31-10-2021، 21:33
卍卍卍
هلموت فون مولتکه فیلدمارشال آلمانی بود. برای سی سال وی فرمانده ستاد ارتش پروس بود و به عنوان خالق شیوههای جدید و مدرن تر هدایت ارتشها در میدان جنگ شناخته میشود. وی سابقه رهبری نیروهایش را در اروپا و خاورمیانه و نیز هدایت ارتش پروس در جنگ دوم شلزویگ، جنگ اتریش و پروس و جنگ فرانسه و پروس را در کارنامه دارد. مولتکه به عنوان تجسم «سازمان نظامی پروس و نبوغ تاکتیکی» توصیف شدهاست. او شیفته راهآهن و از پیشگامان استفاده نظامی از آن بود. اغلب برای تمییز اسمی وی از برادرزادهاش که هلموت فون مولتکه(جوانتر) نام داشت و در بدو جنگ جهانی اول رئیس ستاد ارتش بود، او را مولتکه بزرگتر مینامند.مولتکه در پارخیم، مککلنبورگ_اِشوِرین به عنوان فرزند یک ژنرالِ یک ستاره آلمانی به نام فریدریش فیلیپ ویکتور فون مولتکه(۱۸۴۵_۱۷۶۸) که در خدمت ارتش دانمارک بود، زاده شد. در ۱۸۰۵ پدرش در دوشه هولشتاین در جنوب دانمارک مسکن گزید اما در همین زمان بود که در خلال جنگ ائتلاف چهارم علیه ناپلئون بر اثر سوزاندن خانه ویلایی اش در وطن توسط فرانسویان و غارت خانه دیگرش در لوبک، فقیر گشت؛ بنابراین مولتکه جوان در شرایط مصیبت باری بزرگ شد. در نُه سالگی به عنوان شاگرد شبانهروزی به هولشتاین رفت و در دوازده سالگی با هدف ورود به ارتش دانمارک به مدرسه نظامی کادت در کپنهاگن رفت، در هجده سالگی شاگرد پادشاه دانمارک شده و درجهٔ ستوان دومی پیادهنظام ارتش این کشور را دریافت داشت.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
در بیست و یک سالگی به رغم نداشتن ارشدیت، تصمیم گرفت وارد خدمت ارتش پروس گردد. یکسال بعد ستوان دوم در تیپ هشتم پیاده پروس واقع در فرانکفورت گردید. در بیست و سه سالگی اجازه یافت وارد مدرسه جنگی ژنرال (که بعدها با عنوان آکادمی نظامی پروس شناخته شد) شود، جایی که سه سال تمام را در آنجا گذرانید و در ۱۸۲۶ مدرک گرفت.برای یک سال مولتکه متصدی مدرسه نظامی کادت در فرانکفورت شد و سپس برای سه سال به عنوان بازرس و گزارشگر نظامی در سیلزیا و پوزن استخدام گردید. در ۱۸۳۲ برای خدمت در ستاد ارتش در برلن تأیید شد و در ۱۸۳۳ با ارتقا به مقام ستوان یکمی بدانجا منتقل گشت. در اینجا بود که برای اولین بار به عنوان یک افسر درخشان مورد توجه مافوقهایش از جمله شاهزاده ویلهلم (بعدها ویلهلم یکم، امپراتور آلمان) قرار گرفت. او در دربار پادشاه فردریش ویلهلم سوم و طبقات عالیرتبهٔ برلن مورد تکریم قرار گرفت. ذوق و قریحه اش وی را متمایل به ادبیات، مطالعه تاریخ و مسافرت نمودند. در ۱۸۲۷ یک رمان کوتاه به نام «دو دوست» منتشر ساخت. در ۱۸۳۱ نوشته کوتاهی با عنوان «هلند و بلژیک در روابط متقابلشان، از جدایی شان بدست فیلیپ دوم تا اتحاد مجددشان توسط ویلیام یکم» را نوشت. سال بعد نوشتهای در مورد شرایط داخلی و اوضاع اجتماعی لهستان نوشت، نوشتهای که هم برپایه مطالعاتش و هم مشاهدات شخصی زندگی و خلق و خوی لهستانیها بود.او به انگلیسی روان تکلم میکرد و در نوشتن به آلمانی مستعد بود، برای همین در ۱۸۳۲ برای ترجمه کتاب انحطاط و سقوط امپراتوری روم به زبان آلمانی با او قراردادی به ارزش ۷۵ مارک منعقد کردند و او هم قصد داشت این پول را خرج خرید یک اسب کند. ظرف هیجده ماه وی نه مجلد از دوازده مجلد را ترجمه نمود اما ناشرش در چاپ کتاب ناموفق بوده و مولتکه هرگز بیش از ۲۵ مارک دریافت ننمود.
