09-03-2021، 11:06
عراق در سال ۱۹۷۷ برای نخستین بار ۱۲ فروند میل-۲۵ (مدل صادراتی میل-۲۴) را سفارش داده بود که تا پیش از شروع جنگ با ایران هشت فروند آن به ارتش عراق تحویل شده و یکی از آنها ۱۵ روز قبل از شروع رسمی جنگ توسط یک اف-۱۴ ایرانی سرنگون شده بود. در طول جنگ هشتساله عراقیها در چندین سفارش جداگانه تعداد بیشتری میل-۲۵ را سفارش دادند. هرچند روسها در تحویل این بالگردها به عراق بسیار کند عمل میکردند چون خودشان نیاز مبرمی به میلهای بیشتر برای حمایت از نیروهای خود در جنگ افغانستان داشتند. در تابستان سال ۱۳۶۱ وقتی که جنگ ایران و عراق به اوج خود رسید حدود ۲۰ بالگرد میل-۲۵ در عراق فعال بود. این بالگردها در اختیار یکی از واحدهای هوانیروز عراق قرار داشت که از تواناترین و وفادارترین خلبانان به حکومت تشکیل میشد. این واقعیت که همواره دو فروند از این بالگردهای جنگنده در نزدیکی بغداد مستقر بودند و تحرکات رهبران ارشد عراق را زیر نظر داشتند از اعتماد نظام سیاسی عراق به خلبانان این واحد حکایت دارد.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
عراقیها هیچگاه میل-۲۵ را یک بالگرد «ضد تانک» واقعی نمیدانستند بلکه ترجیح میدادند از آن به عنوان بالگرد جنگیِ ترابری استفاده کنند. به همین جهت آنها هیچوقت به موشکهای ضدتانک پیشرفته روسی یعنی آتی-۶ مسلح نشدند و در واقع اصلاً این موشک در طول جنگ با ایران به عراق فروخته نشد. میلها حتی به موشکهای ایتی-۴ هم مجهز نشدند، البته عراقیها تمایل به استفاده از این موشک داشتند اما آتش عقبه شدید این موشک و این نکته که بالگردهای میل-۲۵ عراقی (و همینطور میل-۸ها) سیستم دید تثبیتشدهای برای توپچی بالگرد نداشتند باعث شد تا در تمام طول جنگ موشکهای کند و ضعیف و منسوخ ایتی-۲ تنها سلاح هدایت شونده میل-۲۵های عراقی باشد و البته حتی همین موشک هم بسیار به ندرت بر روی میل-۲۵ها قرار میگرفت.با این اوصاف طبیعی بود که وظیفه این بالگردها حمله به تانکهای ایرانی نباشد. میل-۲۵ با قدرت آتش مهیب خود و زره مناسبی که از آن در میدان جنگ حفاظت میکرد، جنگافزار مناسبی برای سرکوب پدافند هوایی و توپخانه ایرانیها بود. مسلسلها و راکتهای متعدد و میزان قابل توجه مهماتی که این تانکهای پرنده با خود حمل میکردند به آنها قدرت وارد کردن خسارات شدید را به نیروهای زمینی ایران میبخشید. اما بالگرد تهاجمی دیگر عراقیها یعنی غزالهای فرانسوی مسلح به موشک هات بر عکس میل-۲۵ توانایی ضد تانک در خور توجهی داشتند. موشکهای هات غزالها مثل موشکهای تاو کبراهای ایرانی از پس هر تانکی که رودرروی آنها قرار میگرفت بر میآمدند. اما مشکل غزالها این بود که محافظت زرهی کافی برای انجام عملیات در محیط پرخطر جنگی را نداشتند. غزالهای سبک در واقع طرز تفکر اروپاییها در مورد شیوه کاربرد بالگردها در نبردهای ضد تانک را به نمایش میگذاشتند و آسیبپذیری غزالها در مقابل آتش پدافندی دشمن در طول این جنگ نادرستی این ایده را ثابت کرد. در تابستان ۱۳۶۱ عراقیها از مستشاران نظامی