متن برگزیده از کتاب "بوطيقاى فضا "نوشته: گاستن باشلار"
ترجمه: مريم كمالى/ مسعود شيربچه
خانه يكى از بزرگترين قدرتهاى تركيب كنندهى انديشه، خاطره، و رؤياى آدمى است. گذشته، حال و آينده به خانه ديناميسمهاى گوناگون مىبخشند كه گه گاه به هم برخورد مىكنند، گاه با هم درگير مىشوند و گاه نيز در زندگى محرك يكديگرند.
خانه پذيراى پيشامدهاست؛ پيشامدهايى پى درپى و بى وقفه. بدون آن، آدمى موجودى خواهد بود جدامانده.
#بوطيقا_ى_فضا
#گاستن_باشلار
#مريم_كمالى/#مسعود_شيربچه
«كيست كه بر آستان خانه به دركوفتن خواهد آمد؟
درى باز، پاى به درون مىنهيم
درى بسته، خلوتگاه.
مىزند نبض جهان، در پسِ خانهام.»
خانه براى ما همزمان هم خيالهاى پراكنده و هم خيالات يكپارچه را مهيا مى كند. جذبهاى خيالها را به حوالى خانه مىكشاند. آيا با تعالى خاطرات از تمام خانه هايى كه در آن پناه جستهايم و تمام خانههايى كه در آنها زندگى كردهايم، مىتوانيم عصارهاى صميمى و ملموس برگيريم؟ خاطرهاى از صميميتى پنهان؟
#بوطيقا_ى_فضا
#گاستن_باشلار
#مريم_كمالى/#مسعود_شيربچه
اما گنجهى واقعى هر روز گشوده نمىشود، درست مثل قلبى كه راز خويش را براى كسى فاش نمىكند: «گنجه كليدى نداشت... هيچ كليدى. به در سياه و قهوهاى آن چشم مىدوختيم، هيچ كليدى نداشت! ... عجيب بود! چه قدر در رؤيا مىديديم، رازهاى سربه مهر را، خفته در لايههاى چوبى آن، و خيال مىكرديم شنيدهايم در پشت قفل آوايى دور، زمزمهاى شاد و مبهم».
#بوطيقا_ى_فضا
#گاستن_باشلار
#مريم_كمالى/#مسعود_شيربچه
با وجود تمام پلههاى بىنام و نشان، پرتوى از نخستين پلكان را به ياد مىآوريم، ديگر روى آن پلكان نسبتاًبلند سكندرى نمىخوريم، تمام وجود خانه، وفادارانه به روى ما گشوده مىشود. همان درى كه با تلنگر باز مى شود، هل مى دهيم تا در تاريكى راه خود را تا اتاق زير شيروانى دورافتاده پيدا كنيم.
حسِ لمس كردن كوچكترين قفل در دستان ما همچنان زنده است.
#بوطيقا_ى_فضا
#گاستن_باشلار
#مريم_كمالى/#مسعود_شيربچه
زندگى بزرگسالى ما فرسنگها دورتر از فايدههاى بنيادى است. پيوندهاى نظام انسانشناسى خفته در آن تا آن اندازه سست شدهاست كه نمىتوانيم اولين پيوند آن ها را با جهانِ خانه حس كنيم. افقى دور در پسِ سكونتگاه.
هر فضاى مسكونى با خود، بُن مايهاى از مفهومِ خانه دارد و تخيل به مانندِ آدمى، ناچيزترين پناه ها را جستوجو مىكند. تخيل ديوارهايى نامحسوس مىسازد. تخيل با پناه گرفتن خود را آسوده مىكند يا درست برعكس در پسِ ديوارهاى ستبر مىلرزد، آن هم با بىاعتمادى به حصارهاى بىوزن.
#بوطيقا_ى_فضا
#گاستن_باشلار
#مريم_كمالى/#مسعود_شيربچه
"بودن" درست همان لحظهاى جلوه مىكند كه از كنج خويش به در مىآيد.