سروان مولتکه درحال مشاوره دادن به ژنرال حافظ پاشای عثمانی در نبرد نزیب
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
وقتی جنگ دوم شلسویگ در فوریه ۱۸۶۴ آغاز شد، مولتکه با سپاهیانش اعزام نشد و در برلن ماند. ژنرالهای پروسی نقشهٔ جنگی رئیس ستاد نابغهشان را بد اجرا کرده و در نتیجه ارتش دشمن توانست با گذر از تنگه آبی، به دژهای دیبول و فردریشیا در جزیره ای پناه ببرد. پروسیها این دو دژ را تحت محاصره قرار دادند. دیبول شکست خورده و فردریشیا بدون تحمل تهاجمی تسلیم شد اما جنگ به پایان نرسید چرا که ارتش دانمارک در آلس و فونن هنوز موضع امنی داشت.در پایان آوریل ۱۸۶۴ مولتکه به فرماندهی ستاد متفقین (پروس و شاهزاده نشینهای آلمانی) برگزیده و به محل عملیات فرستاده شد. پس از آتشبس دوماهه، ارتش مشترک پروس و شاهزادگان آلمانی در ۲۹ ژوئن به جزیره آلس هجوم بردند. دانمارکیها آلس را تخلیه نموده و بعد از مدتی کوتاه شرایط صلح دشمن را پذیرفتند. ابهت مولتکه در صحنه جنگ ورق را برگرداند و نفوذش بر پادشاه ویلهلم یکم، جایگاهی محکم در فرماندهی نیروهای مسلح برایش به وجود آورد. متعاقباً، وقتی در ۱۸۶۶ تنش با اتریش به حد انفجار رسید، بار دیگر نقشههای مولتکه تنظیم و عملی شدند.همزمان با اینها، مولتکه راجع به شرایط پیادهروی و تدارکات یک ارتش نیز تحقیق کرد. فقط یک سپاه میتواند در یک روز از یک جاده گذرانده شود، گذراندن دو یا سه سپاه از همان جاده بدین معنی بود که سپاهیان دوم و سوم نمیتوانند [بر خلاف سپاه اول] در خط مقدم قرار گیرند. چندین سپاه که نزدیک به یکدیگر در موضعی تنگ استقرار یافته باشند، نمیتوانند برای بیش از یک یا دو روز تغذیه شوند. همینطور این نظامی نابغه بر این اعتقاد بود که جوهرهٔ استراتژی عصرش بر چیدمانِ صحیحِ سپاهیانِ منفصل از یکدیگر برای پیشروی، و سپس تمرکز مجدد آنان در زمان نبرد استوار بود. برای ایجاد ارتشی بزرگ و در عین حال قابل اداره، بایستی آنرا به ارتشها یا سپاههای مجزایی بخش بخش نمود که هر یک تحت فرماندهی یک ژنرال که اختیار تام در تنظیمِ حرکات سپاهِ خودش را_البته در چارچوب اوامر فرماندهی کل قوا_دارد، قرار گیرند.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
این نویسنده نظامی همچنین به این درک رسید که ازدیاد حجم ارتشها از دهه ۱۸۲۰ بدین سو برخلاف دوران ناپلئون و ولینگتن، کنترل همهجانبه بر سراسر نیروها را اساساً ناممکن ساختهاست. زیردستان و افسران جزء برای عملکرد مؤثر در نبرد مجبور به بهرهگیری از نیروی ابتکار و قضاوت شخصی شان خواهند شد؛ بنابراین تمامی نقشههای جبههها و نبردها بایستی مرکز زدایی (به