15-09-2020، 13:15
زمانی که کارتون های دیزنی لند به اوج شهرت رسیده بود و تولید کارتون خیلی بیشتر شده بود رییس کمپانی تصمیم گرفت که یه جایی پیدا کنه که یک ساختمون بزرگ یا شهرک واسه کمپانی بسازه
با چندین نفر مشورت کرد و تصمیم گرفت تو یک جزیره اینکارو بکنه ولی نیاز به یک جزیره خالی از سکنه داشت.
بعد از کلی تحقیق یه جزیره پیدا کرد ولی محلی های کالیفرنیا بهش میگفتن که تو اون جزیره نرو، اون جزیره بدبختی میاره...
ولی رییس شرکت خیلی رویا پرداز بود و فکر میکرد که همه چی با پول حل میشه
تو سال 1996 حدودا به پول الان 160 میلیارد جزیررو خرید و اسمشو گذاشت دیزنی لند
شروع کرد به ساخت و ساز تو جزیره...
کم کم متوجه میشد رفتاره کارگراش تغییر میکنه...
افسرده میشن... دیگه کار نمیکنن...یه چیزایی با خودشون زمزمه میکنن
تا اینکه بعده 2ماه اولین نفر از دیزنی لند خودکشی کرد تو همون جزیره توی وصیت نامش هم نوشته بود ما از دیزنی لند طرد شدیم (Abandoned from disny land)
بعد از یه مدت که از مرگه اون کارگر میگذشت یه روز رییس کمپانی اومد و به همه کارگرا دستور داد کارشونو متوقف کنن و از جزیره برن
هیچ پولی هم پس نگرفت از کسی که جزیررو ازش خریده بود...
هیچکس نمیدونه چی شد که رییس جزیررو خالی کرد.
تا چند سال اون جزیره دست نخورده باقی موند تا یه کاراگاه به اسم TOM BIRIDGEST تصمیم کرفت تو جزیره تحقیق کنه
اون وارده جزیره شد صبح یک روزه افتابی و شروع به گشتن کرد
متوجه شد تمامه جزیره عبارت طرد شده از دیزنی لند به صورت خیلی بد خط نوشته شده
تام تا شب به گشتن پرداخت و یک اتاق پیدا کرد رفت داخل اون اتاق و یه شخصی رو دید که کلاه میکی موس سرش بود
اون شخص از تام پرسید میخوای سرمو قطع کنم؟
و بدونه اینکه تام جوابی بده سر خودشو قطع میکنه...
تام متوجه میشه یه مایع مثه خون ولی زرد رنگ از سره اون موجود بیرون میزنه...
خیلی میترسه وتصمیم به فرار میگیره
وقتی میاد بیرون متوجه میشه یه نفر
دوره جزیررو دیوار کشیده و روی تمامه اون دیوار نوشته شده
ما طرد شده از طرف خداوند هستیم
تام ناپدید میشه و تنها ضبط صوتش پیدا میشه که دال بر اینه که این داستان واقعیه تاحالا هیچکس نفهمیده داستان اون جزیره چیه؟
یا اینکه چه اتفاقی برای تام افتاده
فقط نوار ضبط شده صحبت های تامتو جزیره هست که توی youtube میتونید پیداش کنید.
اگر جالب بود نظر و سپاس فراموش نشه
با چندین نفر مشورت کرد و تصمیم گرفت تو یک جزیره اینکارو بکنه ولی نیاز به یک جزیره خالی از سکنه داشت.
بعد از کلی تحقیق یه جزیره پیدا کرد ولی محلی های کالیفرنیا بهش میگفتن که تو اون جزیره نرو، اون جزیره بدبختی میاره...
ولی رییس شرکت خیلی رویا پرداز بود و فکر میکرد که همه چی با پول حل میشه
تو سال 1996 حدودا به پول الان 160 میلیارد جزیررو خرید و اسمشو گذاشت دیزنی لند
شروع کرد به ساخت و ساز تو جزیره...
کم کم متوجه میشد رفتاره کارگراش تغییر میکنه...
افسرده میشن... دیگه کار نمیکنن...یه چیزایی با خودشون زمزمه میکنن
تا اینکه بعده 2ماه اولین نفر از دیزنی لند خودکشی کرد تو همون جزیره توی وصیت نامش هم نوشته بود ما از دیزنی لند طرد شدیم (Abandoned from disny land)
بعد از یه مدت که از مرگه اون کارگر میگذشت یه روز رییس کمپانی اومد و به همه کارگرا دستور داد کارشونو متوقف کنن و از جزیره برن
هیچ پولی هم پس نگرفت از کسی که جزیررو ازش خریده بود...
هیچکس نمیدونه چی شد که رییس جزیررو خالی کرد.
تا چند سال اون جزیره دست نخورده باقی موند تا یه کاراگاه به اسم TOM BIRIDGEST تصمیم کرفت تو جزیره تحقیق کنه
اون وارده جزیره شد صبح یک روزه افتابی و شروع به گشتن کرد
متوجه شد تمامه جزیره عبارت طرد شده از دیزنی لند به صورت خیلی بد خط نوشته شده
تام تا شب به گشتن پرداخت و یک اتاق پیدا کرد رفت داخل اون اتاق و یه شخصی رو دید که کلاه میکی موس سرش بود
اون شخص از تام پرسید میخوای سرمو قطع کنم؟
و بدونه اینکه تام جوابی بده سر خودشو قطع میکنه...
تام متوجه میشه یه مایع مثه خون ولی زرد رنگ از سره اون موجود بیرون میزنه...
خیلی میترسه وتصمیم به فرار میگیره
وقتی میاد بیرون متوجه میشه یه نفر
دوره جزیررو دیوار کشیده و روی تمامه اون دیوار نوشته شده
ما طرد شده از طرف خداوند هستیم
تام ناپدید میشه و تنها ضبط صوتش پیدا میشه که دال بر اینه که این داستان واقعیه تاحالا هیچکس نفهمیده داستان اون جزیره چیه؟
یا اینکه چه اتفاقی برای تام افتاده
فقط نوار ضبط شده صحبت های تامتو جزیره هست که توی youtube میتونید پیداش کنید.
اگر جالب بود نظر و سپاس فراموش نشه