همهى گوشهها، حتى اگر كسى در آن ها زندگى نكند، محل عبور و مرور است. اينجا مىتوان گذشته را دريافت،
رؤياپرداز از اعماق گوشهاش به ياد مىآورد كه چيزها تنها در خلوت فهميده مىشوند، آن چيزهايى كه خاطرهى خلوت و تنهايىاند و آنهايى كه با فراموشى فاش مىشوند.
#بوطيقا_ى_فضا
#گاستن_باشلار
#مريم_كمالى/#مسعود_شيربچه
خيالبافى -تا گشودن درى از قلمروى فراموش شده بر روى يك خيالباف-پيش مىرود؛ از خانهاى دورتر از اولين خاطرهى آدمى، خانهاى همچون آتش و آب. تا تركيبى از خاطراتِ يادمانده و فراموش شده. در اين اقليمِ دور، خاطره و خيال همچنان همدم يكديگرند و هر يك در پى عمق بخشيدن به ديگرى.
#بوطيقا_ى_فضا
#گاستن_باشلار
#مريم_كمالى/#مسعود_شيربچه
خودآگاهى در كنج خويش به آدمى حس سكون مىبخشد و به نوبهى خود سكون را تابناكتر مىكند.
«ناگهان، اتاقى با چراغ بر من ظاهر شد، اتاقى كه هميشه برايم ملموس بود. من گوشهاى از آن بودم اما پردهها مرا احساس مىكردند و بسته مىشدند.»
(ريلكه-زندگى من بى من)
شايد بهتر از اين نمىتوان گفت كه گوشه، تالار هستى است.
#بوطيقا_ى_فضا
#گاستن_باشلار
#مريم_كمالى/#مسعود_شيربچه
بيش از هر چيز گوشه، بهشتى است كه ما را به وجود ارزشمندى مثل سكون نويد مىدهد. گوشه جايىست مطمئن ، قرين سكون، چيزى صندوق وار، بخشى ديوار و بخشى در.
گوشه تصويرى است از ديالكتيكِ درون و برون.
#بوطيقا_ى_فضا
#گاستن_باشلار
#مريم_كمالى/#مسعود_شيربچه
هر گوشهى خانه، هر زاويهى اتاق، هر پستويى كه دوست داريم در آن پنهان شويم يا در آن از ديگران كناره گيريم، در خيال، نماد خلوت است و به عبارت بهتر نطفهى يك اتاق يا خانه.
هر گونه انزوايى در عالم روح، صورتى از پناه است. گوشهها اصلىترين پناهگاههاى شايستهى تجربه شدناند.
#بوطيقا_ى_فضا
#گاستن_باشلار
#مريم_كمالى/#مسعود_شيربچه
خيال در ملال انگيزترين ديالكتيك هاى موجود پناه مىجويد و به پناه خويش صورتى محسوس مىبخشد. تخيل، خانه را با واقعيت و استعاره در انديشه و رؤيا به تجربه درمىآورد. گذشتهها مىآيند تا در خانهى جديد مأوا گزينند. ضرب المثل قديمىِ «ما خانه هامان را با خود مىآوريم» معناهاى بسيار دارد.
#بوطيقا_ى_فضا
#گاستن_باشلار
#مريم_كمالى/#مسعود_شيربچه
مسائل بسيارى وجود دارد كه مىتواند عمق واقعيتى را نشان دهد كه در لايههاى ظريف پيوند به يك مركز وجود دارند. اين لايهها طرحهاى اوليه و ناتمام پديدهاى روانشناسانهاند.
از اين رو بايد گفت كه چگونه در فضاى خانهى خود، منطبق با تمام ديالكتيكهاى زندگى سکنی مىكنيم و چگونه روز به روز در گوشهاى از جهان ريشه مىدوانيم؟ چرا كه خانهى ما گوشهاى از دنياى ماست و همان گونه كه بارها گفتهاند، اولين جهان ما.
#بوطيقا_ى_فضا
#گاستن_باشلار
#مريم_كمالى/#مسعود_شيربچه
هیچ چیز چون سکوتی نیست که به ما حس فضایی نامتناهی را میبخشد. آواها به فضا گونهای از تجسم آوایی میبخشند اما غیبت صدا، فضا را در سکوتی محض رها میکند. در سکوت، با حس چیزی بیکرانه، عمیق و بیپایان ربوده میشویم. این سکوت تمام وجود ما را در خویش میگیرد و برای لحظاتی چند، در عظمت این آرامش سایهوار غرق میشویم.