انگلیسی:decentralization که منظور از آن دادن فضای آزادی عمل بیشتر به فرماندهان و افسران دون پایه است. م) شوند چرا که این مرکززدایی لازم خواهد شد. در این مفهوم جدید از مدیریت جنگی، فرماندهان واحدهای مجزا موظفند که از ابتکارات[فردی] خود در تصمیمگیری استفاده کنند و آقای مولتکه بر مزایای تکثر افسران تأکید دارد؛ افسرانی که البته بایستی ابتکارات فردیشان محدود به چارچوب اهداف [و دستورالعملهای] فرماندهان ارشدشان باشد.راجع به استراتژی این جنگ، مولتکه تلاشهای متمرکزی را از خود بروز داد. دو دشمن بودند که پروس را تهدید میکردند؛ اولین آنها ارتش اتریش_ساکسونی با استعداد ۲۷۰٬۰۰۰ نیرو و دیگری ارتشهای شاهزاده نشینهای شمالی و جنوبی آلمان با استعداد ۱۲۰٬۰۰۰ نیرو بودند. ارتش پروس از این نیروها کوچکتر بود. ارتش پروسی که در برابر اتریش قرار داده شد برابر ۲۷۸٬۰۰۰ نیرو داشت که تنها ۴۸٬۰۰۰ نفر از اینان برای دفاع در برابر متفقین آلمانیِ اتریش ذخیره شدند. این نیروی کوچک تحت فرماندهی فالکنشتاین، ارتش هانوفر(در شمال آلمان. م) را در کمتر از دو هفته شکست داده و سپس نیروهای شاهزاده نشینان جنوبی را در جنوب آلمان عقب راندند.در تقابل با ارتش اتریش_ساکسونی مسئله این بود که ارتش پروس باید سریعتر از دشمنش آماده شود که کار آسانی نبود زیرا پادشاه ویلهلم یکم تا پیش از بسیج اتریشیان، فرمان بسیج نیروهای خودش را صادر نمیکرد اما اطلاعات و دانش مولتکه در مورد راهآهن به وی کمک کردند تا زمان را صرفه جویی کند. پنج خط راهآهن از استانهای مختلف پروسی به یک سری مواضع مرزی در جنوب هدایت شدند. با استفاده فوری از این خطوط ریلی مولتکه توانست سپاهیانش را همزمان از منازل سازمانیِ زمان صلحشان، به مرز بفرستد.پس از پیادهروی به سوی ساکسونی، ارتش ساکسونی به بوهم (اکنون در چک. م) عقبگرد زد. مولتکه اکنون دو ارتش داشت که در فاصله ای ۱۰۰ مایلی نسبت به یکدیگر قرار داشتند. مسئله این بود که چگونه این دو ارتش را هدایت کرد که یک ارتش اتریشی که بین شان قرار داشت را به دام اندازند؛ همانطور که ناپلئون و فرانسویان توسط ارتشهای ولینگتن و بلوشر به دام افتادند. او تصمیم گرفت این دو ارتش را تا گیتشین (اکنون جیکین در چک. م) پیش براند. او پیشبینی کرد که پیشروی ارتش ولیعهد باعث برخوردش با یکی از ارتشهای اتریش خواهد شد؛ اما ولیعهد ۱۰۰٬۰۰۰ نیرو داشت و احتمال نمیرفت ارتشی که در برابرش قرار گیرد، از آن بزرگتر باشد.