24-11-2020، 12:14
در دوره ۱۸۸۵ تا ۱۹۰۸ خشونتهای مستند بسیاری در دولت آزاد کنگو(جمهوری دکراتیک کنگو کنونی) که در آن زمان مستعمره تحت حکومت شخصی لئوپلد دوم پادشاه بلژیک قرار داشت اتفاق افتاد. از این خشونتها گاهی توسط اروپائیان معاصر با نام وحشت کنگو یاد میشود و عمدتاً به سبب اعمال قوانین سخت گیرانه کار برای صادرات لاستیک طبیعی صورت گرفتهاست. این سختگیریها به همراه بیماریهای اپیدمیک، قحطی و سقوط نرخ تولد به سبب این اختلالات باعث کاهش شدید جمعیت کنگو شد. مقدار این کاهش جمعیت مورد اختلاف است اما احتمالاً بین یک تا ۱۵ میلیون نفر بودهاست.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
در کنفرانس برلین سالهای ۱۸۸۴–۸۵ قدرتهای اروپایی حوزه آبگیر رودخانه کنگو را به بنیاد خیریه شخصی لئوپلد دوم اختصاص دادند که آرزوهای بزرگی برای گسترش استعماری آنجا داشت. حوزه تحت کنترل لئوپلد دوم بالغ بر دو میلیون و ششصد هزار کیلومتر مربع میشد که در میانه مشکلات مالی توسط کادر مدیریتی از سفید پوستان که از سراسر اروپا انتخاب شده بودند اداره میشد. مستعمره در ابتدا غیر سودده و ناکافی و با وضعیتی نزدیک به ورشکستگی به نظر میرسید اما افزایش شدید تقاضا برای لاستیک طبیعی -که در ناحیه فراوان بود- باعث ایجاد یک تغییر اساسی در استحصال و تولید لاستیک در دهه ۱۸۹۰ گردید. تمامی زمینهای غیر مسکونی ملی اعلام شد و اکثراً به عنوان امتیاز به شرکتهای خصوصی اعطا و تعدادی هم توسط حکومت نگهداری شد. بین سالهای ۱۸۹۱ تا ۱۹۰۶ شرکنها اجازه یافتند تا بدون هیچ دخالت قضایی هرکاری که میخواهند انجام دهند که نتیجه اینکار استفاده از کار اجباری و اجبار خشونتآمیز برای بدست آوردن هر چه پرسودتر لاستیک شد. ارتش شبه نظامی بومی با نام نیروی عمومی برای اعمال قوانین کار ایجاد شد. کارگرانی که از شرکت در برنامه جمعآوری لاستیک خودداری میکردند ممکن بود کشته شوند و تمامی روستای آنها با خاک یکسان شود. مدیران سفیدپوست نیز آزاد گذاشته شده بودند تا سادیسم شخصی خود را بکار گیرند.
علیرغم همه این قساوتها دلیل اصلی کاهش جمعیت بیماری بود. تعدادی از بیماریهای مسری مانند بیماری خواب، آبله، آنفلوانزای خوکی و آمیبیاز جمعیت بومی را مورد تاخت و تاز قرار داد. فقط در سال ۱۹۰۱ تخمین زده شد که پانصد هزار کنگویی بر اثر بیماری خواب از بین رفتند. بیماری، قحطی و خشونت در ترکیب با کاهش نرخ تولد و افزایش مرگ و میر باعث این کاهش جمعیت گردبد.
قطع کردن دست کارگران به بدنامی بینالمللی منجر شد. گاهی اوقات این کار توسط سربازان نیروی عمومی انجام مشد که از آنها خواسته شده بود به ازای هر گلوله ای که شلیک میکنند دست قربانی را بیاورند. این جزئیات توسط میسیونرهای مسیحی که در کنگو کار میکردند ثبت و ضبط شد و پس از انتشار باعث خشم عمومی در انگلستان، بلژیک، آمریکا و اقصا نقاط جهان گردید. پویش بینالمللی علیه دولت آزاد کنگو در سال ۱۸۹۰ آغاز شد و در سال ۱۹۰۰ تحت رهبری فعال انگلیسی ادموند دن مورل به اوج خودش رسید. در سال ۱۹۰۸ و در نتیجه فشارهای بینالمللی دولت بلژیک دولت آزاد کنگو را به خود الحاق کرد و کنگوی بلژیک را تشکیل داد و به بسیاری از سوء استفادههای سیستماتیک پایان داد. حجم کاهش جمعیت در این دوره تاریخی سوژه مباحث گسترده تاریخی بودهاست و همچنان بحث بازیست که آیا این قساوتها شامل نسلکشی شدهاست یا نه. هیچکدام از خاندان سلطنتی یا دولت بلژیک تاکنون بابت این قساوتها عذر خواهی نکردهاند.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.