#بوطيقا_ى_فضا
#گاستن_باشلار
#مريم_كمالى/#مسعود_شيربچه
لئوناردو داوينچى به آن دسته از نقاشان كه در برخورد با طبيعت، عنصر الهام را كم داشتهاند توصيه مىكرد:
« به شكاف ديوار كهنه با چشمانى انديشمند بنگريد! زيرا اين ترك ها خطوط نقشه ى جهان است كه بر ديوار ترسيم مىشوند.»
همهى ما خطوطى را روى سقف ديدهايم كه مرزهاى قارهى جديدى را نشان مى دهند. شاعر تمام اين حقايق را مىداند ، مرزهاى گزاره و خيال را آفريده و در آن زندگى مىكند. او به دنبال گوشه اى است تا بتواند در دنياى شكافهاى سقف زندگى كند.
#بوطيقا_ى_فضا
#گاستن_باشلار
#مريم_كمالى/#مسعود_شيربچه
روح شعر، غیر واقعی کردن خیالی است که به واقعیت سخت نزدیک است.
#بوطيقا_ى_فضا
#گاستن_باشلار
#مريم_كمالى/#مسعود_شيربچه
خانههای نامکشوف، جایی که این گلهای گداخته میدمند، جایی که توفانها و دمههای سکوت زاده میشوند، جست و جوی من به دنبال آن کی به پایان خواهد رسید...
قرینهها از میان برداشته میشود، آذوقهی طوفانها فراهم میشود.
میبایست دوست داشته باشم که خانهام شبیه نسیم اقیانوس شود، همیشه در جنبش از مرغان دریایی.
(رنه گازل)
#بوطيقا_ى_فضا
#گاستن_باشلار
#مريم_كمالى/#مسعود_شيربچه
خانه از پناهگاه به بارویی محکم تبدیل میشود، به قلعهای کاهگلی بدل میشود؛ به قصری سنگی برای خلوت و گوشهنشینی. میبایست آموخت تا ترس را در پناه دیوارهای آن فراموش کرد.
سکونتی چنین را فضیلتی فرهیخته میبایست زیرا توانایی، بر قلعهی مستحکم و درونیِ شجاعت منطبق است.
#بوطيقا_ى_فضا
#گاستن_باشلار
#مريم_كمالى/#مسعود_شيربچه
خانه نقشى است كه شايد طرح زندگى در خود را به خوبى برمىانگيزد. احساس مىكنيم دوست داريم ميان خطوط زندگى كنيم.
«تازه حالا نگارگر تزئينات شدهام. طومار عاطفى، چنبره هاى پيچ در پيچ، سطوح اندام وار سپيد و سياه.»
سكونت و گرمى زندگى در آغوش منحنى را تجربه مىكنيم.
#بوطيقا_ى_فضا
#گاستن_باشلار
#مريم_كمالى/#مسعود_شيربچه
خانه «عقبنشینی» مقاومت انسانیست؛ فضیلت آدمی است و شکوه بشر.
بیتردید از وفاداری به خاک جزیره است که دیوارهای ساخته از خاک و شن که چون ریشههای خانه در خاک فرو رفتهاند، چنین مقاومتی از خود نشان میدهند.
من در انسان گذشته به دنبال پناهی برای تن خویش میگشتم، تنی که در برابر توفان دستمایهای نداشت، خانه به من چسبیده بود چون ماده گرگی و من گهگاه بوی او را میشنیدم، بویی که در اعماق قلبم رخنه میکرد.
#بوطيقا_ى_فضا
#گاستن_باشلار
#مريم_كمالى/#مسعود_شيربچه
اغلب مسحور خطوط بیرونی خانههای چوبی میشدم که به نظر دعوتی بود به سادگی و خلوصِ خیالی که فکر میکردم تنها از آنِ من است.
«در خیالم خانهای دیدهام، خانهای کوچک با پنجرههای بلند با سه پلهی فرسودهی صاف و سبز. خانهی فقیرانهی رازآلودی که در عکسی قدیمی تنها در من زنده است، جایی که بازمیگردم؛ گاهگاهی در آن بنشینم تا روزهای خاکستری و بارانی را به فراموشی
بسپارم.»