اتریشیان تحت هدایت لودویگ فون بِنِدک سریعتر از آنچه مولتکه توقع داشت، پیشروی میکردند و احتمال میرفت با چهار یا پنج سپاهشان با ارتش یکی از شاهزادگان پروسی تصادم یابند؛ اما حواس بندک متوجه ارتش ولیعهد بود و هر چهار سپاهش به کل تار و مار شدند. در یکم ژوئیه بندک نیروهای متزلزل خود را در موضعی دفاعی در جلوی کونیگراتز جمع نمود. دو ارتش مولتکه که پیشتر ۱۰۰ مایل از یکدیگر دور بودند حالا هم نسبت به خودشان و هم نسب به دشمن در فاصله ای کم قرار داشتند. در سوم ژوئیه، این دو ارتش مولتکه وارد عمل شدند؛ ارتش اول در برابر اتریشیان و ارتش دوم در مقابل جناح راست آنان موضع گرفت. ارتش اتریش به کل شکست خورده و نبرد به پیروزی پروس منجر شد. ژنرال مولتکه اما به نتیجه نبرد کونیگراتز بسنده نکرد. وی کوشید که ارتش پروس در الب را به بالای کونیگراتز برساند تا از عقبنشینی اتریش جلوگیری نماید، اما فرماندهٔ این ارتش در رساندن به موقع ارتش خود ناکام ماند. پس مولتکه کوشید به این امید که دشمن در همان موضعی که هست بماند، ارتش اولش را از رخنه بیش از حد در مواضع دشمن بازدارد، وی میخواست با اینکار وقت تلف کرده تا ارتش ولیعهد خودش را رسانده و عقبنشینی اتریش را قیچی کند، اما این اتفاق هم نیفتاد.در اکتبر 1870 حکومت پروس برای پاسداشت خدمات ژنرال نابغه اش در طول جنگ با فرانسه و پیروزی در نبرد سدان، عنوان اشرافی "گراف"(معادل کنت) را بدو بخشید. در ژوئن 1871 با ارتقای مقام به درجه فیلدمارشال و نیز پرداخت پاداش نقدی گزافی بار دیگر از وی تقدیر شد. وی در دیت(پارلمان کنفدراسیون آلمان شمالی از 1867 تا 1871.م) و نیز رایشتاگ(پارلمانی که پس از تشکیل امپراطوری آلمان در ژانویه 1871 تاسیس شد.م) نیز عضویت داشت. به خاطر "دستاوردهای شایسته در راه اتحاد و زایش مجدد سرزمین پدری آلمان" به وی عنوان شهروند افتخاری هامبورگ داده شد.مولتکه بر تألیف تاریخ رسمی جنگ فرانسه و پروس که بین سالهای 1874 تا 1881 توسط ستاد ارتش آلمان منتشر شد، نظارت داشت. پس از جنگ و تشکیل امپراطوری آلمان، وی به یک قهرمان ملی و شخصیتی سرشناس بدل گشت. بیش از 50 بنای یادبودِ مولتکه توسط حکومت جدید آلمان در سراسر این کشور در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم ساخته شدند؛ برخی از آنها در طول و یا پس از جنگ دوم جهانی و به قدرت رسیدن کمونیست ها در آلمان شرقی، تخریب شدند اما تعدادی هنوز باقی هستند.زمانی که مولتکه در 1888 پس از 69 سال خدمت بازنشسته گردید، آلفرد فن والدرزه جایش را گرفت.