24-01-2021، 14:57
شاخه از نیروهای مسلح ورماخت بود که به طور مداوم از سال ۱۹۳۵ تا ۱۹۴5 میلادی خدمت کرد تا این که در ماه اوت سال 1946 رسما منحل شد. حدود ۱۳ میلیون نفر شامل سربازان وظیفه و نیروهای داوطلب در این نیرو که در زبان آلمانی هیر نامیده میشود، در طول جنگ جهانی دوم حضور یافتند.پس از شکست امپراتوری آلمان و پایان جنگ جهانی اول، فاتحان پیمان تحقیر آمیز ورسای را بر آلمان تحمیل کردند. بر اساس این پیمان که ظاهراً برای جلوگیری از آغاز یک جنگ تهاجمی دیگر توسط آلمانیها طرحریزی شده بود، نیروی زمینی این کشور به یک نیروی ۱۰۰ هزار نفری با تنها ۴ هزار افسر محدود شد که با انفصال اجباری صدها هزار نفر از خدمت از جمله دهها هزار افسر، فقط میتوانستند نقش امنیت داخلی و مرزبانی را ایفا کند.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
نیروی زمینی صرفاً میتوانست ۲۱ تیپ پیادهنظام هر یک با ۳ گردان پیادهنظام، یک گردان آموزش و یک گردان خمپارهانداز و ۷ تیپ توپخانه هر یک با سه گردان در کنار هفت گردان مهندسی، بهداری، مخابرات و موتوریزه که مجموعاً هفت لشکر پیادهنظام را تشکیل میدادند، در اختیار داشته باشد. علاوه بر انحلال و ممنوعیت ستاد عالی نیروهای مسلح و دانشکدههای جنگ و افسری، نیروی زمینی آلمان از داشتن تانک و توپخانه با کالیبر بیش از ۱۰۵ میلیمتر نیز محروم شدند. جهت حصول اطمینان از عدم امکان آمادهسازی جهت یک جنگ بزرگ دیگر، نیروهای ذخیره و مهمات انبار شده نیروی زمینی این کشور نیز محدود گشتند.همه این محدودیتها میبایست توسط یک کمیسیون بینالمللی مورد نظارت و کنترل قرار میگرفت.حاکمیت جدید آلمان که به جمهوری وایمار شهرت یافت، در سال ۱۹۱۹ با سازمان دهی نیروهای پیشین، یک ارتش موقت جهت پر کردن خلع ایجاد نمود که رایشسور (Reichswehr) نام گرفت و به دلیل ممنوعیت وجود ستاد عالی فرماندهی، عملاً زیر نظر وزارت دفاع بود. نیروی زمینی این ارتش رایشهیر (Reichsheer) نامیده میشد. وزارت دفاع به کمک چند کمیته این ارتش را هدایت میکرد. یکی از این کمیتهها دفتر نیرو (Truppenamt) نامیده میشد که در عمل نقش ستاد عالی نیروهای مسلح را ایفا مینمود.با توجه به این که امکان باقی ماندن نسبت بسیار اندکی از نیروهای موجود در ارتش امپراتوری آلمان در نیروی زمینی جدید وجود داشت، استانداردهای بسیار سخت گیرانه ای برای گزینش آنها وضع شد. بخشی از این ویژگیها برای ترجیح دادن افراد شامل داشتن سنی بین ۱۷ تا ۲۱ سال، عدم تاهل، وضعیت جسمانی عالی و تحصیلاتی بالاتر بود. فرماندهان گروهانها، گردانها یا سایر واحدها مسئول پذیرش افراد شده بودند. به همین جهت کسانی انتخاب شدند که عقایدی مشابه این فرماندهان از جمله محافظه کاری، ملیگرایی، سلطنت طلبی و ضدیت با جمهوریت داشتند.این افراد پانزده ماه در تیپهای خود در رایشهیر به عنوان درجهدار خدمت کردند و سپس کسانی برگزیده شدند که از یک آزمون سربلند خارج گشتند. افراد پذیرفته شده بدون توجه به رسته سابقشان، به یک دوره در دانشکده پیادهنظام در درسدن فرستاده شدند. این فرایند چهار تا پنج سال از زمان آغاز خدمت به طول میانجامید.