(آندره لافون)
#بوطيقا_ى_فضا
#گاستن_باشلار
#مريم_كمالى/#مسعود_شيربچه
خانه، صاحب نیروی فیزیکی و اخلاقی آدمی میشود. او آغوش خود را میگشاید تا دریافت کنندهی رحمت باشد. وقتی نیرویی این چنین در کار باشد، بادها به بند کشیده میشوند. خانه با این اطمینان که در گذر زمان، خویش را سلامتی دوباره خواهد بخشید، شکستهای موقتی را به باد فراموشی میسپارد. خانهای از این گونه، آدمی را به
قهرمانیِ عظیم دعوت میکند.
#بوطيقا_ى_فضا
#گاستن_باشلار
#مريم_كمالى/#مسعود_شيربچه
اگر از من فايدهى خانه را بپرسند، خواهم گفت: «خانه پناهگاهِ رؤياپردازى است. خانه پشتيبانِ رؤياپرداز است. خانه به آدمى امكان مىدهد كه در آسودگى رؤيا بپردازد. انديشه و تجربه به تنهايى ارزشهاى آدمى را نمىسازند بلكه ارزشهاى منوط به رؤياپردازى نشان عمق انسانيت است.
مكانهايى كه ما در آنها رؤيا يافتن را تجربه كردهايم، در رؤيايى تازه گرد هم مىآيند و بدين خاطر خاطرات ما از مأواهاى گذشته از طريق رؤياپردازى دوباره زنده مىشوند و در ما جاودانه مىشوند.
#بوطيقا_ى_فضا
#گاستن_باشلار
#مريم_كمالى/#مسعود_شيربچه
كلكسيون مربوط به جعبههاى كوچك، همچون قفسهها و جعبههاى جواهرات، فصل مهمى از روانشناسى را تشكيل مىدهد. اين قطعات پيچيدهى ساختهى دست نجار، گواه خوبى هستند از نياز به راز و حسى درونى نسبت به مخفيگاهها. موضوع تنها مراقبت از سرمايه نيست. هيچ قفلى نيست كه هميشه بسته بماند. قفل، آستانهاى روانشناسانه است. درست همان وقتى كه جعبهاى باز مىشود، دو انسان، بدون كلام و نادانسته يكديگر را "درك مىكنند". دو انسان محصور در نماد با يكديگر حرف مىزنند.
#بوطيقا_ى_فضا
#گاستن_باشلار
#مريم_كمالى/#مسعود_شيربچه
«در تن پیچک آشیانی یافتم، آشیانی گرم از سرزمین خزه و گیاه رویایی . ای آشیانههای سفید! پرندگان شما شکوفه خواهند داد»
تو پرواز خواهی کرد و در کورهراهها پَر خواهی گشود.
(روبرت گنزو)
#بوطيقا_ى_فضا
#گاستن_باشلار
#مريم_كمالى/#مسعود_شيربچه
«کیست که در ژرفای قلب خویش قصری تاریک نداشته باشد،
در درونِ مردمان کهن.
ما با نهادن سنگی بر سنگ
قصری بنا کردیم که جایگاه گردهم آمدن است.»
#بوطيقا_ى_فضا
#گاستن_باشلار
#مريم_كمالى/#مسعود_شيربچه
آسودن، ما را به بدویتِ پناه برمیگرداند. از نظر طبیعی، موجود دارای حس پناهی است که آن را به خویش بسته با خود میبرد، تا بدان خود را بپوشاند، مخفی کند و در آن نرم و نهان بیارامد.
اگر میخواستیم در گنجینهی لغات خود افعالی را بیابیم که دینامیسم پناه جستن را بیان کند، باید خیالهایی را جویا میشدیم که بر اساس حرکات حیوان هنگام واپسخزیدن استوار است، حرکاتی که در عضلات ما خانه دارد.
چهقدر روانشناسی عمیقتر میشد اگر روانشناسی هر عضله را میدانستیم، اگر میتوانستیم با بیان این مطلب که درکِ خیالِ پناهگاه، به شکلی حیات بخشیدن به آن است، بر ارزش این خیالها بیفزاییم.