(برادرزاده اش با عنوان هلموت فون مولتکه معروف به مولتکه جوانتر نیز از 1906 تا 1914 رئیس ستاد ارتش بود) نود اُمین سالروز تولدش در 26 اکتبر 1890 توسط حکومت امپراطوری آلمان تعطیل رسمی اعلام شد. فیلد مارشال هلموت فون مولتکه پس از یک دوره بیماری کوتاه در روز 24 آوریل 1891 در منزلش در برلن در گذشت. برای او تشییع جنازه رسمی اختصاص دادند؛ جایی که دور تا دور تابوتش را قهرمانان نظامی فرا گرفته و هزاران نفر احترام وی را به جا آوردند که از جمله آنها میتوان به قیصر ویلهلم دوم اشاره نمود؛ صدر اعظم سابق، بیسمارک، در مراسم حضور نیافت. هزاران نظامی با هدایت قیصر جوان، تابوت مولتکه را تا ایستگاه راه آهن برلن اسکورت نموده، از آنجا به سیلزیا فرستاده شده و دفن گشت.میراث وی در مقبره خانواگی اش در کرایساو مدفون شد؛ البته پس از جنگ دوم جهانی که روستای کرایساو با عنوان جدید روستای شیزاوا به لهستان منضم گشت، مورد غارت قرار گرفت. اکنون ردی از دارایی ها و وسایل شخصی اش در دست نیست.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
در بیست و یک سالگی به رغم نداشتن ارشدیت، تصمیم گرفت وارد خدمت ارتش پروس گردد. یکسال بعد ستوان دوم در تیپ هشتم پیاده پروس واقع در فرانکفورت گردید. در بیست و سه سالگی اجازه یافت وارد مدرسه جنگی ژنرال (که بعدها با عنوان آکادمی نظامی پروس شناخته شد) شود، جایی که سه سال تمام را در آنجا گذرانید و در ۱۸۲۶ مدرک گرفت.برای یک سال مولتکه متصدی مدرسه نظامی کادت در فرانکفورت شد و سپس برای سه سال به عنوان بازرس و گزارشگر نظامی در سیلزیا و پوزن استخدام گردید. در ۱۸۳۲ برای خدمت در ستاد ارتش در برلن تأیید شد و در ۱۸۳۳ با ارتقا به مقام ستوان یکمی بدانجا منتقل گشت. در اینجا بود که برای اولین بار به عنوان یک افسر درخشان مورد توجه مافوقهایش از جمله شاهزاده ویلهلم (بعدها ویلهلم یکم، امپراتور آلمان) قرار گرفت. او در دربار پادشاه فردریش ویلهلم سوم و طبقات عالیرتبهٔ برلن مورد تکریم قرار گرفت. ذوق و قریحه اش وی را متمایل به ادبیات، مطالعه تاریخ و مسافرت نمودند. در ۱۸۲۷ یک رمان کوتاه به نام «دو دوست» منتشر ساخت. در ۱۸۳۱ نوشته کوتاهی با عنوان «هلند و بلژیک در روابط متقابلشان، از جدایی شان بدست فیلیپ دوم تا اتحاد مجددشان توسط ویلیام یکم» را نوشت. سال بعد نوشتهای در مورد شرایط داخلی و اوضاع اجتماعی لهستان نوشت، نوشتهای که هم برپایه مطالعاتش و هم مشاهدات شخصی زندگی و خلق و خوی لهستانیها بود.او به انگلیسی روان تکلم میکرد و در نوشتن به آلمانی مستعد بود، برای همین در ۱۸۳۲ برای ترجمه کتاب انحطاط و سقوط امپراتوری روم به زبان آلمانی با او قراردادی به ارزش ۷۵ مارک منعقد کردند و او هم قصد داشت این پول را خرج خرید یک اسب کند. ظرف هیجده ماه وی نه مجلد از دوازده مجلد را ترجمه نمود اما ناشرش در چاپ کتاب ناموفق بوده و مولتکه هرگز بیش از ۲۵ مارک دریافت ننمود.