آلمان شرقی دعوت کردند تا به آنها برای کاربرد مؤثرتر بالگردهای میل-۲۵ کمک کنند. عراقیها به توصیه این مستشاران تاکتیک ساده اما فوقالعاده مؤثری را ترتیب دادند که در آن نقاط قوت هر دو نوع بالگرد با هم ترکیب شده بود. بر اساس این تاکتیک بالگردهای غزال و میل-۲۵ در گروههای شکارچی/قاتل به جنگ نیروهای دشمن میرفتند. ابتدا میل-۲۵های عظیمالجثه حمله را آغاز کرده و با آتش راکتهای ۵۷ مم خود پدافند هوایی ایرانیها را از کار میانداختند. سپس نوبت به غزالها میرسید که از سردرگمی قوای ایرانی استفاده کرده و با موشکهای هات خود تانکهای ایرانی را یکی یکی از کار بیندازند. وقتی در سال ۱۳۶۱ در جنگهای میان شلمچه تا بصره سپاه پاسداران برای نخستین بار از تانک استفاده کرد این تاکتیک برای جلوگیری از پیشروی نیروهای ایرانی بسیار مؤثر واقع شد.همچنین میلهای ۲۵ و کبراهای ایرانی در جنگ ایران و عراق، گستردهترین جنگ بالگرد با بالگرد تاریخ نبردهای هوایی را به اجرا درآوردند. اولین نبرد در پاییز ۱۳۵۹ اتفاق افتاد که دو کبرای ایرانی با تسلیحات همراه خود دو میل-۲۵ را سرنگون کردند. جنگ کبراهای ایرانی با میلها و غزالهای عراقی در طول جنگ بارها تکرار شد.لگردهای میل-۲۴ بهطور گستردهای در جنگ شوروی در افغانستان به پرواز درآمد. شورویها علاوه بر اینکه نیروهای خود را به این بالگرد مجهز کرده بودند تعداد زیادی میل-۲۴ هم در اختیار دولت جمهوری دمکراتیک افغانستان قرار دادند تا برای بمباران مواضع مجاهدین افغان از آنها استفاده کنند. بر اساس یکی از منابع ۹۰ فروند میل-۲۴آ بین سالهای ۱۹۸۰ تا ۸۲ و ۶۱ فروند میل-۲۴ دی بین سالهای ۱۹۸۴ تا ۹۱ در اختیار ارتش افغانستان قرار گرفت. که البته این بهجز بالگردهای ارتش شوروی بود که به افغانستان اعزام شده بود. هرچند خلبانهای افغان آموزش خوبی دیده بودند اما مجاهدین هم جنگجویان خبرهای بودند و بسیاری از میل-۲۴ها را سرنگون ساختند. در ژوئیه ۱۹۷۹ (تابستان ۱۳۵۸) برای اولین بار یک میل-۲۴ در میدان نبرد سرنگون شد، اما اوضاع زمانی بسیار برای بالگردهای روسی خطرناک شد که آمریکاییها موشکهای گرمایابِ دوشپرتاب استینگر را در اختیار مجاهدین گذاشتند. میل-۲۴ و میل-۸های بزرگ با حرارت زیادی که از موتورهایشان برمیخاست، هدفی نه چندان دشوار برای این موشکهای پیشرفته و گرانقیمت و در عین حال کوچک و سبک آمریکایی بودند.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
مجاهدین که لطمات زیادی را در طول جنگ از این بالگرد متحمل شدند، به میل-۲۴ لقب «ارابهٔ شیطان» را داده بودند. تانکهای پرنده روسی بهطور کلی در بین نیروهای زمینی بسیار محبوب بودند چون میتوانستند در میدان نبرد باقیمانده و هرگاه که نیاز شد برای آنها آتش حمایتی و پوششی را فراهم کنند در حالیکه جتهای ضربتی پرسرعت فقط مدت کوتاهی را در میدان نبرد باقیمانده و خیلی سریع بایستی به پایگاه برگشته و دوباره سوختگیری میکردند.