29-11-2020، 18:50
جنگ سیساله جنگهایی میان سالهای ۱۶۱۸ و ۱۶۴۸ در اروپای مرکزی بودند، که بیشتر در خاک امپراتوری مقدس روم رخ داد و در آن ابرقدرتهای اصلی اروپا برای تثبیت قدرت و تعیین مرزبندیهای جدید شرکت داشتند. علت این کشمکش به درگیری میان دو مذهب کاتولیک و پروتستان و همچنین رقابت میان حکومتهای هابسبورگیِ اتریش و اسپانیا با قدرتهای دیگر منطقه که فرانسه، هلند، دانمارک و سوئد بودند و به کشمکش هابسبورگ-فرانسه مشهور شده بود، برمیگشت.
این جنگ همچنین قحطی و بیماریهای گوناگونی را به همراه داشت و باعث شد، که کشور آلمان از جمعیت خالی شود. به طوری که در جنوب آلمان تنها حدود یک سوم زنده ماندند. هرچند که این جنگ سی سال طول کشید ولی درگیری آن سیصد سال دیگر ادامه داشت. این جنگ با عهدنامه وستفالی که در مونستر بسته شد پایان گرفت.
چندین دهه پس از پایان جنگ، هنگامی که اتریش و متحدان آلمانیاش در حال جنگ با ترکان عثمانی بودند، لوئی چهاردهم پادشاه فرانسه موقعیت را خوب دید تا تصرفات خود را در دو طرف راین گسترش دهد. این عمل که در جنگهای ناپلئونی نیز تأثیرگذار بود، به دشمنی دیرینه آلمان-فرانسه تبدیل شد و بعدها از دلایل اصلی دو جنگ جهانی بود.فرانسه در آغاز سده شانزدهم (میلادی) درصدد بود تا محاصرهای را که خاندان هابسبورگ ایجاد کرده بود، درهم شکنند. این موضوع در سال ۱۵۵۶ (میلادی) با کنارهگیری کارل پنجم از سلطنت اسپانیا و مقام امپراتوری مقدس روم و تقسیم امپراتوری خود، تا حدی فرو نشست. پسرش فیلیپ دوم اسپانیا، هلند، ایتالیا و دنیای جدید را به میراث برد و برادرش فردیناند، امپراتور مقدس روم شد و داراییها و زمینهای خاندان هابسبورگ را در اتریش و اروپای شرقی به دست آورد. فرانسه، هابسبورگهای اسپانیایی را برای خود تهدید حس میکرد و از یکپارچه شدن دوبارهٔ امپراتوری مقدس روم تحت رهبری امپراتور هابسبورگی هراس داشت.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
اسپانیا امضای پیماننامهٔ سال ۱۶۰۹ (میلادی) برای یک دورهٔ صلح دوازدهساله را یک پیمان موقت میدانست و بر آن بود تا کنترل خود را در هلند، بهویژه در روستاهای شمالی این کشور دوباره تثبیت کند. کنترل دریا توسط ناوگان انگلیسی و هلندی سبب شد اسپانیا ناگزیر شود تا برای رساندن کشتیهای حامل تدارکات و سربازان خود به مقصد هلند، مسیر دیگری را از راه ایتالیا و غرب آلمان بپیماید.هابسبورگهای اتریشی میخواستند با محو آیین پروتستان و استقرا قدرت مرکزی نیرومندتر، متصرفات خود را در اتریش و بوهم یکپارچه کنند. در عین حال اعضای این خاندان به عنوان امپراتوران مقدس روم، به دلیل نداشتن قدرت واقعی بر سرزمین فئودالی و تکهتکه آلمان که در آن صدها حکومت منفرد هنوز هم عملاً قدرت سیاسی را در اختیار داشتند، سخت خشمگین بودند؛ با این حال صلح آوگسبورگ در سال ۱۵۵۵، جنگ مذهبی میان کاتولیکها و لوتریهای آلمانی را به پایان برد اما مذهب همچنان به نقش عامل درگیری خود در آلمان ادامه داد زیرا لوتریها و کاتولیکها برای کنترل امیرنشین و شاهزادهنشینهای متعدد آلمانی با هم رقابت میکردند. به علاوه، گرچه صلح آوگسبورگ حقوق پیروان آیین کالونی را به رسمیت نشناخت با این حال تعدادی از دولتهای کوچک آلمانی این آیین را به عنوان کلیسای رسمی خود پذیرفتند.