رایشسور از همان ابتدا با طراحی سازمانی منعطف که میتوانست به سهولت جهت اداره ارتشی بزرگتر گسترش یابد، شروع به نقض مخفیانه مفاد پیمان ورسای کرد. آلمانیها موارد متعددی از محدودیتها را به طرق مختلف دور زدند. از جمله این اقدامات سازمان دهی نیروهای مسلح در قالب قوای شبه نظامی، ذخیرهسازی تجهیزات و مهمات، طراحی و آزمایش تانکها و تاکتیکهای مرتبط و تأسیس دانشکدههای آموزشی مربوط به آن در کشورهای دیگر از جمله شوروی بود.آلمانیها کشور را خود به هفت منطقه نظامی (Wehrkreis) (تا سال ۱۹۳۷ سیزده و سال ۱۹۴۲ نوزده منطقه) تقسیم کردند که هر یک با فرماندهی در سطح سپاه، مسئولیت جذب، بسیج، تدارکات، اداره، آموزش و جایگزینی نیروهای مربوط به اراضی خود را بر عهده داشتند. فرمانده هر منطقه نظامی فرماندهی یک لشکر پیادهنظام که شماره منطقه را به خود گرفته بود، را نیز به شکل مجزا در اختیار داشت.با به قدرت رسیدن حزب ناسیونال سوسیالیست کارگران به رهبری آدولف هیتلر در سال ۱۹۳۳، آلمان که میدانست همچنان توانایی مقابله رو در رو با دشمنان خود را ندارد و به احتمال قریب به یقین با هویدا شدن این مسئله، از جانب آنها مورد هجوم نظامی پیشدستانه قرار خواهد گرفت، به شکل مخفیانه به تسلیح خود ادامه داد.همان سال نخست تصمیم بر افزایش ۱۴ هزار نفری پرسنل فعال نیروی زمینی در قالب واحدهای جدید توپخانه، مخابرات و ضدهوایی و تشکیل یک نیروی ذخیره ۸۵ هزار نفری برای آن شد. طبق این برنامه بودجه نظامی افزایش پیدا مینمود و ۹ واحد جدید مرزبانی که اساساً در کنار مهارتهای لازم در مرزبانی، آموزش پیادهنظام را دریافت میکردند، نیز تشکیل مییافت. در ابتدا قصد دولت ایجاد یک نیروی زمینی سیصد هزار نفری در قالب ۲۱ لشکر پیادهنظام تا سال ۱۹۳۸ بود.با افزایش خطر درگیر شدن در یک جنگ، هیتلر با تغییر برنامه اولیه، دستور به آماده شدن نیروی زمینی ۳۰۰ هزار نفره تا ماه اکتبر سال ۱۹۳۴ داد.سال 1935، برنامه تسلیح مجدد آلمانی علنی شد و ستاد عالی فرماندهی نیروی زمینی (Oberkommando des Heeres یا OKH) ایجاد گردید.در سال ۱۹۳۴ با فرمان آدولف هیتلر مبنی بر آمادهسازی ۲۱ لشکر پیادهنظام، هر منطقه نظامی که از پیش یک لشکر پیادهنظام در اختیار داشت، با جداسازی گروهان آموزش و یک گروهان پیادهنظام از سه گروهان پیادهنظام هر یک از تیپهای لشکر خود، یک تیپ مستقل پیادهنظام ایجاد نمود. این ۲۱ تیپ پیادهنظام هر یک شماره ای بین ۲۲ تا ۴۲ به خود گرفتند. ۴۲ نیپ پیادهنظام دیگر که همچنان در قابل لشکرهای پیادهنظام خود باقی مانده بودند، به کمک نیروهای داوطلب یا افسران و سربازان دو گروهان دیگر، گروهان آموزش و گروهان سوم پیادهنظام خود را مجدداً احیا نمودند و برخی گروهان پیادهنظام چهارمی نیز تشکیل دادند. بدین ترتیب نیروی زمینی آلمان تا پایان سال ۱۹۳۵، مجموعاً دارای ۱۶۵ گردان پیادهنظام بود.