سلاح مورد علاقه میل-۲۴ها راکتهای ۸۰ میلیمتری اس-۸ بود چون راکتهای ۵۷ مم اس-۵ سبکتر از آن بود که بتواند تأثیر جدی داشته باشد. غلافهای تیربار دولول ۲۳ میلیمتری که تیرباری کاملاً مشابه با توپ مسلسل ضدهوایی معروف زو-۲۳-۲ بود، هم از انتخابهای مورد علاقه میل-۲۴ها در جنگ افغانستان بهشمار میرفت. معمولاً تعدادی راکت اضافی هم در داخل بالگرد حمل میشد تا پس از خالی شدن راکتها بالگرد در میدان نبرد فرود آمده و سرنشینان آن دوباره پرتابگرهای راکتی را پر کنند. میل-۲۴ قادر به حمل ده عدد بمب آهنی ۱۰۰ کیلوگرمی هم بود که برای حمله به اردوگاهها و سنگرها مناسب مینمود، اما برای اهداف مقاومتر از چهار بمب ۲۵۰ یا دو بمب ۵۰۰ کیلویی استفاده میشد و در طول جنگ تعدادی از خلبانها در رهاکردن دقیق بمب بر روی هدف مهارت خاصی پیدا کرده بودند. در مواردی هم از بمبهای انفجاری ترموبریک استفاده شد هرچند گاهی افسران بالگرد نمیتوانستند به درستی مسافت ایمنی لازم را رعایت کنند و خودشان گرفتار موج انفجار وحشتناک این بمبها میشدند.تجربه نبرد نشان داد که حمل سربازان با استفاده از میل-۲۴ چه مشکلاتی را به همراه میآورد. وجود سربازان در داخل بالگرد یک نگرانی مضاعف را برای خلبانها و مسئولین رزم بالگرد ایجاد میکرد و آنها بهطور کلی ترجیح میدادند با حداقل وزن پرواز کنند، به ویژه در عملیاتهایی که در نقاط کوهستانی مرتفع افغانستان انجام میشد سبکی بالگرد اهمیت زیادی داشت و به همین جهت در بیشتر اوقات زره کوپهٔ حمل سرباز میل-۲۴ برداشته میشد.بهطور کلی در جنگ افغانستان از میل-۸ برای حمل سربازان استفاده میشد و میل-۲۴ها آتش پشتیبان را برای آنها فراهم میکردند. البته حضور یک تکنسین در داخل بخش حمل سرباز میل-۲۴ که یک تیربار سبک را هم در اختیار داشته باشد، امتیازاتی را برای بالگرد به همراه داشت. این تیربار روی پنجره بالگرد نصب میشد و گاهی هم دو تیربار در پنجرههای دو طرف قرار میگرفتند تا تیربارچی بتواند بدون نیاز به برداشتن تیربار از سمتی به سمت دیگر برود. این کار باعث میشد تا بالگرد بتواند پشت سر خود را هم تا اندازهای زیر نظر داشته باشد. البته باز هم بالگرد هیچ سلاحی برای درگیری با اهدافی که دقیقاً در سمت پشت آن قرار میگرفتند در اختیار نداشت، به همین جهت شرکت میل با نصب یک تیربار در قسمت پشت بدنه سعی کرد این ایراد را برطرف کند. اما این تجربه کاملاً ناموفق بود چون دسترسی به تیربار پشتی برای مسلسلچی بسیار مشکل بود، چرا که در یک فضای بسیار بسته و پر از دود خروجی موتور و غیرقابل تحمل قرار گرفته بود. بهطوریکه در یکی از نمایشهای هوایی یک فرمانده چاق نیروی هوایی شوروی هنگام خزیدن به داخل این قسمت در آن گیر کرده بود.