليل زلزله منطقههاي غرب بندرعباس (منطقه مکران) حرکت صفحه شبهجزيره عربستان به سمت شمالشرق است. بايد در نظر داشت در جنوبشرق کشور در مقايسه با منطقه زاگرس زمينلرزه کمتري اتفاق ميافتد، ولي اين منطقه استعداد زلزله تا مرز هشت ريشتر را هم دارد. پس ميتوان نتيجه گرفت همزماني اين دو زلزله کاملا اتفاقي است و ربطي به هم ندارند. وقوع اين زلزلههاي پيدرپي نشاندهنده اين است که در منطقه انرژي لرزهاي بسياري ذخيره شده است که کمکم اين انرژي تخليه ميشود. گفتني است منطقه سراوان، خاش و زاهدان از جمله مناطق زلزلهخيز کشور هستند و عموما گسلهاي آن به شکل شمالغرب و جنوبشرقي است که گسلهاي بسيار توانمندي هستند، ولي چون تراکم جمعيت در اين منطقه بسيار کم است، خسارتهاي جاني آن در مقايسه با زلزلههاي مشابه ديگر به مراتب کمتر خواهد بود اما از سوي ديگر با توجه به اينکه بيشتر خانههاي اين منطقه روستايي است، مقاومت بسيار کمي دارند.
روزنامه شرق در سرمقاله خود نوشت: زلزله مهيب 8 ريشتري در سراوان سيستان بلوچستان، بهرام عکاشه (پدر زلزلهشناسي ايران) را بر آن داشت تا در يادداشتي براي روزنامهي شرق، «نکاتي پيرامون زلزله «سراوان»» را براي اطلاع مردم متذکر شود. در ادامه اين يادداشت را ميخوانيم:
در زلزلهاي که روز گذشته در استان سيستان و بلوچستان روي داد، اعداد مختلفي براي عمق زلزله ذکر شد. در اين مورد بايد تاکيد کرد عمق زلزله از جمله پارامترهايي است که اندازهگيري دقيق آن هميشه بهسادگي امکانپذير نيست و هنوز هم تعيين رقم آن دشوار است؛ بنابراين، وجود اختلاف 10درصدي در ارقام اعلامي پذيرفته است، اما اينکه يکبار عمق آن حدود 20 کيلومتر و بار ديگر 95 کيلومتر ذکر ميشود، نشاندهنده آن است که يکي از اندازهگيريها صحيح نيست. البته اکنون ميدانيم عمق 95 کيلومتري صحيح است. نکتهاي که درباره عمق زلزله بايد تاکيد کرد اين است که هرچه عمق کمتر و به زمين نزديکتر باشد، خرابيهاي بيشتري به بار ميآورد، ولي کشورهاي ديگر آن را حس نميکنند، اما اگر عمق زياد باشد، خرابي و تلفاتش کمتر است، ولي در کشورهاي ديگر هم ثبت ميشود. همين عدم دقت (البته بادرصد کمتر) در مورد بزرگاي زلزله هم صادق است، به همين دليل بزرگاي زلزله را بين 5/7 تا 8/7 ريشتر گزارش کردهاند که البته مقدار صحيح آن 7/7 ريشتر است. نکته ديگر اينکه براي ارزيابي زلزله از چند مقياس و معيار متفاوت استفاده ميکنند. يکي بزرگاي زلزله است که بر حسب «ريشتر» بيان ميشود و نشاندهنده مقدار انرژي است که در يک زلزله آزاد ميشود. ديگري شدت زلزله است که برحسب «مرکالي» بيان ميشود و نشاندهنده ميزان خرابيها و تلفاتي است که به بار ميآورد. پس اگر يک زلزله با بزرگاي کم در منطقهاي پرجمعيت روي دهد، خرابيهاي زيادي به بار ميآورد و درنتيجه مرکالي آن بزرگ است. گفتني است پس از وقوع اين زلزله، تا مدت يک الي دو سال، بايد منتظر پسلرزههايي با بزرگاي تا شش ريشتر هم بود. با توجه به اينکه بسياري از خانههاي روستايي مناطق محروم (و حتي بسياري از خانههاي شهر تهران در برابر زلزلههاي پنج و شش ريشتري) آسيبپذيرند، بايد انتظار داشت که حتي اين پسلرزهها، خرابيهايي به بار آورد يا حتي خداي ناکرده موجب تلفات انساني شود به همين دليل لازم است مردم و مسوولان براي رويارويي با اين پسلرزهها، آمادگي کامل داشته باشند. مناطق دهلران، اهواز و آبادان، شيراز، بندرعباس و بندرلنگه در جنوب ايران منطقه زاگرس و از بندرعباس تا زاهدان و چابهار، منطقه مکران نام دارد. دليل زلزلهخيزي مکران (زلزله ديروز) با دليل زلزلهخيزي زاگرس (زلزله هفته گذشته) کاملا تفاوت دارد. عامل زلزلههاي منطقه شرق بندرعباس (منطقه زاگرس)، حرکتهاي صفحه شبهقاره هند به سمت شمالغرب است اما دليل زلزله منطقههاي غرب بندرعباس (منطقه مکران) حرکت صفحه شبهجزيره عربستان به سمت شمالشرق است. بايد در نظر داشت در جنوبشرق کشور در مقايسه با منطقه زاگرس زمينلرزه کمتري اتفاق ميافتد، ولي اين منطقه استعداد زلزله تا مرز هشت ريشتر را هم دارد. پس ميتوان نتيجه گرفت همزماني اين دو زلزله کاملا اتفاقي است و ربطي به هم ندارند. وقوع اين زلزلههاي پيدرپي نشاندهنده اين است که در منطقه انرژي لرزهاي بسياري ذخيره شده است که کمکم اين انرژي تخليه ميشود. گفتني است منطقه سراوان، خاش و زاهدان از جمله مناطق زلزلهخيز کشور هستند و عموما گسلهاي آن به شکل شمالغرب و جنوبشرقي است که گسلهاي بسيار توانمندي هستند، ولي چون تراکم جمعيت در اين منطقه بسيار کم است، خسارتهاي جاني آن در مقايسه با زلزلههاي مشابه ديگر به مراتب کمتر خواهد بود اما از سوي ديگر با توجه به اينکه بيشتر خانههاي اين منطقه روستايي است، مقاومت بسيار کمي دارند.