#بوطيقا_ى_فضا
#گاستن_باشلار
#مريم_كمالى/#مسعود_شيربچه
وقتی ما خیالی را تجربه میکنیم، روش بازخوانی ما از زندگیِ خود در خانهای که گم شده و از دست رفتهاست، روشی معمول نخواهد بود...اگر به خیالهایی پای گذاریم که نیرومندند، آنها به ما میقبولانند که خانههایی که از بین رفتهاند هنوز در اعماق وجود ما زندگی میکنند و به اصرار از ما میخواهند تا به آنها باز فرصت زندگی دهیم. از ما انتظار دارند تا به آنها حق زندگی دهیم، به راستی امروز چهقدر بهتر میتوانیم در خانههای قدیمی زندگی کنیم! چه به ناگهان خاطرات ما امکان دوباره زیستن مییابند.
#بوطيقا_ى_فضا
#گاستن_باشلار
#مريم_كمالى/#مسعود_شيربچه
«چه زمان طولانیای گذشتهاست
بر مکانهایی که
در آن ساعات فانی،
آن اندازه که باید
نوازش نشدهاند.
چه زمان طولانی نیاز است
تا از حرکات فراموش شده،
کارهایی ابدی بسازم.»
(ریلکه)
#بوطيقا_ى_فضا
#گاستن_باشلار
#مريم_كمالى/#مسعود_شيربچه
جسم و روح، اولين جهانِ آدمىاند. در رؤياپردازىهاى ما، خانه گهوارهاىست بزرگ. زندگى خوب در غلافِ حمايت آغاز مى شود؛ گرم در آغوش خانه.
وقتى خانهاى را كه در آن به دنيا آمدهايم در رؤيا مىبينيم، در اعماق خيال از اين گرماى خالص و وجود مطبوع بهشت مادى بهره مىجوييم. اين همان محيطى است كه كه در آن، وجود محفوظ زندگى مى كند.
#بوطيقا_ى_فضا
#گاستن_باشلار
#مريم_كمالى/#مسعود_شيربچه
چه چیزهای ارزشمندی که در گنجهی بیکلید پنهان است؟ زمانی سرشار از قول و قرارها، چیزی بیشتر از شجرهنامهی آدمی.
افزودن دیبایی از خیال بر آن، چون کشیدن تصویری از آن است، آن هم به کمک طوماری از کلمات متبرک که درون کمد چوبی دربسته خفتهاند.
#بوطيقا_ى_فضا
#گاستن_باشلار
#مريم_كمالى/#مسعود_شيربچه
هر چيز صاحبِ صورت، رشدى صدف گونه دارد. تلاش بنيادين زندگى همان ساختن صدفهاست.
صدفهاى قلبى، مثل اندوه قلبى است كه روزى خواهد تپيد.
#بوطيقا_ى_فضا
#گاستن_باشلار
#مريم_كمالى/#مسعود_شيربچه
براى خيالپرداز، گوشهها و نقبها چيزى كاملاً خالى نيست، ديالكتيك خالى و پر.
سكونت، پيوند پر و خالى است. آفريدهى زنده، پناه خالى را پر مىكند و در سكون خيال مىبافد.
همهى گوشهها حتا اگر كسى در آنها زندگى نكند، محل عبور و مرور است.
#بوطيقا_ى_فضا
#گاستن_باشلار
#مريم_كمالى/#مسعود_شيربچه
لحظاتی است که زندگی سودمند میشود، همچون واکنشی در برابر ترس از تنگنا.
خیال خانههایی را میآفریند که بادها را در خویش گرد میآورند، در سبکی هوا پرواز میکنند، با درختهایی که آشیانهای بر آنها نیست و همگی آمادهی اهترازند.
#بوطيقا_ى_فضا
#گاستن_باشلار
#مريم_كمالى/#مسعود_شيربچه
چيزها تنها در خلوت فهميده مىشوند، آن چيزهايى كه خاطرهى خلوت و تنهايىاند و آنهايى كه با فراموشى فاش مىشوند. «چراغ قديمىاى كه به تو سلام مىكند و از درون پنجرهى افكارت مىبينى؛ قاب آن از آفتاب سال هايى ديگر سوخته است...»
