03-12-2020، 18:01
دودمان آنتونی_نِرِوایی دودمانی متشکل از بیش از هفت امپراتور روم بود که از ۹۶م تا ۱۹۲م بر روم حکومت کردند. از جمله نروا، تراژان، هادریان، آنتونیوس پیوس، لوسیوس وروس، مارکوس آئورلیوس و کومودوس. پنج مورد نخست (به استثنای لوسیوس وروس و کومودوس) معمولاً با عنوان " پنج امپراطور خوب " شناخته میشوند.
نخستین پنج تن از شش توالی در این سلسله قابل توجه در این است که امپراتوران خود جانشین خود را معلوم میکنند. طبق قانون روم، نسبت فرزندخواندگی، به همان اندازه قدرت خویشاوندی برقرار کرد. به همین دلیل، همه به جز اولین و آخرین از امپراتوران نروا_آنتونین، امپراتورهای" فرزندخوانده " نامیده میشوند.نروا نخستین امپراتور بود. اگرچه سلطنت وی کوتاه بود، اما شاهد آشتی جزئی بین ارتش، سنا و افراد متداول بود. نروا شدیداً پسرخوانده خود، تراژان را دوست میداشت و در تصمیم گیریهای سیاسی و نظامی از وی کمک میگرفت. هادریان هم به همین ترتیب جانشین تراژان شد. او از قبل توسط خود تراژان به جانشینی برگزیده شده بود و میگفت که تراژان در بستر مرگ او را به امپراتوری برگزیده است. از میان پنج امپراتور خوب، هادریان توسط مردم پذیرفته شده تر بود. در دوران اوج قدرت روم که قلمرو روم ار مرزهای شمالی (اسکاتلند) تا سوریه امروزی کشیده شده بود، او تنها امپراتوری بود که به همه ایالات رومی سرکشی میکرد و بانی دیوار هادریان امروزی نیز بود.آنتونینها چهار امپراتور رومی هستند که بین سالهای ۱۳۸ و ۱۹۲ حکمرانی میکنند: آنتونینوس پیوس، مارکوس اورئلیوس، لوسیوس وروس و کومودوس.
در سال ۱۳۸، پس از یک سلطنت طولانی که به اتحاد فرهنگی و تحکیم امپراتوری سپری شد، امپراتور هادریان آنتونینوس پیوس را فرزندخوانده و وارث خود نامید، به شرط اینکه او هم پس از مرگ، مارکوس اورئولیوس و هم لوسیوس وروس را به سلطنت برساند. هادریان در همان سال درگذشت و آنتونینوس سلطنت صلح آمیز و خیرخواهانه را آغاز کرد. وی کاملاً به سنتها و نهادهای رومی پایبند بود و قدرت خود را با سنای روم تقسیم کرد.
مارکوس آئورلیوس و لوسیوس وروس در سال ۱۶۱ پس از مرگ امپراتور پیوس جانشین وی شدند و تا زمان مرگ وروس در سال ۱۶۹ با هم فرمانروا شدند. مارکوس میراث آنتونینوس را پس از مرگ وروس به عنوان یک مدیر و رهبر بی تکلف و با استعداد ادامه داد. وی در سال ۱۸۰ درگذشت و پسرش کومودوس نیز به دنبال وی امپراتور گردید.
امپراتورانی که معمولاً با عنوان " پنج امپراتور خوب " شناخته میشوند: نروا، تراژان، هادریان، آنتونینوس پیوس و مارکوس اورلیوس هستند. این اصطلاح برای نخستین بار توسط نیکولو ماکیاولی در کتاب گفتارهای ماکیاولی ابداع شدهاست: ماکیاولی میگوید
از مطالعه این تاریخچه ما همچنین می توانیم یاد بگیریم که چگونه یک دولت خوب میتواند تاسیس شود. در حالی که تمام امپراطورانی
که از بدو تولد به سلطنت رسیدند (به جز تیتوس) بد بودند ولی آنها که با فرزندخواندگی به حکومت رسیدند ، مانند مورد پنج نفر از نروا
تا مارکوس همه خوب بودند.اما به محض این که امپراتوری بار دیگر به دست وراث سقوط کرد(کمودوس پسر مارکوس بود) ویرانی آن دوباره
آغاز شد.