در آغاز قرن ۱۷ میلادی، فرمانروای دوکنشین «کالونی پالاتاین» به نام فردریک چهارم، رهبری تشکیل اتحادیهٔ دولتهای پروتستان مذهب آلمانی به نام اتحادیهٔ پروتستان را برعهده گرفت. برای مقابله با این کار، دوک ماکسیمیلیان، حاکم باواریا در جنوب آلمان نیز ار دولتهای کاتولیک مذهب آلمانی، اتحادیهای تشکیل داد. انشعاب آلمان به دو اردوی مسلح، به علت دخالت دولتهای خارجی، وضع خطرناکتری به خود گرفت. اتحادیهٔ پروتستان از حمایت هلند، انگلستان و فرانسه برخوردار شد و اسپانیا و امپراتور مقدس روم، اتحادیهٔ کاتولیک را پشتیبانی کردند. بدین ترتیب آلمان تا سال ۱۶۰۹ به دو اردوی جنگی متخاصم و منتظر جنگ مذهبی منشعب شد.
علاوه بر آن، مسئله قانون اساسی در آلمان بر وخامت این جناحبندی افزود. اشتیاق امپراتوران هابسبورگ در یکپارچه کردن قدرت خود در امپراتوری مقدس روم با مقاومت امیران آلمانی مواجه گردید که برای آزادیهای آلمانی یعنی حفظ حقوق خود در قانون اساسی و بهرهبرداری از امتیاز ویژه یعنی رهبری مستقل میکوشیدند. امپراتوران آلمان هابسبورگی برای پیگیری و پیشبرد اهداف و سیاستهای خود، چشم به توانایی و کمک اسپانیای کاتولیک داشتند، در حالی که امیران آلمانی برای دریافت کمک، به دشمنان اسپانیا و خاصه فرانسه که خود را در محاصره خاندان هابسبورگ میدید، روی آوردند. سرانجام حوادث سالهای ۱۶۱۷ و ۱۶۱۸ در بوهم، شعلههای جنگ بزرگ را برافروخت.
این جنگ همچنین قحطی و بیماریهای گوناگونی را به همراه داشت و باعث شد، که کشور آلمان از جمعیت خالی شود. به طوری که در جنوب آلمان تنها حدود یک سوم زنده ماندند. هرچند که این جنگ سی سال طول کشید ولی درگیری آن سیصد سال دیگر ادامه داشت. این جنگ با عهدنامه وستفالی که در مونستر بسته شد پایان گرفت.