میل-۲۴ها در افغانستان علاوه بر حفاظت از حملات هلیبرد و تهیه آتش پشتیبان برای عملیاتهای زمینی وظایف دیگری مثل حفاظت از کاروانهای نظامی با شلیک راکتهای نیزهای به محلهای احتمالی کمین مجاهدین و همچنین اجرای حملات ضربتی به اهداف از پیش تعیین شده را هم بر عهده داشتند و گاهی هم با تشکیل گروههای شکارچی-قاتل به مواضع مجاهدین حملهور میشدند. گروههای شکارچی-قاتل حداقل با دو بالگرد و معمولاً در گروههای چهار یا هشت بالگردی انجام میشد و در آنها یک یا چند بالگرد حمله را آغاز کرده و دشمن را سردرگم میکردند تا بالگردهای دیگر اهداف ارزشمند دشمن را شکار کنند. مجاهدین پس از مدتی آموخته بودند که برای جلوگیری از حمله میل-۲۴ها در شب جابجا شوند و شورویها هم به افسران بالگردهای میل-۲۴ عملیات در شب را آموزش دادند. در عملیاتهای شبانه با شلیک منور اهداف احتمالی برای حمله روشن میشدند. این کار معمولاً باعث فرار سریع مجاهدین میشد.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
عراقیها هیچگاه میل-۲۵ را یک بالگرد «ضد تانک» واقعی نمیدانستند بلکه ترجیح میدادند از آن به عنوان بالگرد جنگیِ ترابری استفاده کنند. به همین جهت آنها هیچوقت به موشکهای ضدتانک پیشرفته روسی یعنی آتی-۶ مسلح نشدند و در واقع اصلاً این موشک در طول جنگ با ایران به عراق فروخته نشد. میلها حتی به موشکهای ایتی-۴ هم مجهز نشدند، البته عراقیها تمایل به استفاده از این موشک داشتند اما آتش عقبه شدید این موشک و این نکته که بالگردهای میل-۲۵ عراقی (و همینطور میل-۸ها) سیستم دید تثبیتشدهای برای توپچی بالگرد نداشتند باعث شد تا در تمام طول جنگ موشکهای کند و ضعیف و منسوخ ایتی-۲ تنها سلاح هدایت شونده میل-۲۵های عراقی باشد و البته حتی همین موشک هم بسیار به ندرت بر روی میل-۲۵ها قرار میگرفت.با این اوصاف طبیعی بود که وظیفه این بالگردها حمله به تانکهای ایرانی نباشد. میل-۲۵ با قدرت آتش مهیب خود و زره مناسبی که از آن در میدان جنگ حفاظت میکرد، جنگافزار مناسبی برای سرکوب پدافند هوایی و توپخانه ایرانیها بود. مسلسلها و راکتهای متعدد و میزان قابل توجه مهماتی که این تانکهای پرنده با خود حمل میکردند به آنها قدرت وارد کردن خسارات شدید را به نیروهای زمینی ایران میبخشید. اما بالگرد تهاجمی دیگر عراقیها یعنی غزالهای فرانسوی مسلح به موشک هات بر عکس میل-۲۵ توانایی ضد تانک در خور توجهی داشتند. موشکهای هات غزالها مثل موشکهای تاو کبراهای ایرانی از پس هر تانکی که رودرروی آنها قرار میگرفت بر میآمدند. اما مشکل غزالها این بود که محافظت زرهی کافی برای انجام عملیات در محیط پرخطر جنگی را نداشتند. غزالهای سبک در واقع طرز تفکر اروپاییها در مورد شیوه کاربرد بالگردها در نبردهای ضد تانک را به نمایش میگذاشتند و آسیبپذیری غزالها در مقابل آتش پدافندی دشمن در طول این جنگ نادرستی این ایده را ثابت کرد. در تابستان ۱۳۶۱ عراقیها از مستشاران نظامی آلمان شرقی دعوت کردند تا به آنها برای کاربرد مؤثرتر بالگردهای میل-۲۵ کمک کنند. عراقیها به توصیه این مستشاران تاکتیک ساده اما فوقالعاده مؤثری را ترتیب دادند که در آن نقاط قوت هر دو نوع بالگرد با هم ترکیب شده بود. بر اساس این تاکتیک بالگردهای غزال و میل-۲۵ در گروههای شکارچی/قاتل به جنگ نیروهای دشمن میرفتند. ابتدا میل-۲۵های عظیمالجثه حمله را آغاز کرده و با آتش راکتهای ۵۷ مم خود پدافند هوایی ایرانیها را از کار میانداختند. سپس نوبت به غزالها میرسید که از سردرگمی قوای ایرانی استفاده کرده و با موشکهای هات خود تانکهای ایرانی را یکی یکی از کار بیندازند. وقتی در سال ۱۳۶۱ در جنگهای میان شلمچه تا بصره سپاه پاسداران برای نخستین بار از تانک استفاده کرد این تاکتیک برای جلوگیری از پیشروی نیروهای ایرانی بسیار مؤثر واقع شد.