#بوطيقا_ى_فضا
#گاستن_باشلار
#مريم_كمالى/#مسعود_شيربچه
آيا زاويه؛ مردانه و
منحنى؛ زنانه است؟
خصيصهاى كوچك كافى است تا همه چيز را دگرگون سازد. متانت منحنى دعوتى به ماندن است.
نمىتوانيم از آن جدا شويم و اميد به بازگشت نداشته باشيم زيرا منحنىِ دوست داشتنى، قدرتى آشيانوار دارد و ما را به تملك برمىانگيزد. آن گوشه هندسهى مسكون و منحنىوار دارد؛ اينجا ما به حداقل پناه در سادهترين الگوى خيالِ غنودن دست مىيابيم.
#بوطيقا_ى_فضا
#گاستن_باشلار
#مريم_كمالى/#مسعود_شيربچه
خیال، وجودی مستقل دارد و خیالها اتفاقاتی ناگهانی در زندگی هستند. آن جا که خیال تازه است، جهان نیز تازه خواهد شد.
خانه، آدمی را صورتی دوباره میبخشد.
#بوطيقا_ى_فضا
#گاستن_باشلار
#مريم_كمالى/#مسعود_شيربچه
خانهى قديمى، براى آنانى كه مىدانند چگونه بشنوند گونهاى از هندسهى پژواك است. صداى گذشته در اتاقهاى بزرگ همان طنينى را ندارد كه در تخت كوچك اتاق خواب، و صداى پلهها خود طنينى ديگر است. از ميان خاطرات بسيار سخت، درست آن سوى هندسهاى كه مىتوان از آنها استخراج كرد، مىبايست روشنايى خود را بازيابى كنيم.
#بوطيقا_ى_فضا
#گاستن_باشلار
#مريم_كمالى/#مسعود_شيربچه
وحدت عاطفى، واژه ها را از سختى و جمود بازمىدارد. فضاى تازه به واژهها اجازه مىدهد تا نه تنها به تفكرات شخصى، كه به رؤياهاى او پا بگذارد.
اغلب چنين مى پندارم كه واژه ها، مثل سرداب و اتاق زير شيروانى، خانههايى كوچكاند. احساسهاى گوناگون مشترك در طبقه ى همكف زندگى مىكنند و اغلب براى تجارت خارجى آمادهاند، درست مثل ديگران و مثل همهى رهگذران كه البته هيچ گاه خيال پرداز نيستند. رفتن به زيرزمين برابر با خيال پردازى است. گم كردن خويش در فاصلهى سرسراهاى تاريك ريشهشناسى است. زندگى شاعرانه، بالا و پايين رفتن از پلكان واژههاست. صعودى بس بلند و نزولى بس عميق. فقط شاعران حق دارند زمين و آسمان را به هم درآميزند. آيا فيلسوف تنها به خاطر نگاهش بايد محكوم به زندگى در طبقهى هم كف باشد؟
#بوطيقا_ى_فضا
#گاستن_باشلار
#مريم_كمالى/#مسعود_شيربچه
باید دریافت که چگونه آدمی با خانه، به جوهرهی گرم صمیمیت خویش دست مییابد، درست به همان صورتی که به هنگام شکل گرفتن گرمای خویش با آن همراه بودهاست.
«و خانههای قدیمی...
من گرمای قهوهای آنها را احساس میکنم؛
گرمایی که از حس به ذهن راه مییابد»
(ژان وژوه)
#بوطيقا_ى_فضا
#گاستن_باشلار
#مريم_كمالى/#مسعود_شيربچه
زمانی دراز تو را بنا نهادم، آه خانه
با هر رؤیای خویش، سنگی آوردمات
از کرانه تا بالای دیوار
و میدیدم که بامات با زمان
تکمیل میشود
چون دریا تغییر میکند
و در پسزمینهی ابرها میرقصد
و دودش با ابرها در میآمیزد.
خانهی باد؛ جایی که نفس محو میشود.