چندین دهه پس از پایان جنگ، هنگامی که اتریش و متحدان آلمانیاش در حال جنگ با ترکان عثمانی بودند، لوئی چهاردهم پادشاه فرانسه موقعیت را خوب دید تا تصرفات خود را در دو طرف راین گسترش دهد. این عمل که در جنگهای ناپلئونی نیز تأثیرگذار بود، به دشمنی دیرینه آلمان-فرانسه تبدیل شد و بعدها از دلایل اصلی دو جنگ جهانی بود.فرانسه در آغاز سده شانزدهم (میلادی) درصدد بود تا محاصرهای را که خاندان هابسبورگ ایجاد کرده بود، درهم شکنند. این موضوع در سال ۱۵۵۶ (میلادی) با کنارهگیری کارل پنجم از سلطنت اسپانیا و مقام امپراتوری مقدس روم و تقسیم امپراتوری خود، تا حدی فرو نشست. پسرش فیلیپ دوم اسپانیا، هلند، ایتالیا و دنیای جدید را به میراث برد و برادرش فردیناند، امپراتور مقدس روم شد و داراییها و زمینهای خاندان هابسبورگ را در اتریش و اروپای شرقی به دست آورد. فرانسه، هابسبورگهای اسپانیایی را برای خود تهدید حس میکرد و از یکپارچه شدن دوبارهٔ امپراتوری مقدس روم تحت رهبری امپراتور هابسبورگی هراس داشت.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
اسپانیا امضای پیماننامهٔ سال ۱۶۰۹ (میلادی) برای یک دورهٔ صلح دوازدهساله را یک پیمان موقت میدانست و بر آن بود تا کنترل خود را در هلند، بهویژه در روستاهای شمالی این کشور دوباره تثبیت کند. کنترل دریا توسط ناوگان انگلیسی و هلندی سبب شد اسپانیا ناگزیر شود تا برای رساندن کشتیهای حامل تدارکات و سربازان خود به مقصد هلند، مسیر دیگری را از راه ایتالیا و غرب آلمان بپیماید.هابسبورگهای اتریشی میخواستند با محو آیین پروتستان و استقرا قدرت مرکزی نیرومندتر، متصرفات خود را در اتریش و بوهم یکپارچه کنند. در عین حال اعضای این خاندان به عنوان امپراتوران مقدس روم، به دلیل نداشتن قدرت واقعی بر سرزمین فئودالی و تکهتکه آلمان که در آن صدها حکومت منفرد هنوز هم عملاً قدرت سیاسی را در اختیار داشتند، سخت خشمگین بودند؛ با این حال صلح آوگسبورگ در سال ۱۵۵۵، جنگ مذهبی میان کاتولیکها و لوتریهای آلمانی را به پایان برد اما مذهب همچنان به نقش عامل درگیری خود در آلمان ادامه داد زیرا لوتریها و کاتولیکها برای کنترل امیرنشین و شاهزادهنشینهای متعدد آلمانی با هم رقابت میکردند. به علاوه، گرچه صلح آوگسبورگ حقوق پیروان آیین کالونی را به رسمیت نشناخت با این حال تعدادی از دولتهای کوچک آلمانی این آیین را به عنوان کلیسای رسمی خود پذیرفتند.
در آغاز قرن ۱۷ میلادی، فرمانروای دوکنشین «کالونی پالاتاین» به نام فردریک چهارم، رهبری تشکیل اتحادیهٔ دولتهای پروتستان مذهب آلمانی به نام اتحادیهٔ پروتستان را برعهده گرفت. برای مقابله با این کار، دوک ماکسیمیلیان، حاکم باواریا در جنوب آلمان نیز ار دولتهای کاتولیک مذهب آلمانی، اتحادیهای تشکیل داد. انشعاب آلمان به دو اردوی مسلح، به علت دخالت دولتهای خارجی، وضع خطرناکتری به خود گرفت. اتحادیهٔ پروتستان از حمایت هلند، انگلستان و فرانسه برخوردار شد و اسپانیا و امپراتور مقدس روم، اتحادیهٔ کاتولیک را پشتیبانی کردند. بدین ترتیب آلمان تا سال ۱۶۰۹ به دو اردوی جنگی متخاصم و منتظر جنگ مذهبی منشعب شد.
علاوه بر آن، مسئله قانون اساسی در آلمان بر وخامت این جناحبندی افزود. اشتیاق امپراتوران هابسبورگ در یکپارچه کردن قدرت خود در امپراتوری مقدس روم با مقاومت امیران آلمانی مواجه گردید که برای آزادیهای آلمانی یعنی حفظ حقوق خود در قانون اساسی و بهرهبرداری از امتیاز ویژه یعنی رهبری مستقل میکوشیدند. امپراتوران آلمان هابسبورگی برای پیگیری و پیشبرد اهداف و سیاستهای خود، چشم به توانایی و کمک اسپانیای کاتولیک داشتند، در حالی که امیران آلمانی برای دریافت کمک، به دشمنان اسپانیا و خاصه فرانسه که خود را در محاصره خاندان هابسبورگ میدید، روی آوردند. سرانجام حوادث سالهای ۱۶۱۷ و ۱۶۱۸ در بوهم، شعلههای جنگ بزرگ را برافروخت.