در کنفرانس برلین سالهای ۱۸۸۴–۸۵ قدرتهای اروپایی حوزه آبگیر رودخانه کنگو را به بنیاد خیریه شخصی لئوپلد دوم اختصاص دادند که آرزوهای بزرگی برای گسترش استعماری آنجا داشت. حوزه تحت کنترل لئوپلد دوم بالغ بر دو میلیون و ششصد هزار کیلومتر مربع میشد که در میانه مشکلات مالی توسط کادر مدیریتی از سفید پوستان که از سراسر اروپا انتخاب شده بودند اداره میشد. مستعمره در ابتدا غیر سودده و ناکافی و با وضعیتی نزدیک به ورشکستگی به نظر میرسید اما افزایش شدید تقاضا برای لاستیک طبیعی -که در ناحیه فراوان بود- باعث ایجاد یک تغییر اساسی در استحصال و تولید لاستیک در دهه ۱۸۹۰ گردید. تمامی زمینهای غیر مسکونی ملی اعلام شد و اکثراً به عنوان امتیاز به شرکتهای خصوصی اعطا و تعدادی هم توسط حکومت نگهداری شد. بین سالهای ۱۸۹۱ تا ۱۹۰۶ شرکنها اجازه یافتند تا بدون هیچ دخالت قضایی هرکاری که میخواهند انجام دهند که نتیجه اینکار استفاده از کار اجباری و اجبار خشونتآمیز برای بدست آوردن هر چه پرسودتر لاستیک شد. ارتش شبه نظامی بومی با نام نیروی عمومی برای اعمال قوانین کار ایجاد شد. کارگرانی که از شرکت در برنامه جمعآوری لاستیک خودداری میکردند ممکن بود کشته شوند و تمامی روستای آنها با خاک یکسان شود. مدیران سفیدپوست نیز آزاد گذاشته شده بودند تا سادیسم شخصی خود را بکار گیرند.
علیرغم همه این قساوتها دلیل اصلی کاهش جمعیت بیماری بود. تعدادی از بیماریهای مسری مانند بیماری خواب، آبله، آنفلوانزای خوکی و آمیبیاز جمعیت بومی را مورد تاخت و تاز قرار داد. فقط در سال ۱۹۰۱ تخمین زده شد که پانصد هزار کنگویی بر اثر بیماری خواب از بین رفتند. بیماری، قحطی و خشونت در ترکیب با کاهش نرخ تولد و افزایش مرگ و میر باعث این کاهش جمعیت گردبد.
قطع کردن دست کارگران به بدنامی بینالمللی منجر شد. گاهی اوقات این کار توسط سربازان نیروی عمومی انجام مشد که از آنها خواسته شده بود به ازای هر گلوله ای که شلیک میکنند دست قربانی را بیاورند. این جزئیات توسط میسیونرهای مسیحی که در کنگو کار میکردند ثبت و ضبط شد و پس از انتشار باعث خشم عمومی در انگلستان، بلژیک، آمریکا و اقصا نقاط جهان گردید. پویش بینالمللی علیه دولت آزاد کنگو در سال ۱۸۹۰ آغاز شد و در سال ۱۹۰۰ تحت رهبری فعال انگلیسی ادموند دن مورل به اوج خودش رسید. در سال ۱۹۰۸ و در نتیجه فشارهای بینالمللی دولت بلژیک دولت آزاد کنگو را به خود الحاق کرد و کنگوی بلژیک را تشکیل داد و به بسیاری از سوء استفادههای سیستماتیک پایان داد. حجم کاهش جمعیت در این دوره تاریخی سوژه مباحث گسترده تاریخی بودهاست و همچنان بحث بازیست که آیا این قساوتها شامل نسلکشی شدهاست یا نه. هیچکدام از خاندان سلطنتی یا دولت بلژیک تاکنون بابت این قساوتها عذر خواهی نکردهاند.