به طریق مشابهی ۱۴ تیپ توپخانه نیز ایجاد گردید. بدین صورت که هر یک از هفت تیپ توپخانه ای که از پیش وجود داشتند، به کمک دو گردان خود دو تیپ توپخانه مستقل ایجاد نمودند. هر کدام از این تیپهای توپخانه نیروهای در اختیار خود را به صورت چهار گروهان هر یک با دو آتشبار سه توپه (مجموعاً ۲۴ توپ) سازمان داد.پس از ورود نوزده گردان پیادهنظام آلمانی به منطقه غیرنظامی شده راینلند (سه گردان پیادهنظام تا غرب رود راین) در ماه مارس سال ۱۹۳۶ و شکستن علنی مفاد پیمانهای ورسای و لوکارنو، آلمانیها علاوه بر ایجاد چند منطقه نظامی دیگر، اکتبر همان سال چهار لشکر پیادهنظام به کمک نیروهای پلیس محلی در راینلند و هشت لشکر پیادهنظام در مناطق دیگر تشکیل دادند.با وجود این که پیمانهای لوکارنو و ورسای حضور نیروهای ارتش آلمان را در منطقه رایلند ممنوع اعلام کرده بودند اما به این کشور اجازه داشت ۳۱۵۰۰ نیروی پلیس در آن داشته باشد. آلمانیها که بالغ بر ده تا دوازده درصد بیش از این عدد نیروی پلیس در رایلند به کار برده بودند (با تسامح طرف دیگر قرارداد)، از همین شمار افراد جهت تشکیل لشکرهای پیادهنظام خود استفاده نمودند.تا سال ۱۹۳۷، بیست و نه لشکر ذخیره پیادهنظام متشکل از نیروهای گروه یک (با دست کم یک سال سابقه خدمت فعال) و دو ذخیره (افرادی که در سالهای صلح به سن هجده سال رسیده بودند)، ایجاد شدند که اکثراً مجموع نفرات آنها به استاندارد ۱۶ هزار نفر نمیرسید.با الحاق اتریش به آلمان در ماه مارس سال ۱۹۳۸ و وارد شدن نیروهای ارتش این کشور به ورماخت، قوای پیادهنظام اتریش که از پیش به صورت هفت لشکر سازمان یافته بود، در قالب دو لشکر پیادهنظام (یکی مستقر در وین و دیگری در لینتس) در کنار سایر لشکرها به نیروی زمینی آلمان پیوستند و شمارههای ۴۴ و ۴۵ را به خود گرفتند. بسیاری از افسران اتریشی بدون از دست دادن مقام و درجه خود در ورماخت پذیرفته شدند. به هر حال عده زیادی از این افراد و چندین واحد اتریشی جهت گذراندن دورههای آموزشی راهی دانشکدههای ارتش آلمان گشتند.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
نیروی زمینی صرفاً میتوانست ۲۱ تیپ پیادهنظام هر یک با ۳ گردان پیادهنظام، یک گردان آموزش و یک گردان خمپارهانداز و ۷ تیپ توپخانه هر یک با سه گردان در کنار هفت گردان مهندسی، بهداری، مخابرات و موتوریزه که مجموعاً هفت لشکر پیادهنظام را تشکیل میدادند، در اختیار داشته باشد. علاوه بر انحلال و ممنوعیت ستاد عالی نیروهای مسلح و دانشکدههای جنگ و افسری، نیروی زمینی آلمان از داشتن تانک و توپخانه با کالیبر بیش از ۱۰۵ میلیمتر نیز محروم شدند. جهت حصول اطمینان از عدم امکان آمادهسازی جهت یک جنگ بزرگ دیگر، نیروهای ذخیره و مهمات انبار شده نیروی زمینی این کشور نیز محدود گشتند.همه این محدودیتها میبایست توسط یک کمیسیون بینالمللی مورد نظارت و کنترل قرار میگرفت.حاکمیت جدید آلمان که به جمهوری وایمار شهرت یافت، در سال ۱۹۱۹ با سازمان دهی نیروهای پیشین، یک ارتش موقت جهت پر کردن خلع ایجاد نمود که رایشسور (Reichswehr) نام گرفت و به دلیل ممنوعیت وجود ستاد عالی فرماندهی، عملاً زیر نظر وزارت دفاع بود. نیروی زمینی این ارتش رایشهیر (Reichsheer) نامیده میشد. وزارت دفاع به کمک چند کمیته این ارتش را هدایت میکرد. یکی از این کمیتهها دفتر نیرو (Truppenamt) نامیده میشد که در عمل نقش ستاد عالی نیروهای مسلح را ایفا مینمود.