سروان مولتکه درحال مشاوره دادن به ژنرال حافظ پاشای عثمانی در نبرد نزیب
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
وقتی جنگ دوم شلسویگ در فوریه ۱۸۶۴ آغاز شد، مولتکه با سپاهیانش اعزام نشد و در برلن ماند. ژنرالهای پروسی نقشهٔ جنگی رئیس ستاد نابغهشان را بد اجرا کرده و در نتیجه ارتش دشمن توانست با گذر از تنگه آبی، به دژهای دیبول و فردریشیا در جزیره ای پناه ببرد. پروسیها این دو دژ را تحت محاصره قرار دادند. دیبول شکست خورده و فردریشیا بدون تحمل تهاجمی تسلیم شد اما جنگ به پایان نرسید چرا که ارتش دانمارک در آلس و فونن هنوز موضع امنی داشت.در پایان آوریل ۱۸۶۴ مولتکه به فرماندهی ستاد متفقین (پروس و شاهزاده نشینهای آلمانی) برگزیده و به محل عملیات فرستاده شد. پس از آتشبس دوماهه، ارتش مشترک پروس و شاهزادگان آلمانی در ۲۹ ژوئن به جزیره آلس هجوم بردند. دانمارکیها آلس را تخلیه نموده و بعد از مدتی کوتاه شرایط صلح دشمن را پذیرفتند. ابهت مولتکه در صحنه جنگ ورق را برگرداند و نفوذش بر پادشاه ویلهلم یکم، جایگاهی محکم در فرماندهی نیروهای مسلح برایش به وجود آورد. متعاقباً، وقتی در ۱۸۶۶ تنش با اتریش به حد انفجار رسید، بار دیگر نقشههای مولتکه تنظیم و عملی شدند.همزمان با اینها، مولتکه راجع به شرایط پیادهروی و تدارکات یک ارتش نیز تحقیق کرد. فقط یک سپاه میتواند در یک روز از یک جاده گذرانده شود، گذراندن دو یا سه سپاه از همان جاده بدین معنی بود که سپاهیان دوم و سوم نمیتوانند [بر خلاف سپاه اول] در خط مقدم قرار گیرند. چندین سپاه که نزدیک به یکدیگر در موضعی تنگ استقرار یافته باشند، نمیتوانند برای بیش از یک یا دو روز تغذیه شوند. همینطور این نظامی نابغه بر این اعتقاد بود که جوهرهٔ استراتژی عصرش بر چیدمانِ صحیحِ سپاهیانِ منفصل از یکدیگر برای پیشروی، و سپس تمرکز مجدد آنان در زمان نبرد استوار بود. برای ایجاد ارتشی بزرگ و در عین حال قابل اداره، بایستی آنرا به ارتشها یا سپاههای مجزایی بخش بخش نمود که هر یک تحت فرماندهی یک ژنرال که اختیار تام در تنظیمِ حرکات سپاهِ خودش را_البته در چارچوب اوامر فرماندهی کل قوا_دارد، قرار گیرند.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
این نویسنده نظامی همچنین به این درک رسید که ازدیاد حجم ارتشها از دهه ۱۸۲۰ بدین سو برخلاف دوران ناپلئون و ولینگتن، کنترل همهجانبه بر سراسر نیروها را اساساً ناممکن ساختهاست. زیردستان و افسران جزء برای عملکرد مؤثر در نبرد مجبور به بهرهگیری از نیروی ابتکار و قضاوت شخصی شان خواهند شد؛ بنابراین تمامی نقشههای جبههها و نبردها بایستی مرکز زدایی (به انگلیسی:decentralization که منظور از آن دادن فضای آزادی عمل بیشتر به فرماندهان و افسران دون پایه است. م) شوند چرا که این مرکززدایی لازم خواهد شد. در این مفهوم جدید از مدیریت جنگی، فرماندهان واحدهای مجزا موظفند که از ابتکارات[فردی] خود در تصمیمگیری استفاده کنند و آقای مولتکه بر مزایای تکثر افسران تأکید دارد؛ افسرانی که البته بایستی ابتکارات فردیشان محدود به چارچوب اهداف [و دستورالعملهای] فرماندهان ارشدشان باشد.