#بوطيقا_ى_فضا
#گاستن_باشلار
#مريم_كمالى/#مسعود_شيربچه
خانه اما عمداً از مفهوم نگهداری آمدهاست و علاوه بر حس مهربانی، در آن حس قدرت نیز وجود دارد، جرأت فراوان و مقاومت خانه و آدمی. و چه خیال متمرکزی را در آن میتوان یافت. خیال خانهای که به صاحباناش چسبیده است و پارهای از کالبد آن، دیوارهای چسبیده به یکدیگر است.
پناهگاهی کوچک با کیفیت نگهدارندهای که در خود دارد، با قدرت به همه سوی میگسترد.
#بوطيقا_ى_فضا
#گاستن_باشلار
#مريم_كمالى/#مسعود_شيربچه
درخت ، مانند هر موجود زندهى اصيل، مرزى نمىشناسد. حدود آن تنها از سرِ اتفاق است.
درخت از تو مىخواهد بر خلاف اتفاقِ حدود، آن را از فضاى خود تغذيه كنى، از فضايى كه در تو وجود دارد. آن گاه رؤياپرداز و درخت با هم يگانه و بلند مىشوند.
در جهان رؤيا، هرگز درخت، وجودى كامل نيست، او در پى روحِ خويش است.
#بوطيقا_ى_فضا
#گاستن_باشلار
#مريم_كمالى/#مسعود_شيربچه
خيال زاييدهى همكارى واقعيت و ناواقعيت است. اگر خانه ارزشى زنده است نبايد آن را عنصرى ناواقعى پنداشت. همهى ارزشها مىبايد آسيب پذير باقى بمانند و آنهايى كه آسيب پذير نباشند، مردهاند.
#بوطيقا_ى_فضا
#گاستن_باشلار
#مريم_كمالى/#مسعود_شيربچه
درست زمانى كه بىكرانى نهفته در صميميت در احساسِ وجد و خلسه جذب مىشود، گويى جهان محسوس است.
«بيرون از ما، فضا
در هم مىنوردد چيزها را،
مىربايد آن ها را.
مىخواهى به وجود درخت دست يابى؛
با فضاى درون لبريزش كن،
فضايى كه در درون توست.
با اضطرار در خويش بگيرش؛
مرزى نمىشناسد.
درخت تنها زمانى واقعى است
كه در خلوت دل تو جاى گيرد.»
(بودلر)
#بوطيقا_ى_فضا
#گاستن_باشلار
#مريم_كمالى/#مسعود_شيربچه
قفسهى كمد، كشوهاى ميز و گنجههاى گود، واقعيتهاى زندگى رازآلود و روان شناسانهاند. آنها اشيايى گره خورده با ما هستند. شبيه ما، درون ما و براى ما. آنها داراى خصيصهى صميميتاند.
فضاى درون گنجه، فضايىست صميمى كه رو به هر كسى گشوده نمىشود.
#بوطيقا_ى_فضا
#گاستن_باشلار
#مريم_كمالى/#مسعود_شيربچه
كالبد كوهستانها بر پنجرهى من درنگ مىكنند.
چگونه مىتواند كوه به خانه درآيد،
با آن كه بلند است، با تخته سنگها و پاره سنگها.
تكهاى از زمين، شكل يافته از آسمان.
#بوطيقا_ى_فضا
#گاستن_باشلار
#مريم_كمالى/#مسعود_شيربچه
وقتى روحى آرام مىانديشد و خيالبافى مىكند، گويى بىكرانىخيال، بىكرانى را انتظار مىكشد. ذهن همچنان اشيا را مىبيند، حال آنكه روح آشيانهى بىكرانى را در شىء جست و جو مىكند.
زيرا اين شكوه و عظمت، محصول نگاه بيننده نيست بلكه از اعماق غيرقابل درك انديشههاى وسيع برمىخيزد.
#بوطيقا_ى_فضا
#گاستن_باشلار
#مريم_كمالى/#مسعود_شيربچه
«آبىِ فضا؛ آن جا هر درختى تا شناختِ نخل، قد مىكشد.
در جست و جوى روح خويش.»
(سوپرويله)
#بوطيقا_ى_فضا
#گاستن_باشلار
#مريم_كمالى/#مسعود_شيربچه