10-04-2013، 20:22
آيا تا حالا اين فکر به ذهنتان آمده؟ خيلي از بچهها اينطور هستند. معمولاً اين احساس خيلي طول نميکشد اما اگر شما هم اين احساس را داشته باشيد، چه اتفاقي ميافتد؟ مدرسه جزئي از واقعيت زندگي است و تحصيل کردن به شما کمک ميکند آيندهاي را که دوست داريد براي زندگيتان بسازيد. پس بياييد کمي درمورد مدرسه حرف بزنيم و ببينيم اگر از مدرسه رفتن خوشتان نميآيد چه بايد بکنيد. حاضريد؟
نشانههاي استرس مدرسه
وقتي درمورد مدرسه نگران هستيد، ممکن است بر بدنتان اثر بگذارد. کودکي که براي مدرسه استرس دارد ممکن است دچار سردرد يا دلدرد شود.
ايجاد مشکل در خوابيدنتان هم ميتواند نشانه استرس باشد. و اگر بهاندازه کافي نخوابيد، در طول روز خسته و خوابآلود خواهيد بود. احساس خستگي باعث ميشود مدرسه برايتان بدتر هم بهنظر برسد.وقتي استرس داشته باشيد، تصميمگيري هم برايتان سخت ميشود. صبحها نميتوانيد تصميم بگيريد چه بخوريد، چه بپوشيد، يا براي تغذيه مدرسهتان چه برداريد. دلتان نميخواهد به مدرسه برويد بهخاطرهمين براي آماده کردن وسايتان کند عمل ميکنيد. و وقتي براي مدرسه رفتن آماده نباشيد، دوباره از سرويس جا ميمانيد! شايد خانه ماندن فکر خيلي خوبي باشد اما روز بعد مدرسه رفتنتان را از اين هم سختتر ميکند.
چرا بعضي بچهها مدرسه را دوست ندارند؟اگر مدرسه را دوست نداريد، اولين قدم اين است که علت آن را پيدا کنيد. ممکن است به اين خاطر که يکي از قلدرهاي مدرسه مدام اذيتتان ميکند از مدرسه بدتان آمده يا به خاطر اينکه يکي از بچهها که از او خوشتان نميآيد مدام دوروبرتان ميپلکد. شايد هم با يکي از معلمها آبتان توي يک جوي نميرود. شايد هم فکر ميکنيد هيچ دوستي در مدرسه نداريد.بعضي وقتها با کلاسها و درسها مشکل داريد. شايد کارهاي مدرسه برايتان خيلي آسان و کسالتبار باشد. شايد هم خيلي سختند و فکر ميکنيد اينقدر باهوش نيستيد که از پس آن کارها بربياييد. شايد املاء برايتان سخت باشد و معلمها هم از شما خيلي کار ميخواهند. همينطور و همينطور از بقيه بچهها عقب ميمانيد و بهنظر ميرسد هيچوقت به بقيه نميرسيد.وقتي بدانيد چرا از مدرسه بدتان ميآيد، ميتوانيد براي بهتر کردن اوضاع اقدام کنيد.درخواست کمکخوب است که درمورد مشکلاتتان درمورد مدرسه با کسي حرف بزنيد. مادرتان، پدر، خانواده، معلم يا مشاور مدرسه ميتوانند به شما کمک کنند. مخصوصاً اگر مشکلتان اين باشد که کسي در مدرسه اذيتتان ميکند حتماً بايد مشکل را با يک بزرگتر درميان بگذاريد.يک کار خوب ديگر اين است که احساساتتان درمورد مدرسه را در دفتر خاطراتتان بنويسيد. اين خيلي راه خوبي براي ابراز احساساتي است که در دلتان مانده است. البته لازم نيست چيزهايي که نوشتهايد را کسي بخواند.اگر فکر ميکنيد نميتوانيد از پس تکاليف مدرسهتان بياييد، معلمها و مشاور مدرسه ميتوانند کمکتان کنند. معلمها از شما انتظار دارند اگر در درسي مشکل داشتيد از آنها سوال کنيد. اگر همه درسها به نظرتان سخت ميرسد، مشاور مدرسه ميتواند به شما کمک کند ببينيد کجاي کارتان مشکل دارد. اجازه ندهيد که اين مشکلات همينطور پيش بروند. سعي کنيد از همان ابتدا با کمک معلمين مشکلات را حل کنيد.
احساس بهتري نسبت به مدرسه پيدا کنيددفعه بعدي که احساس کرديد از مدرسه بدتان ميآيد اين را امتحان کنيد:اول هر چيزي از مدرسه که بدتان ميآيد را بنويسيد.بعد ليستي از چيزهاي خوب مدرسه که از آن لذت ميبريد (حتي اگر فقط زنگ تفريح و زنگ ناهار باشد) تهيه کنيد.بعد ببينيد در ليست چيزهايي که بدتان ميآيد چه تغييري ميتوانيد ايجاد کنيد؟ اگر يادتان بماند که تکاليفتان را انجام دهيد باعث ميشود با اعتماد بهنفس بيشتري در کلاس شرکت کنيد؟ آيا ميتوانيد راهي براي نشاندادن استعدادها و علايق خاصتان به ديگران پيدا کنيد؟ آيا اگر يک دوست تازه پيدا کنيد کمتر احساس تنهايي ميکنيد؟ آيا اگر به يکي از همکلاسيهايتان کمک کنيد که کمتر احساس تنهايي کند، احساس بهتري پيدا نميکنيد؟ چه فعاليتهايي در مدرسه باعث ميشود دوستان تازه پيدا کنيد؟البته شايد نتوانيد همه چيزهايي که بدنتان ميآيد را تغيير دهيد. مطمئناً قلدر مدرسه به همين راحتي ناپديد نميشود. زنگ املاء ممکن است حالاحالاها برايتان سخت باشد. اما اشکالي ندارد. ببينيد چه چيزهايي را ميتوانيد بهتر کنيد و همين باعث ميشود با احساس بهتري به مدرسه برويد.