راجع به استراتژی این جنگ، مولتکه تلاشهای متمرکزی را از خود بروز داد. دو دشمن بودند که پروس را تهدید میکردند؛ اولین آنها ارتش اتریش_ساکسونی با استعداد ۲۷۰٬۰۰۰ نیرو و دیگری ارتشهای شاهزاده نشینهای شمالی و جنوبی آلمان با استعداد ۱۲۰٬۰۰۰ نیرو بودند. ارتش پروس از این نیروها کوچکتر بود. ارتش پروسی که در برابر اتریش قرار داده شد برابر ۲۷۸٬۰۰۰ نیرو داشت که تنها ۴۸٬۰۰۰ نفر از اینان برای دفاع در برابر متفقین آلمانیِ اتریش ذخیره شدند. این نیروی کوچک تحت فرماندهی فالکنشتاین، ارتش هانوفر(در شمال آلمان. م) را در کمتر از دو هفته شکست داده و سپس نیروهای شاهزاده نشینان جنوبی را در جنوب آلمان عقب راندند.در تقابل با ارتش اتریش_ساکسونی مسئله این بود که ارتش پروس باید سریعتر از دشمنش آماده شود که کار آسانی نبود زیرا پادشاه ویلهلم یکم تا پیش از بسیج اتریشیان، فرمان بسیج نیروهای خودش را صادر نمیکرد اما اطلاعات و دانش مولتکه در مورد راهآهن به وی کمک کردند تا زمان را صرفه جویی کند. پنج خط راهآهن از استانهای مختلف پروسی به یک سری مواضع مرزی در جنوب هدایت شدند. با استفاده فوری از این خطوط ریلی مولتکه توانست سپاهیانش را همزمان از منازل سازمانیِ زمان صلحشان، به مرز بفرستد.پس از پیادهروی به سوی ساکسونی، ارتش ساکسونی به بوهم (اکنون در چک. م) عقبگرد زد. مولتکه اکنون دو ارتش داشت که در فاصله ای ۱۰۰ مایلی نسبت به یکدیگر قرار داشتند. مسئله این بود که چگونه این دو ارتش را هدایت کرد که یک ارتش اتریشی که بین شان قرار داشت را به دام اندازند؛ همانطور که ناپلئون و فرانسویان توسط ارتشهای ولینگتن و بلوشر به دام افتادند. او تصمیم گرفت این دو ارتش را تا گیتشین (اکنون جیکین در چک. م) پیش براند. او پیشبینی کرد که پیشروی ارتش ولیعهد باعث برخوردش با یکی از ارتشهای اتریش خواهد شد؛ اما ولیعهد ۱۰۰٬۰۰۰ نیرو داشت و احتمال نمیرفت ارتشی که در برابرش قرار گیرد، از آن بزرگتر باشد.اتریشیان تحت هدایت لودویگ فون بِنِدک سریعتر از آنچه مولتکه توقع داشت، پیشروی میکردند و احتمال میرفت با چهار یا پنج سپاهشان با ارتش یکی از شاهزادگان پروسی تصادم یابند؛ اما حواس بندک متوجه ارتش ولیعهد بود و هر چهار سپاهش به کل تار و مار شدند. در یکم ژوئیه بندک نیروهای متزلزل خود را در موضعی دفاعی در جلوی کونیگراتز جمع نمود. دو ارتش مولتکه که پیشتر ۱۰۰ مایل از یکدیگر دور بودند حالا هم نسبت به خودشان و هم نسب به دشمن در فاصله ای کم قرار داشتند. در سوم ژوئیه، این دو ارتش مولتکه وارد عمل شدند؛ ارتش اول در برابر اتریشیان و ارتش دوم در مقابل جناح راست آنان موضع گرفت. ارتش