ماکیاولی استدلال میکرد که این امپراطوران احترام خود را از طریق حکمرانی خوب کسب کردهاند:
تیتوس ، نروا ، تراژان ، هادریان ، آنتونینوس و مارکوس برای محافظت از آنها نیازی به گارد پرتورین ، یا لشکرهای بی شمار نداشتند ،اما با زندگی خوب خود و حسن نیت رعایا و نزدیکی به سنا موجب دفاع از آنهاشد.
در بسیاری از موارد، چنین نقطه نظرات واگرا رکوردی به جا نگذاشتهاست. به عنوان مثال، هیچ منبع تاریخی باقیمانده ای وجود ندارد که نظر داکیان را برای تراژان، که آنها را فتح کرده بود، ثبت کند. اما، در مورد یهودیان، که در سرکوب قیام بارکخبا توسط هادریان رنج فراوانی کشیدند، یک ادبیات رابیانی گسترده وجود دارد که چشمانداز کاملاً متفاوتی از تاریخنگاری رومی ارائه میدهد. در حالی که دیدگاه رومی هادرین و آنتونینوس پیوس را در بین پنج امپراتور خوب جمع میکرد، یهودیان تمایل داشتند که هادرین بد را با آنتونینوس خوب تضاد کنند. هنگامی که منابع یهودی ذکر هادریان آن است که همیشه با نوشته روی سنگ قبر «ممکن است استخوان خود را شکسته میشود» (به زبان عبری: שחיק עצמות، آرامی: שחיק טמיא[۳])، اصطلاحی که هرگز با توجه به حتی وسپاسیان یا تیتوس که معبد دوم را ویران نکرد، مورد استفاده قرار نگرفت. برعکس ، آنتونیونوس پیوس در سنت یهود بهطور مثبت به یاد میآید، زیرا این امر باعث بهبود بخشیدن به تعداد یهودیان و لغو بسیاری از احکام سخت آن شد که هادریان به آنها تحمیل کرده بود.
نخستین پنج تن از شش توالی در این سلسله قابل توجه در این است که امپراتوران خود جانشین خود را معلوم میکنند. طبق قانون روم، نسبت فرزندخواندگی، به همان اندازه قدرت خویشاوندی برقرار کرد. به همین دلیل، همه به جز اولین و آخرین از امپراتوران نروا_آنتونین، امپراتورهای" فرزندخوانده " نامیده میشوند.نروا نخستین امپراتور بود. اگرچه سلطنت وی کوتاه بود، اما شاهد آشتی جزئی بین ارتش، سنا و افراد متداول بود. نروا شدیداً پسرخوانده خود، تراژان را دوست میداشت و در تصمیم گیریهای سیاسی و نظامی از وی کمک میگرفت. هادریان هم به همین ترتیب جانشین تراژان شد. او از قبل توسط خود تراژان به جانشینی برگزیده شده بود و میگفت که تراژان در بستر مرگ او را به امپراتوری برگزیده است. از میان پنج امپراتور خوب، هادریان توسط مردم پذیرفته شده تر بود. در دوران اوج قدرت روم که قلمرو روم ار مرزهای شمالی (اسکاتلند) تا سوریه امروزی کشیده شده بود، او تنها امپراتوری بود که به همه ایالات رومی سرکشی میکرد و بانی دیوار هادریان امروزی نیز بود.آنتونینها چهار امپراتور رومی هستند که بین سالهای ۱۳۸ و ۱۹۲ حکمرانی میکنند: آنتونینوس پیوس، مارکوس اورئلیوس، لوسیوس وروس و کومودوس.
