08-07-2021، 20:52
نکات مهم إعراب فعل مضارع
1- "ل" ناصبه، عامل نصب فعل مضارع و «لـ» امر، عامل جزم فعل مضارع است.
2. «لـ» امر در آغاز جمله ميآيد و مستقل است ولي «لـ» ناصبه معمولاً در وسط جمله و بهدنبال جملهي ديگري ميآيد و از نظر معنايي با ما قبل خود ارتباط دارد.
3 - «لـ» امر تنها بر سر افعال غايب و متکلم ميآيد ولي «لـ» ناصبه هم بر سر افعال غايب و متکلم و هم بر سر افعال مخاطب ميآيد.
پس اگر «لـ» بر سر يکي از صيغههاي مخاطب آمده باشد، مطمئنا ناصبه است، اما اگر بر سر صيغههاي متکلم و يا غايب آمده باشد ميتواند ناصبه يا جازمه (لام امر) باشد، که در اين حالت براي تشخيص نوع «لـ» بايد بيشتر جمله را بررسي کنيم.
مثالهايي براي «لـ» ناصبه و «لـ»امر:
«ليکتبِ الطّالب تکاليفه»:
دانشآموزان باید تکاليف خود را بنويسد.
(لام از نوع امر است که به صورت «بايد» ترجمه ميشود و کسرهي انتهاي فعل نيز عارضي و براي رفع التقاي ساکنين است.)
«ليدافعوا المقاتلين من وطنهم الإسلاميّ»:
"رزمندگان بايداز ميهن اسلامي خود دفاع کنند."
(لام از نوع امر است و چون اين حرف، جازمه است لذا فعل مضارع با حذف نون اعراب مجزوم شده است.)
«ذهبتُ إلي المکتبة لاُطالعَ دروسه»:
" به کتبخانه رفتم تادرسهايم را مطالعه کنم."
(لام در اينجا از نوع ناصبه است و با اعراب ظاهري اصلي فتحه، فعل مضارع را منصوب نموده است.)
«يطلب صاحب المزرعة من جيرانه ليساعدوه في جمع المحاصيل»:
"صاحب مزرعه از همسايگان خود ميخواهد تااو را در جمع کردن محصولها ياري کنند."
(لام در اينجا نصبدهندهي فعل مضارع است که فعل مضارع را با اعراب فرعي حذف نون اعراب، منصوب نموده است.) و "تا"معنی می شود.
علامت جزم در فعل مضارع
1. سکون؛
مانند:
(اعراب ظاهری) لاتکتبْ، لمّا نذهبْ
در صیغه های بدون ضمییر بارز (1_4_7_13_14)
2 - حذف نون اعراب يا نون عوض رفع (اعراب فرعي)؛
در صیغه های دارای نون اعراب مانند:
لا تکتبوا، لمّا نذهبا و ...
3 - حذف حرف عله
(اعراب فرعي)
مانند:
ليرضَ، لاتنهَ
4 - اعراب محلي،
در صيغههاي 6 و 12 جمع مؤنث
انواع ادات جازمه در فعل مضارع
1 - مجزوم کنندهي يک فعل:
لم، لمّا، لام امر، لاي ناهيه
2 - مجزوم کنندهي دو فعل:
(ادوات شرط):
إن، ما، مهما، أينما، متي، إذا و ...
مثال:
اَِنْ تَقَرَّضوا اللهَ قَرضَاً حَسَنَاً یُضاعِفْه لَکُُمْ.
فعل "تَقَرَّضوا"«فعل شرط» و فعل" یُضاعِفْه"را «جواب شرط» ميگويند.
در فارسي، «فعل شرط» غالباً بهصورت فعل مضارع التزامي و «فعل جواب شرط» غالباً به شکل مضارع اخباري ترجمه ميشود.
3 - فعل مضارع بعد از افعال«طلبي» (امر يا نهي) بهعنوان جواب طلب، مجزوم ميشود؛
مانند:
اُذکروني أذکرْکُم.