اتریش به کل شکست خورده و نبرد به پیروزی پروس منجر شد. ژنرال مولتکه اما به نتیجه نبرد کونیگراتز بسنده نکرد. وی کوشید که ارتش پروس در الب را به بالای کونیگراتز برساند تا از عقبنشینی اتریش جلوگیری نماید، اما فرماندهٔ این ارتش در رساندن به موقع ارتش خود ناکام ماند. پس مولتکه کوشید به این امید که دشمن در همان موضعی که هست بماند، ارتش اولش را از رخنه بیش از حد در مواضع دشمن بازدارد، وی میخواست با اینکار وقت تلف کرده تا ارتش ولیعهد خودش را رسانده و عقبنشینی اتریش را قیچی کند، اما این اتفاق هم نیفتاد.در اکتبر 1870 حکومت پروس برای پاسداشت خدمات ژنرال نابغه اش در طول جنگ با فرانسه و پیروزی در نبرد سدان، عنوان اشرافی "گراف"(معادل کنت) را بدو بخشید. در ژوئن 1871 با ارتقای مقام به درجه فیلدمارشال و نیز پرداخت پاداش نقدی گزافی بار دیگر از وی تقدیر شد. وی در دیت(پارلمان کنفدراسیون آلمان شمالی از 1867 تا 1871.م) و نیز رایشتاگ(پارلمانی که پس از تشکیل امپراطوری آلمان در ژانویه 1871 تاسیس شد.م) نیز عضویت داشت. به خاطر "دستاوردهای شایسته در راه اتحاد و زایش مجدد سرزمین پدری آلمان" به وی عنوان شهروند افتخاری هامبورگ داده شد.مولتکه بر تألیف تاریخ رسمی جنگ فرانسه و پروس که بین سالهای 1874 تا 1881 توسط ستاد ارتش آلمان منتشر شد، نظارت داشت. پس از جنگ و تشکیل امپراطوری آلمان، وی به یک قهرمان ملی و شخصیتی سرشناس بدل گشت. بیش از 50 بنای یادبودِ مولتکه توسط حکومت جدید آلمان در سراسر این کشور در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم ساخته شدند؛ برخی از آنها در طول و یا پس از جنگ دوم جهانی و به قدرت رسیدن کمونیست ها در آلمان شرقی، تخریب شدند اما تعدادی هنوز باقی هستند.زمانی که مولتکه در 1888 پس از 69 سال خدمت بازنشسته گردید، آلفرد فن والدرزه جایش را گرفت.(برادرزاده اش با عنوان هلموت فون مولتکه معروف به مولتکه جوانتر نیز از 1906 تا 1914 رئیس ستاد ارتش بود) نود اُمین سالروز تولدش در 26 اکتبر 1890 توسط حکومت امپراطوری آلمان تعطیل رسمی اعلام شد. فیلد مارشال هلموت فون مولتکه پس از یک دوره بیماری کوتاه در روز 24 آوریل 1891 در منزلش در برلن در گذشت. برای او تشییع جنازه رسمی اختصاص دادند؛ جایی که دور تا دور تابوتش را قهرمانان نظامی فرا گرفته و هزاران نفر احترام وی را به جا آوردند که از جمله آنها میتوان به قیصر ویلهلم دوم اشاره نمود؛ صدر اعظم سابق، بیسمارک، در مراسم حضور نیافت. هزاران نظامی با هدایت قیصر جوان، تابوت مولتکه را تا ایستگاه راه آهن برلن اسکورت نموده، از آنجا به سیلزیا فرستاده شده و دفن گشت.میراث وی در مقبره خانواگی اش در کرایساو مدفون شد؛ البته پس از جنگ دوم جهانی که روستای کرایساو با عنوان جدید روستای شیزاوا به لهستان منضم گشت، مورد غارت قرار گرفت. اکنون ردی از دارایی ها و وسایل شخصی اش در دست نیست.