همچنین میلهای ۲۵ و کبراهای ایرانی در جنگ ایران و عراق، گستردهترین جنگ بالگرد با بالگرد تاریخ نبردهای هوایی را به اجرا درآوردند. اولین نبرد در پاییز ۱۳۵۹ اتفاق افتاد که دو کبرای ایرانی با تسلیحات همراه خود دو میل-۲۵ را سرنگون کردند. جنگ کبراهای ایرانی با میلها و غزالهای عراقی در طول جنگ بارها تکرار شد.لگردهای میل-۲۴ بهطور گستردهای در جنگ شوروی در افغانستان به پرواز درآمد. شورویها علاوه بر اینکه نیروهای خود را به این بالگرد مجهز کرده بودند تعداد زیادی میل-۲۴ هم در اختیار دولت جمهوری دمکراتیک افغانستان قرار دادند تا برای بمباران مواضع مجاهدین افغان از آنها استفاده کنند. بر اساس یکی از منابع ۹۰ فروند میل-۲۴آ بین سالهای ۱۹۸۰ تا ۸۲ و ۶۱ فروند میل-۲۴ دی بین سالهای ۱۹۸۴ تا ۹۱ در اختیار ارتش افغانستان قرار گرفت. که البته این بهجز بالگردهای ارتش شوروی بود که به افغانستان اعزام شده بود. هرچند خلبانهای افغان آموزش خوبی دیده بودند اما مجاهدین هم جنگجویان خبرهای بودند و بسیاری از میل-۲۴ها را سرنگون ساختند. در ژوئیه ۱۹۷۹ (تابستان ۱۳۵۸) برای اولین بار یک میل-۲۴ در میدان نبرد سرنگون شد، اما اوضاع زمانی بسیار برای بالگردهای روسی خطرناک شد که آمریکاییها موشکهای گرمایابِ دوشپرتاب استینگر را در اختیار مجاهدین گذاشتند. میل-۲۴ و میل-۸های بزرگ با حرارت زیادی که از موتورهایشان برمیخاست، هدفی نه چندان دشوار برای این موشکهای پیشرفته و گرانقیمت و در عین حال کوچک و سبک آمریکایی بودند.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
مجاهدین که لطمات زیادی را در طول جنگ از این بالگرد متحمل شدند، به میل-۲۴ لقب «ارابهٔ شیطان» را داده بودند. تانکهای پرنده روسی بهطور کلی در بین نیروهای زمینی بسیار محبوب بودند چون میتوانستند در میدان نبرد باقیمانده و هرگاه که نیاز شد برای آنها آتش حمایتی و پوششی را فراهم کنند در حالیکه جتهای ضربتی پرسرعت فقط مدت کوتاهی را در میدان نبرد باقیمانده و خیلی سریع بایستی به پایگاه برگشته و دوباره سوختگیری میکردند.سلاح مورد علاقه میل-۲۴ها راکتهای ۸۰ میلیمتری اس-۸ بود چون راکتهای ۵۷ مم اس-۵ سبکتر از آن بود که بتواند تأثیر جدی داشته باشد. غلافهای تیربار دولول ۲۳ میلیمتری که تیرباری کاملاً مشابه با توپ مسلسل ضدهوایی معروف زو-۲۳-۲ بود، هم از انتخابهای مورد علاقه میل-۲۴ها در جنگ افغانستان بهشمار میرفت. معمولاً تعدادی راکت اضافی هم در داخل بالگرد حمل میشد تا پس از خالی شدن راکتها بالگرد در میدان نبرد فرود آمده و سرنشینان آن دوباره پرتابگرهای راکتی را پر کنند. میل-۲۴ قادر به حمل ده عدد بمب آهنی ۱۰۰ کیلوگرمی هم بود که برای حمله به اردوگاهها و سنگرها مناسب مینمود، اما برای اهداف مقاومتر از چهار بمب ۲۵۰ یا دو بمب ۵۰۰ کیلویی استفاده میشد و در طول جنگ تعدادی از خلبانها در رهاکردن دقیق بمب بر روی هدف مهارت خاصی پیدا کرده بودند. در مواردی هم از بمبهای انفجاری ترموبریک استفاده شد هرچند گاهی افسران بالگرد نمیتوانستند به درستی مسافت ایمنی لازم را رعایت کنند و خودشان گرفتار موج انفجار وحشتناک این بمبها میشدند.