با توجه به این که امکان باقی ماندن نسبت بسیار اندکی از نیروهای موجود در ارتش امپراتوری آلمان در نیروی زمینی جدید وجود داشت، استانداردهای بسیار سخت گیرانه ای برای گزینش آنها وضع شد. بخشی از این ویژگیها برای ترجیح دادن افراد شامل داشتن سنی بین ۱۷ تا ۲۱ سال، عدم تاهل، وضعیت جسمانی عالی و تحصیلاتی بالاتر بود. فرماندهان گروهانها، گردانها یا سایر واحدها مسئول پذیرش افراد شده بودند. به همین جهت کسانی انتخاب شدند که عقایدی مشابه این فرماندهان از جمله محافظه کاری، ملیگرایی، سلطنت طلبی و ضدیت با جمهوریت داشتند.این افراد پانزده ماه در تیپهای خود در رایشهیر به عنوان درجهدار خدمت کردند و سپس کسانی برگزیده شدند که از یک آزمون سربلند خارج گشتند. افراد پذیرفته شده بدون توجه به رسته سابقشان، به یک دوره در دانشکده پیادهنظام در درسدن فرستاده شدند. این فرایند چهار تا پنج سال از زمان آغاز خدمت به طول میانجامید.رایشسور از همان ابتدا با طراحی سازمانی منعطف که میتوانست به سهولت جهت اداره ارتشی بزرگتر گسترش یابد، شروع به نقض مخفیانه مفاد پیمان ورسای کرد. آلمانیها موارد متعددی از محدودیتها را به طرق مختلف دور زدند. از جمله این اقدامات سازمان دهی نیروهای مسلح در قالب قوای شبه نظامی، ذخیرهسازی تجهیزات و مهمات، طراحی و آزمایش تانکها و تاکتیکهای مرتبط و تأسیس دانشکدههای آموزشی مربوط به آن در کشورهای دیگر از جمله شوروی بود.آلمانیها کشور را خود به هفت منطقه نظامی (Wehrkreis) (تا سال ۱۹۳۷ سیزده و سال ۱۹۴۲ نوزده منطقه) تقسیم کردند که هر یک با فرماندهی در سطح سپاه، مسئولیت جذب، بسیج، تدارکات، اداره، آموزش و جایگزینی نیروهای مربوط به اراضی خود را بر عهده داشتند. فرمانده هر منطقه نظامی فرماندهی یک لشکر پیادهنظام که شماره منطقه را به خود گرفته بود، را نیز به شکل مجزا در اختیار داشت.با به قدرت رسیدن حزب ناسیونال سوسیالیست کارگران به رهبری آدولف هیتلر در سال ۱۹۳۳، آلمان که میدانست همچنان توانایی مقابله رو در رو با دشمنان خود را ندارد و به احتمال قریب به یقین با هویدا شدن این مسئله، از جانب آنها مورد هجوم نظامی پیشدستانه قرار خواهد گرفت، به شکل مخفیانه به تسلیح خود ادامه داد.همان سال نخست تصمیم بر افزایش ۱۴ هزار نفری پرسنل فعال نیروی زمینی در قالب واحدهای جدید توپخانه، مخابرات و ضدهوایی و تشکیل یک نیروی ذخیره ۸۵ هزار نفری برای آن شد. طبق این برنامه بودجه نظامی افزایش پیدا مینمود و ۹ واحد جدید مرزبانی که اساساً در کنار مهارتهای لازم در مرزبانی، آموزش پیادهنظام را دریافت میکردند، نیز تشکیل مییافت. در ابتدا قصد دولت ایجاد یک نیروی زمینی سیصد هزار نفری در قالب ۲۱ لشکر پیادهنظام تا سال ۱۹۳۸ بود.با افزایش خطر درگیر شدن در یک جنگ، هیتلر با تغییر برنامه اولیه، دستور به آماده شدن نیروی زمینی ۳۰۰ هزار نفره تا ماه اکتبر سال ۱۹۳۴ داد.