(مرا ياد کنيد تا شما را ياد کنم.)
1- "ل" ناصبه، عامل نصب فعل مضارع و «لـ» امر، عامل جزم فعل مضارع است.
2. «لـ» امر در آغاز جمله ميآيد و مستقل است ولي «لـ» ناصبه معمولاً در وسط جمله و بهدنبال جملهي ديگري ميآيد و از نظر معنايي با ما قبل خود ارتباط دارد.
3 - «لـ» امر تنها بر سر افعال غايب و متکلم ميآيد ولي «لـ» ناصبه هم بر سر افعال غايب و متکلم و هم بر سر افعال مخاطب ميآيد.
پس اگر «لـ» بر سر يکي از صيغههاي مخاطب آمده باشد، مطمئنا ناصبه است، اما اگر بر سر صيغههاي متکلم و يا غايب آمده باشد ميتواند ناصبه يا جازمه (لام امر) باشد، که در اين حالت براي تشخيص نوع «لـ» بايد بيشتر جمله را بررسي کنيم.
مثالهايي براي «لـ» ناصبه و «لـ»امر:
«ليکتبِ الطّالب تکاليفه»:
دانشآموزان باید تکاليف خود را بنويسد.
(لام از نوع امر است که به صورت «بايد» ترجمه ميشود و کسرهي انتهاي فعل نيز عارضي و براي رفع التقاي ساکنين است.)
«ليدافعوا المقاتلين من وطنهم الإسلاميّ»:
"رزمندگان بايداز ميهن اسلامي خود دفاع کنند."
(لام از نوع امر است و چون اين حرف، جازمه است لذا فعل مضارع با حذف نون اعراب مجزوم شده است.)
«ذهبتُ إلي المکتبة لاُطالعَ دروسه»:
" به کتبخانه رفتم تادرسهايم را مطالعه کنم."
(لام در اينجا از نوع ناصبه است و با اعراب ظاهري اصلي فتحه، فعل مضارع را منصوب نموده است.)
«يطلب صاحب المزرعة من جيرانه ليساعدوه في جمع المحاصيل»:
"صاحب مزرعه از همسايگان خود ميخواهد تااو را در جمع کردن محصولها ياري کنند."
(لام در اينجا نصبدهندهي فعل مضارع است که فعل مضارع را با اعراب فرعي حذف نون اعراب، منصوب نموده است.) و "تا"معنی می شود.
علامت جزم در فعل مضارع
1. سکون؛
مانند:
(اعراب ظاهری) لاتکتبْ، لمّا نذهبْ
در صیغه های بدون ضمییر بارز (1_4_7_13_14)
2 - حذف نون اعراب يا نون عوض رفع (اعراب فرعي)؛
در صیغه های دارای نون اعراب مانند:
لا تکتبوا، لمّا نذهبا و ...
3 - حذف حرف عله
(اعراب فرعي)
مانند:
ليرضَ، لاتنهَ
4 - اعراب محلي،
در صيغههاي 6 و 12 جمع مؤنث
انواع ادات جازمه در فعل مضارع
1 - مجزوم کنندهي يک فعل:
لم، لمّا، لام امر، لاي ناهيه
2 - مجزوم کنندهي دو فعل:
(ادوات شرط):
إن، ما، مهما، أينما، متي، إذا و ...
مثال:
اَِنْ تَقَرَّضوا اللهَ قَرضَاً حَسَنَاً یُضاعِفْه لَکُُمْ.
فعل "تَقَرَّضوا"«فعل شرط» و فعل" یُضاعِفْه"را «جواب شرط» ميگويند.
در فارسي، «فعل شرط» غالباً بهصورت فعل مضارع التزامي و «فعل جواب شرط» غالباً به شکل مضارع اخباري ترجمه ميشود.
3 - فعل مضارع بعد از افعال«طلبي» (امر يا نهي) بهعنوان جواب طلب، مجزوم ميشود؛
مانند:
اُذکروني أذکرْکُم.
(مرا ياد کنيد تا شما را ياد کنم.)