نشانههاي استرس مدرسه
وقتي درمورد مدرسه نگران هستيد، ممکن است بر بدنتان اثر بگذارد. کودکي که براي مدرسه استرس دارد ممکن است دچار سردرد يا دلدرد شود.
ايجاد مشکل در خوابيدنتان هم ميتواند نشانه استرس باشد. و اگر بهاندازه کافي نخوابيد، در طول روز خسته و خوابآلود خواهيد بود. احساس خستگي باعث ميشود مدرسه برايتان بدتر هم بهنظر برسد.وقتي استرس داشته باشيد، تصميمگيري هم برايتان سخت ميشود. صبحها نميتوانيد تصميم بگيريد چه بخوريد، چه بپوشيد، يا براي تغذيه مدرسهتان چه برداريد. دلتان نميخواهد به مدرسه برويد بهخاطرهمين براي آماده کردن وسايتان کند عمل ميکنيد. و وقتي براي مدرسه رفتن آماده نباشيد، دوباره از سرويس جا ميمانيد! شايد خانه ماندن فکر خيلي خوبي باشد اما روز بعد مدرسه رفتنتان را از اين هم سختتر ميکند.
چرا بعضي بچهها مدرسه را دوست ندارند؟اگر مدرسه را دوست نداريد، اولين قدم اين است که علت آن را پيدا کنيد. ممکن است به اين خاطر که يکي از قلدرهاي مدرسه مدام اذيتتان ميکند از مدرسه بدتان آمده يا به خاطر اينکه يکي از بچهها که از او خوشتان نميآيد مدام دوروبرتان ميپلکد. شايد هم با يکي از معلمها آبتان توي يک جوي نميرود. شايد هم فکر ميکنيد هيچ دوستي در مدرسه نداريد.بعضي وقتها با کلاسها و درسها مشکل داريد. شايد کارهاي مدرسه برايتان خيلي آسان و کسالتبار باشد. شايد هم خيلي سختند و فکر ميکنيد اينقدر باهوش نيستيد که از پس آن کارها بربياييد. شايد املاء برايتان سخت باشد و معلمها هم از شما خيلي کار ميخواهند. همينطور و همينطور از بقيه بچهها عقب ميمانيد و بهنظر ميرسد هيچوقت به بقيه نميرسيد.وقتي بدانيد چرا از مدرسه بدتان ميآيد، ميتوانيد براي بهتر کردن اوضاع اقدام کنيد.درخواست کمکخوب است که درمورد مشکلاتتان درمورد مدرسه با کسي حرف بزنيد. مادرتان، پدر، خانواده، معلم يا مشاور مدرسه ميتوانند به شما کمک کنند. مخصوصاً اگر مشکلتان اين باشد که کسي در مدرسه اذيتتان ميکند حتماً بايد مشکل را با يک بزرگتر درميان بگذاريد.يک کار خوب ديگر اين است که احساساتتان درمورد مدرسه را در دفتر خاطراتتان بنويسيد. اين خيلي راه خوبي براي ابراز احساساتي است که در دلتان مانده است. البته لازم نيست چيزهايي که نوشتهايد را کسي بخواند.اگر فکر ميکنيد نميتوانيد از پس تکاليف مدرسهتان بياييد، معلمها و مشاور مدرسه ميتوانند کمکتان کنند. معلمها از شما انتظار دارند اگر در درسي مشکل داشتيد از آنها سوال کنيد. اگر همه درسها به نظرتان سخت ميرسد، مشاور مدرسه ميتواند به شما کمک کند ببينيد کجاي کارتان مشکل دارد. اجازه ندهيد که اين مشکلات همينطور پيش بروند. سعي کنيد از همان ابتدا با کمک معلمين مشکلات را حل کنيد.
احساس بهتري نسبت به مدرسه پيدا کنيددفعه بعدي که احساس کرديد از مدرسه بدتان ميآيد اين را امتحان کنيد:اول هر چيزي از مدرسه که بدتان ميآيد را بنويسيد.بعد ليستي از چيزهاي خوب مدرسه که از آن لذت ميبريد (حتي اگر فقط زنگ تفريح و زنگ ناهار باشد) تهيه کنيد.بعد ببينيد در ليست چيزهايي که بدتان ميآيد چه تغييري ميتوانيد ايجاد کنيد؟ اگر يادتان بماند که تکاليفتان را انجام دهيد باعث ميشود با اعتماد بهنفس بيشتري در کلاس شرکت کنيد؟ آيا ميتوانيد راهي براي نشاندادن استعدادها و علايق خاصتان به ديگران پيدا کنيد؟ آيا اگر يک دوست تازه پيدا کنيد کمتر احساس تنهايي ميکنيد؟ آيا اگر به يکي از همکلاسيهايتان کمک کنيد که کمتر احساس تنهايي کند، احساس بهتري پيدا نميکنيد؟ چه فعاليتهايي در مدرسه باعث ميشود دوستان تازه پيدا کنيد؟البته شايد نتوانيد همه چيزهايي که بدنتان ميآيد را تغيير دهيد. مطمئناً قلدر مدرسه به همين راحتي ناپديد نميشود. زنگ املاء ممکن است حالاحالاها برايتان سخت باشد. اما اشکالي ندارد. ببينيد چه چيزهايي را ميتوانيد بهتر کنيد و همين باعث ميشود با احساس بهتري به مدرسه برويد.