تجربه نبرد نشان داد که حمل سربازان با استفاده از میل-۲۴ چه مشکلاتی را به همراه میآورد. وجود سربازان در داخل بالگرد یک نگرانی مضاعف را برای خلبانها و مسئولین رزم بالگرد ایجاد میکرد و آنها بهطور کلی ترجیح میدادند با حداقل وزن پرواز کنند، به ویژه در عملیاتهایی که در نقاط کوهستانی مرتفع افغانستان انجام میشد سبکی بالگرد اهمیت زیادی داشت و به همین جهت در بیشتر اوقات زره کوپهٔ حمل سرباز میل-۲۴ برداشته میشد.بهطور کلی در جنگ افغانستان از میل-۸ برای حمل سربازان استفاده میشد و میل-۲۴ها آتش پشتیبان را برای آنها فراهم میکردند. البته حضور یک تکنسین در داخل بخش حمل سرباز میل-۲۴ که یک تیربار سبک را هم در اختیار داشته باشد، امتیازاتی را برای بالگرد به همراه داشت. این تیربار روی پنجره بالگرد نصب میشد و گاهی هم دو تیربار در پنجرههای دو طرف قرار میگرفتند تا تیربارچی بتواند بدون نیاز به برداشتن تیربار از سمتی به سمت دیگر برود. این کار باعث میشد تا بالگرد بتواند پشت سر خود را هم تا اندازهای زیر نظر داشته باشد. البته باز هم بالگرد هیچ سلاحی برای درگیری با اهدافی که دقیقاً در سمت پشت آن قرار میگرفتند در اختیار نداشت، به همین جهت شرکت میل با نصب یک تیربار در قسمت پشت بدنه سعی کرد این ایراد را برطرف کند. اما این تجربه کاملاً ناموفق بود چون دسترسی به تیربار پشتی برای مسلسلچی بسیار مشکل بود، چرا که در یک فضای بسیار بسته و پر از دود خروجی موتور و غیرقابل تحمل قرار گرفته بود. بهطوریکه در یکی از نمایشهای هوایی یک فرمانده چاق نیروی هوایی شوروی هنگام خزیدن به داخل این قسمت در آن گیر کرده بود.میل-۲۴ها در افغانستان علاوه بر حفاظت از حملات هلیبرد و تهیه آتش پشتیبان برای عملیاتهای زمینی وظایف دیگری مثل حفاظت از کاروانهای نظامی با شلیک راکتهای نیزهای به محلهای احتمالی کمین مجاهدین و همچنین اجرای حملات ضربتی به اهداف از پیش تعیین شده را هم بر عهده داشتند و گاهی هم با تشکیل گروههای شکارچی-قاتل به مواضع مجاهدین حملهور میشدند. گروههای شکارچی-قاتل حداقل با دو بالگرد و معمولاً در گروههای چهار یا هشت بالگردی انجام میشد و در آنها یک یا چند بالگرد حمله را آغاز کرده و دشمن را سردرگم میکردند تا بالگردهای دیگر اهداف ارزشمند دشمن را شکار کنند. مجاهدین پس از مدتی آموخته بودند که برای جلوگیری از حمله میل-۲۴ها در شب جابجا شوند و شورویها هم به افسران بالگردهای میل-۲۴ عملیات در شب را آموزش دادند. در عملیاتهای شبانه با شلیک منور اهداف احتمالی برای حمله روشن میشدند. این کار معمولاً باعث فرار سریع مجاهدین میشد.