در سال ۱۳۸، پس از یک سلطنت طولانی که به اتحاد فرهنگی و تحکیم امپراتوری سپری شد، امپراتور هادریان آنتونینوس پیوس را فرزندخوانده و وارث خود نامید، به شرط اینکه او هم پس از مرگ، مارکوس اورئولیوس و هم لوسیوس وروس را به سلطنت برساند. هادریان در همان سال درگذشت و آنتونینوس سلطنت صلح آمیز و خیرخواهانه را آغاز کرد. وی کاملاً به سنتها و نهادهای رومی پایبند بود و قدرت خود را با سنای روم تقسیم کرد.
مارکوس آئورلیوس و لوسیوس وروس در سال ۱۶۱ پس از مرگ امپراتور پیوس جانشین وی شدند و تا زمان مرگ وروس در سال ۱۶۹ با هم فرمانروا شدند. مارکوس میراث آنتونینوس را پس از مرگ وروس به عنوان یک مدیر و رهبر بی تکلف و با استعداد ادامه داد. وی در سال ۱۸۰ درگذشت و پسرش کومودوس نیز به دنبال وی امپراتور گردید.
امپراتورانی که معمولاً با عنوان " پنج امپراتور خوب " شناخته میشوند: نروا، تراژان، هادریان، آنتونینوس پیوس و مارکوس اورلیوس هستند. این اصطلاح برای نخستین بار توسط نیکولو ماکیاولی در کتاب گفتارهای ماکیاولی ابداع شدهاست: ماکیاولی میگوید
از مطالعه این تاریخچه ما همچنین می توانیم یاد بگیریم که چگونه یک دولت خوب میتواند تاسیس شود. در حالی که تمام امپراطورانی
که از بدو تولد به سلطنت رسیدند (به جز تیتوس) بد بودند ولی آنها که با فرزندخواندگی به حکومت رسیدند ، مانند مورد پنج نفر از نروا
تا مارکوس همه خوب بودند.اما به محض این که امپراتوری بار دیگر به دست وراث سقوط کرد(کمودوس پسر مارکوس بود) ویرانی آن دوباره
آغاز شد.
ماکیاولی استدلال میکرد که این امپراطوران احترام خود را از طریق حکمرانی خوب کسب کردهاند:
تیتوس ، نروا ، تراژان ، هادریان ، آنتونینوس و مارکوس برای محافظت از آنها نیازی به گارد پرتورین ، یا لشکرهای بی شمار نداشتند ،اما با زندگی خوب خود و حسن نیت رعایا و نزدیکی به سنا موجب دفاع از آنهاشد.
در بسیاری از موارد، چنین نقطه نظرات واگرا رکوردی به جا نگذاشتهاست. به عنوان مثال، هیچ منبع تاریخی باقیمانده ای وجود ندارد که نظر داکیان را برای تراژان، که آنها را فتح کرده بود، ثبت کند. اما، در مورد یهودیان، که در سرکوب قیام بارکخبا توسط هادریان رنج فراوانی کشیدند، یک ادبیات رابیانی گسترده وجود دارد که چشمانداز کاملاً متفاوتی از تاریخنگاری رومی ارائه میدهد. در حالی که دیدگاه رومی هادرین و آنتونینوس پیوس را در بین پنج امپراتور خوب جمع میکرد، یهودیان تمایل داشتند که هادرین بد را با آنتونینوس خوب تضاد کنند. هنگامی که منابع یهودی ذکر هادریان آن است که همیشه با نوشته روی سنگ قبر «ممکن است استخوان خود را شکسته میشود» (به زبان عبری: שחיק עצמות، آرامی: שחיק טמיא[۳])، اصطلاحی که هرگز با توجه به حتی وسپاسیان یا تیتوس که معبد دوم را ویران نکرد، مورد استفاده قرار نگرفت. برعکس ، آنتونیونوس پیوس در سنت یهود بهطور مثبت به یاد میآید، زیرا این امر باعث بهبود بخشیدن به تعداد یهودیان و لغو بسیاری از احکام سخت آن شد که هادریان به آنها تحمیل کرده بود.