سال 1935، برنامه تسلیح مجدد آلمانی علنی شد و ستاد عالی فرماندهی نیروی زمینی (Oberkommando des Heeres یا OKH) ایجاد گردید.در سال ۱۹۳۴ با فرمان آدولف هیتلر مبنی بر آمادهسازی ۲۱ لشکر پیادهنظام، هر منطقه نظامی که از پیش یک لشکر پیادهنظام در اختیار داشت، با جداسازی گروهان آموزش و یک گروهان پیادهنظام از سه گروهان پیادهنظام هر یک از تیپهای لشکر خود، یک تیپ مستقل پیادهنظام ایجاد نمود. این ۲۱ تیپ پیادهنظام هر یک شماره ای بین ۲۲ تا ۴۲ به خود گرفتند. ۴۲ نیپ پیادهنظام دیگر که همچنان در قابل لشکرهای پیادهنظام خود باقی مانده بودند، به کمک نیروهای داوطلب یا افسران و سربازان دو گروهان دیگر، گروهان آموزش و گروهان سوم پیادهنظام خود را مجدداً احیا نمودند و برخی گروهان پیادهنظام چهارمی نیز تشکیل دادند. بدین ترتیب نیروی زمینی آلمان تا پایان سال ۱۹۳۵، مجموعاً دارای ۱۶۵ گردان پیادهنظام بود.به طریق مشابهی ۱۴ تیپ توپخانه نیز ایجاد گردید. بدین صورت که هر یک از هفت تیپ توپخانه ای که از پیش وجود داشتند، به کمک دو گردان خود دو تیپ توپخانه مستقل ایجاد نمودند. هر کدام از این تیپهای توپخانه نیروهای در اختیار خود را به صورت چهار گروهان هر یک با دو آتشبار سه توپه (مجموعاً ۲۴ توپ) سازمان داد.پس از ورود نوزده گردان پیادهنظام آلمانی به منطقه غیرنظامی شده راینلند (سه گردان پیادهنظام تا غرب رود راین) در ماه مارس سال ۱۹۳۶ و شکستن علنی مفاد پیمانهای ورسای و لوکارنو، آلمانیها علاوه بر ایجاد چند منطقه نظامی دیگر، اکتبر همان سال چهار لشکر پیادهنظام به کمک نیروهای پلیس محلی در راینلند و هشت لشکر پیادهنظام در مناطق دیگر تشکیل دادند.با وجود این که پیمانهای لوکارنو و ورسای حضور نیروهای ارتش آلمان را در منطقه رایلند ممنوع اعلام کرده بودند اما به این کشور اجازه داشت ۳۱۵۰۰ نیروی پلیس در آن داشته باشد. آلمانیها که بالغ بر ده تا دوازده درصد بیش از این عدد نیروی پلیس در رایلند به کار برده بودند (با تسامح طرف دیگر قرارداد)، از همین شمار افراد جهت تشکیل لشکرهای پیادهنظام خود استفاده نمودند.تا سال ۱۹۳۷، بیست و نه لشکر ذخیره پیادهنظام متشکل از نیروهای گروه یک (با دست کم یک سال سابقه خدمت فعال) و دو ذخیره (افرادی که در سالهای صلح به سن هجده سال رسیده بودند)، ایجاد شدند که اکثراً مجموع نفرات آنها به استاندارد ۱۶ هزار نفر نمیرسید.با الحاق اتریش به آلمان در ماه مارس سال ۱۹۳۸ و وارد شدن نیروهای ارتش این کشور به ورماخت، قوای پیادهنظام اتریش که از پیش به صورت هفت لشکر سازمان یافته بود، در قالب دو لشکر پیادهنظام (یکی مستقر در وین و دیگری در لینتس) در کنار سایر لشکرها به نیروی زمینی آلمان پیوستند و شمارههای ۴۴ و ۴۵ را به خود گرفتند. بسیاری از افسران اتریشی بدون از دست دادن مقام و درجه خود در ورماخت پذیرفته شدند. به هر حال عده زیادی از این افراد و چندین واحد اتریشی جهت گذراندن دورههای آموزشی راهی دانشکدههای ارتش آلمان گشتند.